چگونه شاد شود اندرون غميگنم؟

کسي در دنيا پيدا نمي‌شود که دل‌اش نخواهد زمان‌اش را به خوبي و خوشي بگذراند. اگر هم چنين آدمي پيدا شود حتما از مشکلي رنج مي‌برد. اما خوش‌گذراني هم آدابي دارد که خيلي از ما نمي‌دانيم و با اينکه دل‌مان مي‌خواهد خوشي بگذرانيم، بدتر حوصله‌مان سر مي‌رود و حال‌مان از هر چه مهماني و سفر است به هم مي‌خورد. خلاصه اگر مي‌خواهيد خوش بگذرانيد و آدم خوش‌‌مشربي باشيد، اين پيشنهادها را به کار بگيريد!
سه‌شنبه، 24 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه شاد شود اندرون غميگنم؟

چگونه شاد شود اندرون غميگنم؟
چگونه شاد شود اندرون غميگنم؟


 

نويسنده:سارا جمال‌آبادي




 
کسي در دنيا پيدا نمي‌شود که دل‌اش نخواهد زمان‌اش را به خوبي و خوشي بگذراند. اگر هم چنين آدمي پيدا شود حتما از مشکلي رنج مي‌برد.
اما خوش‌گذراني هم آدابي دارد که خيلي از ما نمي‌دانيم و با اينکه دل‌مان مي‌خواهد خوشي بگذرانيم، بدتر حوصله‌مان سر مي‌رود و حال‌مان از هر چه مهماني و سفر است به هم مي‌خورد. خلاصه اگر مي‌خواهيد خوش بگذرانيد و آدم خوش‌‌مشربي باشيد، اين پيشنهادها را به کار بگيريد!

• شوخي‌هاي به‌جا:
 

افراد خوش‌مشرب و اجتماعي اصل و قاعده شخصي مربوط به خودشان را دارند. براي هر آدمي خوش‌گذراني و خوش بودن در چارچوب خود آن آدم مي‌گنجد. شايد شما در محيط‌هاي خيلي شلوغ و پر از موسيقي احساس شادماني کنيد و من با ديدن تعداد آدم محدودي در طبيعت بدون هيچ سر و صداي اضافي! شايد شما دوست داشته باشيد دسته‌جمعي و با دوست و فاميل به ديد و بازديد برويد و من ترجيح بدهم تنها و يا با يکي از دوستان نزديک و افراد فاميل به مهماني بروم! دوم اينکه شوخي‌هاي من و شما با همديگر تفاوت دارد چون شخصيت من و شما با هم تفاوت دارد و ديگران هم توقع شوخي‌هاي متفاوتي را از ما دارند و يک شبه نمي‌توانند باورشان را نسبت به ما تغيير دهند. شايد شما امسال بتوانيد کمي با لحن صميمانه‌تر با افراد برخورد کنيد – کاري که سال پيش نمي‌کرديد- يا افراد را با اسم کوچک‌شان و يا با پسوند جان صدا کنيد، در حالي که پيش از اين از صدا کردن نام آنها گريزان بوديد. اين کار مي‌تواند کم‌کم فضا را عوض کند و ديگران را به شما و شما را به ديگران نزديک‌تر کند اما تغيير يکباره رفتار مثلا شوخي‌هايي که تا به حال با همديگر نداشتيد مثل هُل دادن همديگر و مسخره کردن لباس پوشيدن يکديگر نه تنها موجب صميميت بيشتر و فضاي بهتر در مهماني نمي‌شود که موجب يک دعوا و دلخوري مي‌شود. پس اين نکته را به خاطر داشته باشيد که آدم‌هاي خوش‌مشرب شوخي‌ها و رفتارشان را نسبت به زمان، مکان و شخص مي‌سنجند.

• انتظارهاي به جا:
 

آدم‌هاي بامزه دوست داشتني و جالب‌اند. اما چرا؟ خيلي از آنها ذاتا يک کمدين هستند و خلاقيت زيادي در بيان خاطرات جالب و بامزه دارند. آنها سعي مي‌کنند دوستان‌شان را بخندانند. شخصيت‌شان جالب است، در ذهن‌شان آدم‌ها با کاريکاتورهاي‌شان قدم مي‌زنند، خيلي از تصاوير ساده به نظرشان خنده‌دار مي‌آيد چون جور ديگري ديده مي‌شود و اين ويژگي را همه ندارند و نمي‌توانند اين‌گونه باشند. اين انتظار را از خودتان داشتن – که شخصيتي جدي داريد- اشتباه و نشدني است و اشتباه‌تر اين است که بخواهيد ديگران مثل همسر،‌ پدر و ... ديگر نزديکان شما اين‌گونه باشند. نمي‌توان انتظار تغيير خيلي بزرگ را داشت، تغييري در حد تغيير شخصيت!

• فيلم‌نامه‌هاي شاد و مفرح:
 

مردم خوش‌مشرب همچنين استعداد خاصي در وارد کردن افراد به داستان‌ها و جريان‌هاي شاد دارند. بعضي از آنها مکان‌هايي را مي‌شناسند که براي سفر کردن خيلي جالب و خوب است. بعضي‌هاي‌شان بازي‌هايي را سراغ دارند که جذاب و جديدند. بعضي ديگر هميشه 2، 3 فيلم خوب در آستين دارند. گاهي هم خود جريان‌ساز قضيه‌اي مي‌شوند مثل مهماني‌هاي عجيب و غريب، خبر دادن تولد، سالگرد ازدواج و حتي سالگرد مرگ عزيز فردي به ديگران، آنها با اين کارهاي خود درخواستي مي‌کنند و باعث مي‌شوند وقتي شماره تلفن‌شان روي صفحه تلفن شما مي‌افتد با هيجان گوشي را برداريد و ناخودآگاه لبخندي بر لب‌تان بنشيند.

• کنار زدن ميله‌هاي پنجره:
 

خيلي از ما مدام در حال حفاظ درست کردن براي خودمان هستيم. منظورم چيست؟ مثلا دل‌مان مي‌خواهد لباسي براي خودمان بخريم و با اينکه خيلي هم دل‌مان مي‌خواهد اين خريد را انجام بدهيم اما فکر فردا و پس فردا و پس‌انداز هزينه نمي‌گذارد حتي يک خريد کوچک دل‌خوش‌کنک را براي خودمان انجام بدهيم، در حالي که آدم‌هاي خوش‌مشرب اصولا ما را متقاعد مي‌کنند که با کمي ولخرجي يا يکي دو ساعت مرخصي اتفاق زيادي براي ما نمي‌افتد. آنها پنجره‌اي را رو به ما باز مي‌کنند که ما از ترس دزد و برف و باران و توپ بچه همسايه، با چوب و آهن روي‌اش را پوشانده‌ايم، غافل از اينکه باز کردن اين پنجره و آمدن هوا به داخل خانه، چه‌ها که نمي‌تواند با حال ما بکند!

• شادماني که هدف است:
 

بعضي از افراد به صورت طبيعي زمان براي شادي و خوش‌گذراني و خوش بودن دارند اما خيلي‌ها هم اين موقعيت را ندارند. مثلا فلاني پول زيادي دارد و با آن به سفرهاي خيلي مهيج مي‌رود اما من که پول زيادي ندارم و عاشق سفر هستم، چه بايد بکنم! آدم‌هاي شاد خودشان را در چارچوب واقعي که دارند مي‌بينند و خوشي کردن و خوش بودن را به عنوان هدف بزرگي در زندگي‌شان مي‌شناسند و براي آن تلاش مي‌کنند. مثلا دنبال سفرهاي ارزان‌قيمت‌تر مي‌گردند يا گروهي را پيدا مي‌کنند که اهل سفرند و موقعيت‌شان با آنها جور است و مي‌توانند شرايط مالي همديگر را درک کنند تا سفري خوب و البته کم‌هزينه را با هم تجربه کنند.

• بچگي کنيد:
 

خوش بودن؛ خواهي، نخواهي با کمي حماقت و بچگي همراه است و با تيپ رسمي و خشک جور درنمي‌آيد. اگر مي‌خواهيد خوش باشيد، بايد کمي از اين موضع‌تان پايين بياييد. يعني چه کار کنيد؟ راحت بخنديد و جلوي خنده‌تان را نگيريد، جوک‌هاي بامزه‌اي را که بلد هستيد – البته با موقعيت‌سنجي درست – براي ديگران تعريف کنيد. اشتباه بامزه و خنده‌داري را که انجام داده‌ايد براي دوستان‌تان بازگو کنيد و از اينکه ديگران به شما بخندند، نترسيد!

• کمي بي‌پروا باشيد:
 

يک بعد ديگر از شادماني کردن و شاد بودن اين است که کمي به طبيعت‌تان برگرديد و خود حقيقي‌تان باشيد. کمي جرأت و شهامت براي کارهايي که دوست داريد انجام دهيد، داشته باشيد، البته منظورمان اين نيست که شروع کنيد به رفتار جلف انجام دادن مثلا با صداي بلند در خيابان آواز خواندن يا ديگران را از پنجره خانه براي خنده، خيس کردن، بلکه منظورمان اين است تنها کمي از آن حالت رسمي‌تان خارج شويد و کاري را که سال‌ها است آرزويش را داريد يا هوس‌اش به سرتان زده را انجام بدهيد. مثلا دل‌تان مي‌خواهد لباس اسپرت بپوشيد! يکي از راه‌هاي ساده‌تر هم اين است که به گذشته خودتان که تا به حال با اخم نگاه مي‌کرده‌ايد، بخنديد! به عشق‌هايي که از سر گذرانده‌ايد، به دعواهاي سر کار، به دوستي‌هايتان، به قهرهاي‌تان. اگر واقعا از صميم قلب بخواهيد، مي‌توانيد به تمام اين جريان‌ها از بعد ديگري نگاه کنيد. شايد هم اين هوس به سرتان زده که از دوست و فاميل قديمي که اتفاقا دعواي مفصلي هم با او داشته‌ايد حالي بپرسيد... چرا که نه؟! اين کار را بکنيد!

• کارهاي بامزه‌تر:
 

اين مورد نکته خيلي ظريفي است. آدم‌هاي شاد لم‌هايي را بلدند که ديگران را خوشحال مي‌کند و باعث مي‌شود از ته دل خنده بر لب‌شان بيايد. گذشته از قضيه استعداد و ذاتي بودن آنها اين ويژگي را مديون دانستن مقدار زيادي جوک، داستان و خاطره و اتفاق خوب هستند که در ذهن‌شان ذخيره کرده‌اند. شما در ذهن‌تان چه چيزهايي را ذخيره کرده‌ايد؟

• خوش بودن به اندازه خوش نبودن:
 

افراد اجتماعي و خون‌گرم و خوش‌مشرب روان‌شناسي خوبي از فضا و مکاني که در آن قرار گرفته‌اند دارند آنها مي‌دانند کجا جاي شوخي و خنده است و کجا نيست و اين نکته مهم‌ترين نکته است و به اندازه خوش بودن اهميت دارد. اگر مي‌خواهيد شما هم جزو اين گروه باشيد بايد حسابي حواس‌تان باشد تا در فضاي رسمي و سنگين سعي نکنيد شوخ و بامزه جلوه کنيد و اگر بيشتر افراد جمع ناراحت هستند و احساس خوبي ندارند، نخواهيد يک تنه آنها را بخندانيد. در اين مواقع هم دردي کردن بهترين راه است و موجب مي‌شود بتوانيد احترام ديگران را نسبت به خودتان برانگيزيد نه حسي که به آنها مي‌گويد شما چه‌قدر سبک و موقعيت‌نشناس هستيد!

• آدم هيچ‌کار و هيچ کجا نباشيد:
 

آدم‌هاي خوش‌مشرب اصولا آمادگي خوش‌گذراني را دارند. آنها بيشتر مواقع به سوال شما براي رفتن به مهماني، گردش، مسافرت و ... جواب مثبت مي‌دهند، مگر اينکه واقعا مشکلي داشته باشند. در اين مورد دو راهکار براي شما که مي‌خواهيد از لاک تنهايي و غم‌زدگي بيرون بياييد وجود دارد:
• آدمي نباشيد که هيچ‌وقت نمي‌خواهد هيچ کار جديدي را انجام بدهد!
• آدمي نباشيد که اصولا نمي‌خواهد هيچ کار دنباله‌داري را انجام بدهد و سکون را به همه‌چيز ترجيح مي‌دهد.
• وقتي در جمعي هستيد که ديگران با رفتن به سينما موافق هستند ساز مخالف کوک نکنيد که نه! نرويم و هزار دليل بي‌خود نياوريد! و اگر هم واقعا مخالف سينما هستيد، يا دليل موجهي بياوريد و يا حداقل جمع را مؤدبانه با دليل قانع‌کننده خود ترک کنيد و يا پيشنهاد بهتري رو کنيد که ديگران آن را بپذيرند.
• صندلي‌تان را عوض کنيد: خيلي وقت‌ها در موقعيتي گير مي‌افتيد که فکر مي‌کنيد تنها راه چاره‌اش گذشت ساعت و تمام شدن وقت اين فضاي لعنتي است. مثلا به يک مهماني رسمي دعوت شده‌ايد و داريد از فضاي سنگين موجود خفه مي‌شويد. چه بايد بکنيد! جايتان را عوض کنيد و نزديک به همکاران و دوستاني بنشينيد که حداقل حرفي براي هم داريد و مي‌توانيد زمان را راحت‌تر بگذرانيد. حتي اين حالت در مهماني‌ها هم اتفاق مي‌افتد. شما به مهماني رفته‌ايد که با افراد آن هيچ کلام مشترکي نداريد. در اين وضعيت با نگاهي به دور و برتان خودتان را سرگرم کنيد تا زمان راحت‌تر بگذرد. مثلا بخواهيد –اگر امکان دارد- آلبوم خانوادگي در اختيار شما قرار بدهند يا با بچه خانواده ارتباط برقرار کنيد (باور کنيد بي‌مزه‌ترين بچه هم در آستين‌اش کار و حرف بامزه و شنيدني دارد) يا درباره خانه‌شان، گل‌هاي‌شان و... بپرسيد.

• عقب‌نشين نباشيد:
 

آدم‌هاي خوش‌گذران پا پيش مي‌گذارند تا به‌شان خوش بگذرد و منتظر نمي‌مانند تا يکي از آسمان يا زمين بيايد و به آنها بگويد افتخار بدهيد تا به شما هم خوش بگذرد. آنها خودشان سر صحبت را باز مي‌کنند، پيشنهاد مي‌دهند، از جا بلند مي‌شوند و گاه به ميزبان کمک مي‌کنند. اگر نظري داشته باشند، مي‌دهند و منفعل عمل نمي‌کنند!

• کمي بي‌تفاوت‌اند:
 

اگر مي‌خواهيد واقعا خوش‌ بگذرانيد، بايد کمي نسبت به حرف ديگران بي‌تفاوت باشيد چون به هر حال و هميشه و همه جا افرادي پيدا مي‌شوند که رفتار شما را نمي‌پسندند. آنها دل‌شان نمي‌خواهد شما بخنديد، بحث کنيد، نظر بدهيد و خيلي چيزهاي ديگر اما اگر مي‌خواهيد خوش باشيد، کمي بي‌خيال آنها باشيد!
منبع:www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط