پديده دژآوو - وقايع از پيش ديده شده
دژاوو(deja vu) يـک واژه فرانسوي به معني "از پيش ديده شده" ميباشد. دژاوو عبارت است از، احساسي که گويي شما صحنه، فرد و يا شيئي را قبلا ديده و تجربه کرده ايد، در حالي که براي نخستين بار است که با آن مواجه ميشويد. اين احساس آشنايي عجيب و غريب معمولاً با بهت و ترس نيز همراه است. وجه تمايز آن با پيش آگاهي (precognition) آنست که دژاوو درحين واقعه تجربه ميگردد و نه پيش از آن. 70 درصد افراد جهان حداقل يکبار در طول زندگي خود چنين پديده اي را تجربه کرده اند. بيش از 40 نظريه در رابطه با علت پيدايش اين پديده مطرح گرديده است. حالت دژاوو معمولاً بين 10 تا 30 ثانيه بطول مي انجامد. اصطلاح دژاوو براي نخستين بار توسط اميل بويراک در سال 1876 ميلادي مطرح گرديد.
دژاوو به دو دسته تقسيم بندي ميگردد:
نکته:
ذهن ناخودآگاه اندکي سريعتر از ذهن خودآگاه ما شرايط پيرامون ما را پردازش و ادراک ميکند.
- مسير سيگنالهاي دو چشم به سمت مغز از حيث طول اندکي متفاوت است. مغز اطلاعات را از يک چشم دريافت کرده و فوراً در حافظه ثبت ميکند. لحظه اي بعد سيگنال از چشم دوم به مغز ميرسد. سپس مغز فوراً در مي يابد که اطلاعات دريافتي آشنا است، دقيقا مشابه آنچه در حافظه موجود است. هرگاه اختلاف ورود اطلاعات دو چشم بيش از 0.025 ثانيه بطول انجامد ،ممکن است مغز دو تصوير را يک تصوير واحد تفسير نکرده و حالت دژاوو به انسان دست دهد.
- انسان در واقع دو روش پردازش اطلاعات ديداري مجزا در مغز خود دارد. يک مسير ساقه مغز که در مراحل اوليه تکامل، مغز براي پردازش اطلاعات ديداري از آن استفاده ميکرده است. و مسير جديد تالاموس که انسان امروزي از آن استفاده ميکند، چراکه کارامدي و سرعت عمل آن بيشتراست. سرعت پردازش اطلاعات ديداري در مرکز تالاموس 0.025 ثانيه سريعتر از مرکز ساقه مغز است. برخي افراد که کماکان مسير قديمي ساقه مغزشان فعال است، مغز دو تصوير مجزا از يک صحنه دريافت ميکند که دژاوو را پديد مي آورد.
نکته:
ارسال توسط کاربر محترم سایت : alijam110
دلايل غلط بروز دژاوو:
تناسخ روح - دخالت روح انسان - روشن بيني - حواس فراطبيعي - پيش آگاهي.دژاوو مزمن:
برخي افراد سالخورده بطور مداوم چنين پديده اي را تجربه ميکنند. حتي از مراجعه به پزشک سرباز ميزنند، چراکه تصور ميکنند قبلاً به پزشک مراجعه کرده اند، اما مشکلشان حل نگرديده است. به باور پژوهشگران اين افرد داراي نارسايي در لوب گيجگاهي ميباشند. مداراتي که وقتي شما چيزي را به خاطر مي آوريد فعال ميگردند، در اين عارضه همواره در حالت روشن باقي مي مانند. بنابراين خاطراتي را خلق ميکنند که عملاً وجود نداشته اند.دژاوو به دو دسته تقسيم بندي ميگردد:
1- دژاوو تداعي گر:
در افراد سالم روي ميدهد. اين حالت هنگامي که شما چيزي را مي بينيد، مي شنويد و يا مي بوييد، احساسي را در شما پديد مي آورد، که در آن چيزهايي که پيشتر ديده ايد، شنيده و يا بوييده ايد را برايتان تداعي ميکند. اين نوع دژاوو يک تجربه مبتني بر حافظه است و مراکز حافظه در مغز مسئول پيدايش آن ميباشند.2-دژاوو بيولوژيکي:
در افراد مبتلا به صرع لوب گيجگاهي روي ميدهد. اين بيماران معمولاً درست پيش از تجربه تشنج، دژاوو را تجربه ميکنند. اين نوع دژاوو با نوع قبل بطور واضح و بارزي متفاوت است. فردي که دژاوو بيولوژيکي را تجربه ميکند، به واقع باور دارد که اين شرايط را عيناً در گذشته تجربه کرده است، و نه يک احساس لحظه اي که فوراً ناپديد ميشود.نکته:
دژاوو در اختلالات رواني نظير اضطراب، افسردگي، اختلالات گسستگي و اسکيزوفرنيا نيز مشاهده ميگردد.نکته:
رده سني بين 15 تا 25 سال بيش از ساير گروه هاي سني دژاوو را تجربه ميکنند. تجربه دژاوو با افزايش سن کاهش مي يابد.نکته:
پديده دژاوو بيشتر توسط افرادي که بيشتر سفر ميکنند، متمول بوده، از تحصيلات بالاتري برخوردارند، قوه تخيل فعال تري دارند، قادر به ياد آوري روياهاي خود هستند و روشنفکرتر هستند تجربه ميگردد.نکته:
برخي پژوهشگران اعتقاد دارند دژاوو بيشتر در زمانهايي که فرد مضطرب و داراي استرس است بيشتر تجربه ميگردد. برخي نيز عکس اين فرضيه را قبول دارند. يعني هر چه فرد آرام تر و آسوده خاطر تر باشد، احتمال اينکه دژاوو را تجربه کند بيشتر است.• نظريه هاي پيشتاز:
1-توجه تقسيم شده (divided attention):
که به نظريه تلفن همراه نيز شهرت دارد، هنگامي که ما حواسمان به چيزي منحرف ميگردد (صحبت با تلفن همراه)، باز بطور نيمه خودآگاه (زير آستانه اي) وقايع پيرامون خود را به حافظه مي سپاريم، اما ممکن است آنها را بطور آگاهانه در حافظه خود ثبت نکنيم. سپس وقتي که ما فرصت مي يابيم به عملي که در حال انجامش ميباشيم تمرکز يابيم (رانندگي)، پيرامون ما آشنا بنظر خواهند رسيد. براي مثال وقتي که شما براي نخستين بار وارد منزلي ميشويد، توجه شما بيشتر به صاحبخانه معطوف است، اما مغز شما در اين حين خانه را از حيث ديداري، شنيداري و يا بويايي مورد پردازش قرار ميدهد. و شما وقتي که به خانه نظر مي افکنيد، چنين ميپنداريد که قبلا آن جا بوده ايد. تجربه اوليه يا بطور کامل مورد توجه قرار نگرفته و يا بدرستي و با جزئيات در حافظه رمز گذاري نشده است. بنابراين شرايط فعلي آغازگر يادآوري اجزاء از گذشته مي شود. فرد از آنجايي که دقت کافي نکرده، عمده تجربه اوليه را فراموش کرده است. تجربه اوليه ممکن است چند ثانيه تا چند دقيقه قبل از حالت دژاوو روي داده باشد.نکته:
ذهن ناخودآگاه اندکي سريعتر از ذهن خودآگاه ما شرايط پيرامون ما را پردازش و ادراک ميکند.
2-نظريه هولوگرام(hologram theory):
خاطرات همچون هولوگرام ميباشند،يعني شما ميتوانيد کل تصوير 3 بعدي را توسط هر کدام از اجزاء کل بازآفريني کنيد. هر چه آن اجزاء کوچکتر باشند، تصوير نهايي مبهم تر خواهد بود. دژاوو هنگامي رخ ميدهد که برخي از جزئيات موجود در محيطي که ما در آن حضور داريم (صحنه، بو، صدا) مشابه برخي بقاياي خاطره ما از گذشته است، که مغز ما صحنه کامل را از روي اجزاء (موجود فعلي) بازآفريني کرده است.3-پردازش دوگانه(dual proccesing):
و يا تاخير ديداري مبتني است بر اينکه چگونه مغز اطلاعات جديد را پردازش کرده و خاطرات کوتاه مدت و بلند مدت را ذخيره ميکند. به باور برخي دانشمندان پاسخ به تاخير افتاده نورولوژيکي علت دژاوو است. از آنجايي که اطلاعات به مرکز پردازش مغز از طريق بيش از يک مسير وارد ميگردد، امکان دارد که گاه آن تلفيق و ترکيب اطلاعات با يکديگر همزماني نداشته باشند. لوب گيجگاهي چپ مغز مسئول طبقه بندي اطلاعات ورودي ميباشد. لوب گيجگاهي اطلاعات را دو مرتبه، با يک تاخير چند ميلي ثانيه اي بين ارسال دو پيام دريافت ميکند. يک بار مستقيما و يک بار ديگر از راه انحرافي از نيمکره راست مغز. چنانچه تاخير ارسال پيام دوم اندکي بيشتر از معمول طول بکشد، مغز ممکن است اطلاعات را به غلط زمانبندي کرده و به عنوان يک حافظه پيشين ثبت کند، که در اين صورت حس ناگهاني آشنايي به انسان دست ميدهد.- مسير سيگنالهاي دو چشم به سمت مغز از حيث طول اندکي متفاوت است. مغز اطلاعات را از يک چشم دريافت کرده و فوراً در حافظه ثبت ميکند. لحظه اي بعد سيگنال از چشم دوم به مغز ميرسد. سپس مغز فوراً در مي يابد که اطلاعات دريافتي آشنا است، دقيقا مشابه آنچه در حافظه موجود است. هرگاه اختلاف ورود اطلاعات دو چشم بيش از 0.025 ثانيه بطول انجامد ،ممکن است مغز دو تصوير را يک تصوير واحد تفسير نکرده و حالت دژاوو به انسان دست دهد.
- انسان در واقع دو روش پردازش اطلاعات ديداري مجزا در مغز خود دارد. يک مسير ساقه مغز که در مراحل اوليه تکامل، مغز براي پردازش اطلاعات ديداري از آن استفاده ميکرده است. و مسير جديد تالاموس که انسان امروزي از آن استفاده ميکند، چراکه کارامدي و سرعت عمل آن بيشتراست. سرعت پردازش اطلاعات ديداري در مرکز تالاموس 0.025 ثانيه سريعتر از مرکز ساقه مغز است. برخي افراد که کماکان مسير قديمي ساقه مغزشان فعال است، مغز دو تصوير مجزا از يک صحنه دريافت ميکند که دژاوو را پديد مي آورد.
4- منابع ديگر خاطرات:
ما داراي خاطرات ذخيره شده فراواني از جوانب گوناگون زندگي خود هستيم. نه تنها از تجارب شخصي خودمان بلکه از تجارب ديگران، فيلم هاي سينمايي، تصاوير و کتاب هاي که مطالعه شان کرده ايم. ما ممکن است خاطرات محکمي از چيزهايي که ديده و يا خوانده ايم در حافظه مان داشته باشيم، بدون اينکه آنها را شخصاً تجربه کرده باشيم. به مرور زمان اين خاطرات ممکن است به ذهن ما رانده شوند. وقتي ما چيزي را مي بينيم و تجربه مي کنيم که بسيار شبيه يکي از همين خاطرات است به ما احساس دژاوو دست ميدهد.5-روياها:
عقيده بر آنست که روياها مستقيماً بدون ورود به حافظه کوتاه مدت در حافظه بلند مدت ثبت ميشوند. دژاوو ممکن است خاطره يک روياي فراموش شده با عناصر يکسان در تجربه فعلي در بيداري باشد.6-عقيده زيگموند فرويد:
دژاوو هنگامي روي ميدهد که فرد خودبخود يک خيالپردازي ناخوداگاه را به خاطر مي آورد. از آنجايي که (آن خيالپردازي) ناخودآگاه است مضمون و محتواي خيالپردازي از سطح آگاهي بلوکه شده است. اما حس آشنايي (به خودآگاه) نشت ميکند و تجربه دژاوو را پديد مي آورد.7-اختلال در فراِيند حافظه علت ايجاد دژاوو ميباشد:
مراکز حافظه در مغز:
1- قشر پيش پيشاني+هيپوکامپ(hippocampus):
مسئول يادآوري آگاهانه ميباشند.2- اتصالات قشر مخ+قشر پاراهيپوکامپال(parahippocampal gyrus):
مسئول احساس آشنايي مي باشند.نکته:
قشر پاراهيپوکامپال (parahippocampal gyrus) ما را قادر ميسازد تا تعيين کنيم چه چيز برايمان آشنا و چه چيز آشنا نيست (بدون بازيايي خاطره خاص آن). مسئوليت حافظه بلند مدت را نيز برعهده دارد.نکته:
هيپوکامپ ما را قادر ميسازد تا آگاهانه وقايع را بخاطر آوريم.3- آميگدال (بادامه)(amygdala):
مسئوليت هشياري ما در زمان حال را بر عهده دارد.4- هيپوتالاموس(hypothalamus):
مسئوليت حافظه کوتاه مدت انسان را بر عهده دارد. ما اطلاعات را از محيط ميگيريم و آنرا در حافظه کوتاه مدت خود نگه ميداريم و سپس با حافظه بلند مدت خود مقايسه کرده و تصميم گيري مي کنيم. اما دژاوو وقتي پيش مي آيد که اطلاعات دريافت شده از محيط بجاي پردازش شدن در بخشي از مغز که مسئول پردازش زمان حال است (بادامه) به دلايل خاصي در قسمتهاي مربوط به حافظه کوتاه مدت يا بلند مدت (هيپوتالاموس يا پاراهيپوکامپال) پردازش ميشوند. در اين شرايط چيزهايي که از محيط توسط مغز دريافت ميشوند، براي انسان احساس "خاطره بودن" ميدهند و در اينجا است که حالت دژاوو به انسان دست ميدهد.نکته:
دژاوو زماني رخ ميدهد که قسمت پاراهيپوکامپال بطور موقت بر اثر فعاليت طبيعي هيپوکامپ فعال ميگردد.نکته:
همپوشاني ميان سامانه هاي عصبي مسئول حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت، علت ايجاد دژاوو مي باشد.انواع دژاوو:
deja vecu =از پيش تجربه شده deja senti=از پيش حس شده deja visite=از پيش بازديد شده deja voulu=از پيش آرزو شده deja entendu=از پيش شنيده شده deja eprouvre=از پيش تجربه شده deja fait=از پيش انجام شده deja pense=از پيش انديشيده شده deja su=از پيش دانسته شده deja dit=از پيش بيان شده (مضمون) deja lu=از پيش خوانده شده deja reve=از پيش در رويا ديده شده deja parle=از پيش بيان شده (عين واژه ها) deja recontre=از پيش ملاقات شدهنکته:
جامائس وو (جومس وو) jamais vu:
به معني"هرگز ديده نشده" حالت عکس دژاوو ميباشد. هرگونه وضعيت و صحنه آشنا که براي ناظر ناآشنا بنظر رسد. فرد در يک لحظه يک شخص، واژه و يا مکان آشنا را نميتواند تشخيص بدهد، و تصور ميکند تا به حال با آن روبرو نشده است. مثلاً وقتي با دوست خود در حال صحبت کردن ميباشيد، ناگهان تصور ميکنيد با يک فرد غريبه در حال گفتگو هستيد.نکته:
پرسک وو (presque vu) :
به معني"تقريبا ديده شده" ميباشد. به حالتي اطلاق ميگردد که اطلاعات آشنا بوده و اما دسترسي به آنها امکان پذير نيست. اصطلاح "نوک زبان بودن" ميباشد.ارسال توسط کاربر محترم سایت : alijam110