کار جهان نگر که جفاي که ميکشم شاعر : انوري دل را به پيش عهد وفاي که ميکشم کار جهان نگر که جفاي که ميکشم اين آههاي سرد براي که ميکشم اين نعرههاي گرم ز عشق که ميزنم چون دوست نيست بهر رضاي که ميکشم بهر رضاي دوست ز دشمن جفا کشند آخر نگويدم که هواي که ميکشم دل در هواي او ز جهاني کرانه کرد باري بيا ببين که براي که ميکشم اي روزگار عافيت آخر کجا شدي کار جهان نگر که جفاي که ميکشم شهريست انوري و شب و روز اين غزل ...