دوش تا صبح يار در بر بود

دوش تا صبح يار در بر بود شاعر : انوري غم هجران چو حلقه بر در بود دوش تا صبح يار در بر بود دي همه روز اگرچه بر سر بود دست من بود و گردنش همه شب کارم از عشق چون زربر بود با بر همچو سيم ساده‌ي او شب دوشين ز شکل ديگر بود گرچه شبهاي وصل بود خوشم يا ز هر شب رخش نکوتر بود يا من از عشق زارتر بودم من ندانم که آن چه اختر بود کس نداند که آن چه طالع بود انوري با فلک برابر بود از فلک تا که صبح روي نمود
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوش تا صبح يار در بر بود
دوش تا صبح يار در بر بود
دوش تا صبح يار در بر بود

شاعر : انوري

غم هجران چو حلقه بر در بوددوش تا صبح يار در بر بود
دي همه روز اگرچه بر سر بوددست من بود و گردنش همه شب
کارم از عشق چون زربر بودبا بر همچو سيم ساده‌ي او
شب دوشين ز شکل ديگر بودگرچه شبهاي وصل بود خوشم
يا ز هر شب رخش نکوتر بوديا من از عشق زارتر بودم
من ندانم که آن چه اختر بودکس نداند که آن چه طالع بود
انوري با فلک برابر بوداز فلک تا که صبح روي نمود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما