بدترين چاقي، چاقي شکمي
نتايج برخي از تازهترين تحقيقات نشان ميدهد که فقط وزن کلي بدن نيست که تعيينکننده سطح سلامت شماست، بلکه اين نکته که اضافهوزن يا همان چربي اضافي در کجاي بدن شما باشد نيز حايز اهميت است.
يکي از سوالاتي که ذهن افراد را به خود مشغول ميکند اين است که وزن ايدهآل من چه قدر است؟ و اين البته سوال رايج و مهمي هم هست؛ سوالي رايج به اين دليل که چاقي بسيار رايج است و سوالي مهم زيرا اضافه وزن عواقب جدي براي سلامت دارد. چاقي هم کلسترول بد يا LDL را بالا ميبرد، و هم کلسترول خوب يا HDL را پايين ميآورد. چاقي پاسخدهي بدن به انسولين را کاهش ميدهد، قند و ميزان انسولين در خون را بالا ميبرد. و موضوع تنها به تغيير برخي ارقام آزمايشگاهي محدود نميشود، در درازمدت چاقي علت عمدهاي براي مرگ و معلوليت از جمله به علت حمله قلبي، سکته مغزي، فشار خون بالا، سرطان، ديابت، آرتروز، کبد چرب و حتي افسردگي است.
روشهاي اندازهگيري چاقي
روشهاي اندازهگيري چاقي در طول سالها تغيير کرده است. دههها بود که پزشکان بر نمودارهاي ساده قد و وزن براي تعيين چاقي تکيه ميکردند. اما هنگامي دانشمندان دريافتند که آنچه مهم است نه وزن بدن، بلکه ميزان چربي بدن است، استانداردهاي چاقي شروع به تغيير کردند. در دهه 1980 اندازهگيري ضخامت چين پوستي روش رايج براي تعيين چاقي بود. بعدها دکترها به يک روش ايجاد شده در قرن نوزدهم به وسيله رياضيدان بلژيکي، آدولف کوئتلت، بازگشتند. اين روش براي اندازهگيري چربي بدن، به اندازهگيري قد و وزن و بعد تقسيم کردن وزن (به کيلوگرم) به مجذور ميزان قد (به متر) بستگي دارد. ضريب به دست آمده که ابتدا شاخص کوئتلت ناميده ميشد، اکنون شاخص توده بدني (BMI) نام دارد و تاکنون به عنوان روشي استاندارد براي تشخيص اضافه وزن و چاقي باقي مانده است.
فراسوي BMI
يک مشکل استفاده از BMI اين است که فرد براي محاسبه آن بايد تا حدي رياضي بداند. البته اين مشکل خيلي مهم نيست. امروزه ماشين حسابهاي روي اينترنت ميتوانند به راحتي اين کار را براي شما انجام دهند، همچنين ميتوانيد از جداول تهيهشده قبلي استفاده کنيد. BMI تخمين خوبي از چربي بدن فراهم ميکند و نسبت به اندازهگيري چين پوستي دقيقتر است. با اين حال، BMI نقايصي هم دارد. يکي اينکه ورزشکاران کاملا تعليمديده که عضلات بزرگ دارند، ممکن است BMI حدود 30 يا گاهي تا 32 داشته باشند و در عين حال، ميزان چربي بدن آنها اندک باشد. در سر ديگر طيف نيز BMI ممکن است نتواند ميزان چربي بدن را در بزرگسالاني که مقدار زيادي از توده عضلانيشان را از دست دادهاند، نشان دهد. اما مهمترين مشکل اين است که BMIچربي کلي بدن را بدون توجه به اينکه چربي چگونه در بدن توزيع شده است، نشان ميدهد. اگرچه نداشتن چربي اضافي خوب است، ولي يک نوع چربي اضافي از انواع ديگر خطرناکتر است. پژوهشها نشان ميدهد که چربي شکمي بدترين چربي است.
يک توضيح جديدتر در اين مورد بر مفهوم سميت چربي تکيه دارد. سلولهاي چربي درونشکمي يا احشايي بر خلاف چربي زيرپوستي، از خود فرآوردههاي شيميايي را مستقيما به درون جريان خون وريد باب يا پورتال آزاد ميکنند که مستقيما خون را به کبد ميرساند. در نتيجه سلولهاي چربي احشايي که مملو از تريگليسريدهاي اضافي هستند، اسيدهاي چرب آزاد را از اين راه به کبد ميريزند. اسيدهاي چرب آزاد همچنين در لوزالمعده، قلب و ساير اندامها تجمع پيدا ميکنند. در همه اين اندامها، تجمع اسيدهاي چرب آزاد در سلولهايي صورت ميگيرد که براي ذخيره کردن چربي طراحي نشدهاند. نتيجه اختلال کارکرد آن اندام است، که به اختلال تنظيم انسولين، قند خون، و کلسترول و نيز کارکرد غيرطبيعي قلب ميانجامد.
فرضيه سوم بر مبناي درک جديد از کارکرد پيچيده سلولهاي چربي است. دانشمندان زماني اعتقاد داشتند که سلول هاي چربي تنها محفظههاي غيرفعالي هستند که کالري اضافي را به صورت چربي ذخيره ميکنند. اما امروزه روشن شده است که سلولهاي چربي علاوه بر ذخيره انرژي اضافي، شمار فراواني از پروتئينها را آزاد ميکنند که به جريان خون وارد ميشوند، و بر کارکرد ساير اندامها اثر ميگذارند. در واقع اين پروتئينها (آديپوکينها) به عنوان هورمون عمل ميکنند. به نظر ميرسد بسياري از آنها مانند کورتيزول، آنژيوتانسينوژن و آديپوسنتين پاسخدهي انسولين را تشديد ميکنند، ميزان کلسترول خوب يا HDL را بالا ميبرند و خطر بيماري قلبي را کاهش ميدهند. اما سلولهاي چربي احشايي بر خلاف سلولهاي چربي معمولي مقدار زيادي آديپوکينهاي زيانبار توليد ميکنند.
اين سه نظريه رد کننده يکديگر نيستند و ممکن است هر سه آنها تا حدي درست باشند و دانشمندان ممکن است در آينده سازوکارهاي جديدتري را هم کشف کنند. در مجموع مشاهدات باليني و پژوهشهاي پايهاي توافق دارند که زيادي چربي درون شکم يک عامل عمده در ابتلا به بيماريهاي قلبي عروقي است.
اهميت چاقي تنهاي در اين است که افرادي که داراي چاقي تنهاي هستند، اين چاقي در آنها يک عامل مستقل براي ابتلا به بيماريهاي قلبي عروقي محسوب ميشود. اينکه چاقي چه عوارض متابوليکي دارد، مشخص است؛ از جمله اينکه چاقي ميتواند شخص را مستعد ابتلا به ديابت کند. در افراد چاق بيماري ديابت شايعتر است. به اين حالت ديابتوسيتي گفته ميشود، يعني مجموعه ديابت و چاقي؛ يعني اين دو ارتباط قابل توجهي با هم دارند. يکي از مشکلات به دنبال چاقي بحث ديابت نوع دوم است که شيوع آن با چاقي چند برابر ميشود. البته در افراد چاق عدم تحمل به گلوکز هم ديده ميشود. چاقي ممکن است باعث بيماري پيش ديابت هم بشود، يعني ديابت ايجاد نشود اما قند ناشتاي مختل يا قند بعد از غذاي مختل وجود داشته باشد. از جمله مشکلات ديگر افزايش فشارخون است. ميزان چربي خون در اين افراد بالاتر است. به دليل افزايش توده بافت چربي در افراد چاق، آنها دچار افزايش تريگليسيريد خون و کاهش ميزان چربي خوب خون يا همان HDL هستند. از عوارض ديگر چاقي، مشکلات مربوط به کيسههاي صفرا و سنگهاي کيسه صفرا است.
در خانمهاي چاق آمار سرطان پستان و در مردان چاق آمار سرطان پروستات بالا است و در مجموع 15 نوع سرطان در افراد چاق بيشتر از افراد معمولي رخ ميدهد.
اختلالات خواب مثل آپنه يا قطع تنفس نيز در اين افراد بيشتر است. چاقي بسياري از سيستمهاي بدن را تحت تاثير قرار ميدهد؛ به خصوص در دختران جوان، عارضه چاقي سبب ايجاد تخمدان پليکيستيک ميشود و مشکلات تخمداني و تاخير در عادت ماهيانه ايجاد ميشود. چاقي شکمي به عنوان عامل خطر مستقل براي قلب و عروق و ديابت مقاوم بر انسولين و کبد چرب است.
البته بايد به اين موضوع هم اشاره کرد که برخي بيماريهاي غدد هم ممکن است موجب چاقي افراد شود؛ مثل افرادي که دچار کوشينگ ميشوند. افزايش مصرف کورتون، کمکاريهاي پيشرفته تيروييد يا برخي از کمکاريهاي هيپوفيز ميتوانند به چاقي منجر شوند. اين چاقيها در زمينه بيماريهاي غددي است و اگر بيماريهاي زمينهاي درمان شود، چاقي نيز درمان ميشود.
منبع:www.salamat.com
/ع
يکي از سوالاتي که ذهن افراد را به خود مشغول ميکند اين است که وزن ايدهآل من چه قدر است؟ و اين البته سوال رايج و مهمي هم هست؛ سوالي رايج به اين دليل که چاقي بسيار رايج است و سوالي مهم زيرا اضافه وزن عواقب جدي براي سلامت دارد. چاقي هم کلسترول بد يا LDL را بالا ميبرد، و هم کلسترول خوب يا HDL را پايين ميآورد. چاقي پاسخدهي بدن به انسولين را کاهش ميدهد، قند و ميزان انسولين در خون را بالا ميبرد. و موضوع تنها به تغيير برخي ارقام آزمايشگاهي محدود نميشود، در درازمدت چاقي علت عمدهاي براي مرگ و معلوليت از جمله به علت حمله قلبي، سکته مغزي، فشار خون بالا، سرطان، ديابت، آرتروز، کبد چرب و حتي افسردگي است.
روشهاي اندازهگيري چاقي
روشهاي اندازهگيري چاقي در طول سالها تغيير کرده است. دههها بود که پزشکان بر نمودارهاي ساده قد و وزن براي تعيين چاقي تکيه ميکردند. اما هنگامي دانشمندان دريافتند که آنچه مهم است نه وزن بدن، بلکه ميزان چربي بدن است، استانداردهاي چاقي شروع به تغيير کردند. در دهه 1980 اندازهگيري ضخامت چين پوستي روش رايج براي تعيين چاقي بود. بعدها دکترها به يک روش ايجاد شده در قرن نوزدهم به وسيله رياضيدان بلژيکي، آدولف کوئتلت، بازگشتند. اين روش براي اندازهگيري چربي بدن، به اندازهگيري قد و وزن و بعد تقسيم کردن وزن (به کيلوگرم) به مجذور ميزان قد (به متر) بستگي دارد. ضريب به دست آمده که ابتدا شاخص کوئتلت ناميده ميشد، اکنون شاخص توده بدني (BMI) نام دارد و تاکنون به عنوان روشي استاندارد براي تشخيص اضافه وزن و چاقي باقي مانده است.
فراسوي BMI
يک مشکل استفاده از BMI اين است که فرد براي محاسبه آن بايد تا حدي رياضي بداند. البته اين مشکل خيلي مهم نيست. امروزه ماشين حسابهاي روي اينترنت ميتوانند به راحتي اين کار را براي شما انجام دهند، همچنين ميتوانيد از جداول تهيهشده قبلي استفاده کنيد. BMI تخمين خوبي از چربي بدن فراهم ميکند و نسبت به اندازهگيري چين پوستي دقيقتر است. با اين حال، BMI نقايصي هم دارد. يکي اينکه ورزشکاران کاملا تعليمديده که عضلات بزرگ دارند، ممکن است BMI حدود 30 يا گاهي تا 32 داشته باشند و در عين حال، ميزان چربي بدن آنها اندک باشد. در سر ديگر طيف نيز BMI ممکن است نتواند ميزان چربي بدن را در بزرگسالاني که مقدار زيادي از توده عضلانيشان را از دست دادهاند، نشان دهد. اما مهمترين مشکل اين است که BMIچربي کلي بدن را بدون توجه به اينکه چربي چگونه در بدن توزيع شده است، نشان ميدهد. اگرچه نداشتن چربي اضافي خوب است، ولي يک نوع چربي اضافي از انواع ديگر خطرناکتر است. پژوهشها نشان ميدهد که چربي شکمي بدترين چربي است.
چرا چاقي شکمي، خطرناک است؟
يک توضيح جديدتر در اين مورد بر مفهوم سميت چربي تکيه دارد. سلولهاي چربي درونشکمي يا احشايي بر خلاف چربي زيرپوستي، از خود فرآوردههاي شيميايي را مستقيما به درون جريان خون وريد باب يا پورتال آزاد ميکنند که مستقيما خون را به کبد ميرساند. در نتيجه سلولهاي چربي احشايي که مملو از تريگليسريدهاي اضافي هستند، اسيدهاي چرب آزاد را از اين راه به کبد ميريزند. اسيدهاي چرب آزاد همچنين در لوزالمعده، قلب و ساير اندامها تجمع پيدا ميکنند. در همه اين اندامها، تجمع اسيدهاي چرب آزاد در سلولهايي صورت ميگيرد که براي ذخيره کردن چربي طراحي نشدهاند. نتيجه اختلال کارکرد آن اندام است، که به اختلال تنظيم انسولين، قند خون، و کلسترول و نيز کارکرد غيرطبيعي قلب ميانجامد.
فرضيه سوم بر مبناي درک جديد از کارکرد پيچيده سلولهاي چربي است. دانشمندان زماني اعتقاد داشتند که سلول هاي چربي تنها محفظههاي غيرفعالي هستند که کالري اضافي را به صورت چربي ذخيره ميکنند. اما امروزه روشن شده است که سلولهاي چربي علاوه بر ذخيره انرژي اضافي، شمار فراواني از پروتئينها را آزاد ميکنند که به جريان خون وارد ميشوند، و بر کارکرد ساير اندامها اثر ميگذارند. در واقع اين پروتئينها (آديپوکينها) به عنوان هورمون عمل ميکنند. به نظر ميرسد بسياري از آنها مانند کورتيزول، آنژيوتانسينوژن و آديپوسنتين پاسخدهي انسولين را تشديد ميکنند، ميزان کلسترول خوب يا HDL را بالا ميبرند و خطر بيماري قلبي را کاهش ميدهند. اما سلولهاي چربي احشايي بر خلاف سلولهاي چربي معمولي مقدار زيادي آديپوکينهاي زيانبار توليد ميکنند.
اين سه نظريه رد کننده يکديگر نيستند و ممکن است هر سه آنها تا حدي درست باشند و دانشمندان ممکن است در آينده سازوکارهاي جديدتري را هم کشف کنند. در مجموع مشاهدات باليني و پژوهشهاي پايهاي توافق دارند که زيادي چربي درون شکم يک عامل عمده در ابتلا به بيماريهاي قلبي عروقي است.
چگونگي ارزيابي چاقي شکمي
کنترل چاقي شکمي
چاقي مردانه
وقتي از چاقي حرف ميزنيم از چه حرف ميزنيم؟
اهميت چاقي تنهاي در اين است که افرادي که داراي چاقي تنهاي هستند، اين چاقي در آنها يک عامل مستقل براي ابتلا به بيماريهاي قلبي عروقي محسوب ميشود. اينکه چاقي چه عوارض متابوليکي دارد، مشخص است؛ از جمله اينکه چاقي ميتواند شخص را مستعد ابتلا به ديابت کند. در افراد چاق بيماري ديابت شايعتر است. به اين حالت ديابتوسيتي گفته ميشود، يعني مجموعه ديابت و چاقي؛ يعني اين دو ارتباط قابل توجهي با هم دارند. يکي از مشکلات به دنبال چاقي بحث ديابت نوع دوم است که شيوع آن با چاقي چند برابر ميشود. البته در افراد چاق عدم تحمل به گلوکز هم ديده ميشود. چاقي ممکن است باعث بيماري پيش ديابت هم بشود، يعني ديابت ايجاد نشود اما قند ناشتاي مختل يا قند بعد از غذاي مختل وجود داشته باشد. از جمله مشکلات ديگر افزايش فشارخون است. ميزان چربي خون در اين افراد بالاتر است. به دليل افزايش توده بافت چربي در افراد چاق، آنها دچار افزايش تريگليسيريد خون و کاهش ميزان چربي خوب خون يا همان HDL هستند. از عوارض ديگر چاقي، مشکلات مربوط به کيسههاي صفرا و سنگهاي کيسه صفرا است.
در خانمهاي چاق آمار سرطان پستان و در مردان چاق آمار سرطان پروستات بالا است و در مجموع 15 نوع سرطان در افراد چاق بيشتر از افراد معمولي رخ ميدهد.
اختلالات خواب مثل آپنه يا قطع تنفس نيز در اين افراد بيشتر است. چاقي بسياري از سيستمهاي بدن را تحت تاثير قرار ميدهد؛ به خصوص در دختران جوان، عارضه چاقي سبب ايجاد تخمدان پليکيستيک ميشود و مشکلات تخمداني و تاخير در عادت ماهيانه ايجاد ميشود. چاقي شکمي به عنوان عامل خطر مستقل براي قلب و عروق و ديابت مقاوم بر انسولين و کبد چرب است.
البته بايد به اين موضوع هم اشاره کرد که برخي بيماريهاي غدد هم ممکن است موجب چاقي افراد شود؛ مثل افرادي که دچار کوشينگ ميشوند. افزايش مصرف کورتون، کمکاريهاي پيشرفته تيروييد يا برخي از کمکاريهاي هيپوفيز ميتوانند به چاقي منجر شوند. اين چاقيها در زمينه بيماريهاي غددي است و اگر بيماريهاي زمينهاي درمان شود، چاقي نيز درمان ميشود.
منبع:www.salamat.com
/ع