اي غارت عشق تو جهانها

اي غارت عشق تو جهانها شاعر : انوري بر باد غم تو خان و مانها اي غارت عشق تو جهانها سرها همه در سر زبانها شد بر سر کوي لاف عشقت از جسم پياده گشته جانها در پيش جنيبت جمالت صد نعل فکنده آسمانها در کوکبه‌ي رخ چو ماهت چون در نگرند از کرانها نظارگيان روي خوبت زينجاست تفاوت نشانها در روي تو روي خويش بينند هستيم ز عمر بر زبانها گويم که ز عشوهاي عشقت الحق هستي تو خود از آنها گويي که ترا از آن زيان بود ديگر نپرد از آشيانها تا کي...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي غارت عشق تو جهانها
اي غارت عشق تو جهانها
اي غارت عشق تو جهانها

شاعر : انوري

بر باد غم تو خان و مانهااي غارت عشق تو جهانها
سرها همه در سر زبانهاشد بر سر کوي لاف عشقت
از جسم پياده گشته جانهادر پيش جنيبت جمالت
صد نعل فکنده آسمانهادر کوکبه‌ي رخ چو ماهت
چون در نگرند از کرانهانظارگيان روي خوبت
زينجاست تفاوت نشانهادر روي تو روي خويش بينند
هستيم ز عمر بر زبانهاگويم که ز عشوهاي عشقت
الحق هستي تو خود از آنهاگويي که ترا از آن زيان بود
ديگر نپرد از آشيانهاتا کي گويي چو انوري مرغ
دندانست بتا در اين دهانهاداند همه‌کس که آن چه طعنه‌ست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما