نام وصل اندر زباني افکني

نام وصل اندر زباني افکني شاعر : انوري تا دلم را در گماني افکني نام وصل اندر زباني افکني خويشتن را بر کراني افکني راست چون جان بر ميان بندد دلم هر زمان اندر جهاني افکني از جهان آن دوست داري کاتشي زلف چون در حلق جاني افکني چشمت اندر تير بارانش افکند بر سپهر غم قراني افکني چون قرين شاديي خواهم شدن در نواله‌ام استخواني افکني گر کنم در عمر دنداني سپيد گر نظر بر پاسباني افکني پادشاهي در نکويي چت زيان سايه گر بر آسماني افکني طالعي...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نام وصل اندر زباني افکني
نام وصل اندر زباني افکني
نام وصل اندر زباني افکني

شاعر : انوري

تا دلم را در گماني افکنينام وصل اندر زباني افکني
خويشتن را بر کراني افکنيراست چون جان بر ميان بندد دلم
هر زمان اندر جهاني افکنياز جهان آن دوست داري کاتشي
زلف چون در حلق جاني افکنيچشمت اندر تير بارانش افکند
بر سپهر غم قراني افکنيچون قرين شاديي خواهم شدن
در نواله‌ام استخواني افکنيگر کنم در عمر دنداني سپيد
گر نظر بر پاسباني افکنيپادشاهي در نکويي چت زيان
سايه گر بر آسماني افکنيطالعي داري که خورشيدي شود
بوک با نام و نشاني افکنيهجر را گويي که کار انوري
اينکه در پاي چناني افکنيبا سروکاري چنينش درخورست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.