از بس که کشيدم از تو بيداد

از بس که کشيدم از تو بيداد شاعر : انوري از دست تو آمدم به فرياد از بس که کشيدم از تو بيداد بر من ز تو اي نگار بيداد فرياد از آن کنم که آمد بر خير چرا کنم سر از داد داد از دل پر طمع چه دارم نرمي چه طلب کنم ز پولاد مردي چه طلب کنم ز آتش در عشق تو اي بت پري‌زاد شادي ز دل منست غمگين گر تو به غم دل مني شاد هرگز دل من مباد بي‌غم اي جان جهان ترا بقا باد من جان و جهان به باد دادم
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از بس که کشيدم از تو بيداد
از بس که کشيدم از تو بيداد
از بس که کشيدم از تو بيداد

شاعر : انوري

از دست تو آمدم به فرياداز بس که کشيدم از تو بيداد
بر من ز تو اي نگار بيدادفرياد از آن کنم که آمد
بر خير چرا کنم سر از دادداد از دل پر طمع چه دارم
نرمي چه طلب کنم ز پولادمردي چه طلب کنم ز آتش
در عشق تو اي بت پري‌زادشادي ز دل منست غمگين
گر تو به غم دل مني شادهرگز دل من مباد بي‌غم
اي جان جهان ترا بقا بادمن جان و جهان به باد دادم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط