اسامی حضرت فاطمه زهرا(س) (5)
زهراء
زهراء، مونث أزهر است، يعنى، النير، الصافى اللون، المشرق الوجه والقمر.
«زهرا كه در تداول بيشتر به جاى نام او به كار مىرود، در لغت، درخشنده، روشن و مرادف هايى از اين گونه، معنى مىدهد. و اين لقب از هر جهت برازندهى اين بانوست. او چهرهى درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونهى روشن پرهيزكارى و خداپرستى است. اين درخشندگى به ساعتى مخصوص و روزى معين اختصاص ندارد. از آن روز كه وظيفهى خود را تعهد كرد، تا امروز و براى هميشه چون گوهرى بر تارك تربيت اسلامى مىدرخشد.» (1)
زهراء در لغت، يعنى درخشنده. در روايات آمده است هنگامى كه حضرت فاطمه علیها السلام به نماز و عبادت مىايستادند، اهل آسمان از نور ایشان بهره مىگرفتند، چنان كه زميني ها از نور خورشيد بهرهمند مىشوند.
فاطمهى زهرا عليهاالسلام از نور عظمت خداوند به وجود آمده است:
«قلت: لم سميت فاطمة الزهراء عليهاالسلام «زهراء»؟ فقال: لأنّ اللَّه عز و جل خلقها من نور عظمته فلمّا أشرقت أضاءت السماوات والأرض بنورها و غشيت أبصار الملائكة للَّه ساجدين و قالوا إلهنا و سيدنا! ما هذا النور؟، فأوحى اللَّه إليهم هذا نور من نوري و أسكنته في سمائي، خلقته من عظمتي، اُخرجه من صلب نبىّ من أنبيائي، افضله على جميع الأنبياء و اخرج من ذلك النور أئمة يقومون بأمري، يهدون الى حقى و اجعلهم خلفائي في أرضي بعد إنقضاء وحيي،
جابر از امام حسين عليه السلام سؤال كرد: چرا حضرت فاطمه عليهاالسلام را «زهراء» ناميدهاند؟ ايشان فرمودند: خداوندحضرت فاطمه عليهاالسلام را از نور عظمت خود آفريد. وقتى حضرت فاطمه عليهاالسلام درخشيد، زمين و آسمان را نورانى كرد.
چشمهاى ملائكه غرق نور شد و خداوند را سجده كردند و از روى تعجب گفتند: خداوندا! اين چه نورى است؟ وحى شد كه اين يكى از نورهاى من است، در آسمان جايش دادم و او را از طريق پيامبر متولد گردانيدم و او را بر همهى پيامبران برترى دادم و از آن نور، ائمهى هدى به وجود آمدند، تا دستورات مرا اجرا نمايند و مردم را هدايت كنند، آنها بعد از قطع شدن وحى، جانشينان من در زمين هستند.» (2)
روشن گرى لازم:
تذكر اين نكته لازم است كه هيچ نيازى به ضعيف شمردن اين روايات نيست، زيرا اولاً، درباره درخشندگى ظاهرى حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام تواتر معنوى وجود دارد. ثانياً، اين خصوصيت جسمانى حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام، بر الگو بودن ايشان لطمهاى وارد نمىكند، زيرا ايشان الگوى رفتارى همه جهانيان است نه الگوى جسم و تن مردم. ثالثاً، بعضى از اين روايات كه نشاندهنده نورانيت شديد ايشان است، به صورت مقطعى بوده و شايد يك بار بيشتر اتفاق نيفتاده و آن هم براى شناساندن مقام معنوى حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام به جهانيان بوده است. در نتيجه هيچ ضرورتى براى حمل اين روايات به معانى مجازى نيست.
محراب فاطمهى زهرا عليهاالسلام هنگام عبادت غرق نور است:
«سئلت أباعبداللَّه عليه السلام عن فاطمة عليهاالسلام لم سميت «زهراء»؟ فقال: لأنها كانت إذا قامت في محرابها زهر نورها لأهل السماء كما يزهر نور الكواكب لأهل الأرض،
از امام صادق عليه السلام سؤال شد: چرا حضرت فاطمه عليهاالسلام را «زهراء» ناميدهاند؟ فرمودند: زيرا هرگاه در محراب عبادت مىايستاد نورش براى اهل آسمان مىدرخشيد، همچنان كه ستارگان براى ما زميني ها درخشش دارند.» (3)
فاطمهى زهرا عليهاالسلام درخشنده چون ماه:
«كانت فاطمة عليهاالسلام إذا طلع هلال شهر رمضان يغلب نورها الهلال و يخفى فإذا غابت عنه ظهر،
امام رضا عليه السلام فرمودند: هلال ماه كه ظاهر مىشد نور حضرت فاطمه عليهاالسلام بر آن غلبه مىكرد و كسى نمىتوانست نور هلال ماه را ببيند، تا اين كه حضرت فاطمه عليهاالسلام از آنجا مىرفتند، آنگاه هلال ماه ديده مىشد.» (4)
زهرا، يعنى درخشنده:
«كنا نخيط و نغزل و ننظم الإبرة بالليل فى ضوء وجه فاطمة عليهاالسلام... و لذلك سميت «الزهراء.»
عائشه مىگويد: شب هنگام، ما در نور صورت فاطمهى زهرا عليهاالسلام خياطى، پشمريسى و بافندگى مىكرديم و چون صورتى بسيار درخشنده داشت «زهراء» ناميده شد.» (5)
فاطمهى زهرا عليهاالسلام براى اميرالمؤمنين مىدرخشد:
«لم سميت فاطمة، «الزهراء» عليهاالسلام؟ فقال: كان وجهها يزهر لأميرالمؤمنين عليه السلام من أول النهار كالشمس الضاحية و عند الزوال كالقمر المنير و عند غروب الشمس كالكوكب الدري،
ابوهاشم گويد: از امام حسن عسكرى عليه السلام سؤال كردم: چرا فاطمه عليهاالسلام، «زهراء» ناميده شد؟ فرمودند: صورت فاطمه عليهاالسلام براى اميرالمؤمنين عليه السلام در اول روز مانند خورشيد مىدرخشيد و هنگام ظهور مانند ماه تابان بود. و هنگام غروب خورشيد مانند ستارهاى پر نور بود، چون چنين بود او را زهراء گويند.» (6)
تعجب اهل مدينه از محراب غرق نور فاطمهى زهرا عليهاالسلام:
«قلت لأبيعبداللَّه عليه السلام: يابن رسولاللَّه! لِمَ سمّيت «الزهراء» عليهاالسلام، زهراء؟ فقال لانّها تزهر لاميرالمؤمنين عليه السلام فى النهار ثلاث مرات بالنور كان يزهر نور وجهها صلاة الغداة والناس فى فراشهم فيدخل بياض ذلك النور إلى حجراتهم بالمدينة فتبيض حيطانهم فيعجبون من ذلك فيأتون النبي صلى اللَّه عليه و آله فيسألونه عمّا رأوا فيرسلهم إلى منزل فاطمة عليهاالسلام فيأتون منزلها فيرونها قاعدة فى محرابها تصلى والنور يسطع من محرابها من وجهها، فيعلمون ان الذى رأوه كان من نور فاطمة، فاذا انتصف النهار و ترتبت للصلاة، زهر نور وجهها عليهاالسلام بالصفرة فتدخل الصفرة، فى حجرات الناس، فتصفر ثيابهم و إلوانهم، فيأتون النبي صلى اللَّه عليه و آله و سلم فيسألونه عمّا رأوا، فيرسلهم إلى منزل فاطمة صلى اللَّه عليه و آله فيرونها قائمة في محرابها و قد زهر نور وجهها- صلواتاللَّهعليها- و على أبيها و بعلها و بنيها بالصفرة فيعلمون أنّ الذي رأوا، كان من نور وجهها، فإذا كان آخر النهار و غربت الشمس احمرّ وجه فاطمة، فاشرق وجهها بالحمرة فرحاً و شكراً للَّه عز و جل، فكان تدخل حمرة وجهها حجرات القوم و تحمر حيطانهم فيعجبون من ذلك و يأتون النبى صلى اللَّه عليه و آله و يسألونه عن ذلك، فيرسلهم الى منزل فاطمة عليهاالسلام، فيرونها جالسة تسبح اللَّه و تمجده و نور وجهها يزهر بالحمرة فيعلمون ان الذي رأوا كان من نور وجه فاطمة عليهاالسلام فلم يزل ذلك النور فى جهها حتى ولد الحسين عليه السلام فهو يتقلب فى وجوهنا إلى يوم القيامة فى الأئمة منا أهل البيت إمام بعد إمام، (7)
ابان بن تغلب مىگويد: از امام صادق عليه السلام سؤال كردم: اى فرزند پيامبر!چرا فاطمه عليهاالسلام را، «زهراء» گويند؟ فرمودند: فاطمه عليهاالسلام براى اميرالمؤمنين عليه السلام در طول روز سه بار مىدرخشيد. نور او در هنگام نماز صبح، زمانى كه مردم در خواب بودند، حياط خانهى آنها نورافشانى كرد. همه متعجب شدند، خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم رسيدند و سؤال كردند اين چه بود كه ما ديديم؟
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سلم آنها را به منزل فاطمهى زهرا عليهاالسلام فرستاد. وقتى كه به منزل فاطمهى زهرا عليهاالسلام آمدند، ديدند آن حضرت روى سجادهى خود نشسته و در حال نماز است و نور از صورت فاطمهى زهرا عليهاالسلام از ميان محراب مىدرخشد. همه دريافتند آنچه ديدهاند نور فاطمه عليهاالسلام بوده است. هنگام ظهر، وقتى براى نماز آماده شدند، نورى زرد رنگ از ايشان ساطع گشت كه تمام خانههاى مدينه را فراگرفت. رنگ صورت و لباس همهى مردم زرد شد. پيش پيامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و از آنچه ديده بودند سؤال كردند.
باز پيامبراکرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم آنها را به منزل حضرت فاطمه عليهاالسلام فرستادند. اين بار حضرت فاطمه عليهاالسلام را در محراب ديدند در حالى كه از صورت ايشان براى پيامبراکرم صلى اللَّه عليه و آله و حضرت على عليه السلام نورى زرد رنگ مىدرخشيد. فهميدند آنچه ديدهاند از نور حضرت فاطمه عليهاالسلام بوده است. و هنگامى كه خورشيد غروب نمود، صورت حضرت زهراء عليهاالسلام قرمز گشت و نورى قرمز از ايشان مىدرخشيد اين نور داخل منازل مردم مدينه گشت، خانههاى مردم قرمز شد و در تعجب فرورفتند. مردم دوباره پيش پيامبراکرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم آمدند و از اين مطلب سؤال كردند، پيامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله آنها را به منزل حضرت فاطمهى زهراء عليهاالسلام فرستادند، آنها به منزل حضرت فاطمه عليهاالسلام آمدند و ايشان را در روى سجاده ديدند، در حالى كه خداوند را تسبيح مىگفت و از سيماى ملكوتى ايشان نورى قرمز مىدرخشيد، دريافتند آنچه ديده بودند از نور سيماى حضرت فاطمه عليهاالسلام بوده است. اين نور در سيماى حضرت فاطمهى زهراء عليهاالسلام بود، تا زمانى كه امام حسين عليه السلام متولد گشت، از آن به بعد اين نور در سيماى هر يك از اهلبيت علیهم السلام بود و تا قيامت از چهرهى همه امامان درخشش خواهد داشت.»
پىنوشتها:
1- سيد جعفر شهيدى، زندگانى فاطمهى زهرا عليهاالسلام، ص 32.
2- بحارالانوار، ج 43، ص 12، ر 5 از عللالشرايع.
3- بحارالانوار، ج 43، ص 12، ر 6 از عللالشرايع و معانىالخبار.
4- بحارالانوار، ج 43، ص 56، ر 49 از فضائل شهر رمضان صدوق.
5- فاطمهى زهراء عليهاالسلام بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 180 از احقاقالحق، ج 19، ص 16.
6- بحارالانوار، ج 43، ص 15، ر 14 از مناقب ابن شهرآشوب.
7- بحارالانوار، ج 43، ص 11، ر 2 از عللالشرايع.