اي کلک تو پشت ملک عالم
اي کلک تو پشت ملک عالم شاعر : انوري وي روز تو عيد دور آدم اي کلک تو پشت ملک عالم زاندازهي کبرياي تو کم هرچ آمده زير آفرينش آدم به طفيل تو مکرم وقتي که هنوز آسمان طفل بر هندسهي جهان مقدم در سلسلهي زمان مخر روز تو چو روز عيد خرم عدل تو شبي چو روز روشن الحانکنان که هان تکلم با راي تو چرخ در مصالح اصرارکنان که هين تقدم با عزم تو دهر در مسالک خنگ تو به سايه رخش رستم صدر تو به پايه تخت جمشيد مه بر سم مرکبانت محکم در موکب...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي کلک تو پشت ملک عالم
اي کلک تو پشت ملک عالم
شاعر : انوري
وي روز تو عيد دور آدم اي کلک تو پشت ملک عالم زاندازهي کبرياي تو کم هرچ آمده زير آفرينش آدم به طفيل تو مکرم وقتي که هنوز آسمان طفل بر هندسهي جهان مقدم در سلسلهي زمان مخر روز تو چو روز عيد خرم عدل تو شبي چو روز روشن الحانکنان که هان تکلم با راي تو چرخ در مصالح اصرارکنان که هين تقدم با عزم تو دهر در مسالک خنگ تو به سايه رخش رستم صدر تو به پايه تخت جمشيد مه بر سم مرکبانت محکم در موکب تو به ميخ پروين بر نيزهي بندگانت پرچم در کوکبهي تو طرهي شب آن رفعت ونصرت مجسم وز عکس طراز رايت تو در چشم قضا نموده معلم بر دوشت فلک قباي کحلي با جاه تو بارنامهي جم در دست تو کارنامهي جود حفظ تو نشان نقش خاتم بر آب روان نگاه دارد با ناميه هم عنان رود يم در شوره ز فتح باب دستت هرگز نرسد قضاي مبرم در گرد جنيبت نفاذت با زخم تو سفتهاي مرهم در خشم تو عودهاي رحمت در آتش دوزخ آب زمزم سبحانالله که ديد هرگز خاک قدم ترا دمادم نوک قلم ترا پياپي آثار دم مسيح مريم اعجاز کف کليم عمران در خال و خط حروف معجم اسرار قضا نهاده کلکت در معرض او عطارد ابکم آنجا که صرير او مقرر تفويض همي کند مسلم توقيع تو در ديار دولت هر تخت به خسروي معظم هر صدر به صاحبي ميد معماري کاينات مدغم در عدل تو آوخ ار نبودي هر هفت فلک شکسته طارم زير لگد نحوس هستي حاصل نشود به حشر اعظم باطل شدهي قضاي قهرت در منفذ صور بگسلد دم کز بيم ملامت نشورش در محور عالم افکند خم گر قهر تو بر فلک نهد پاي چه جاي زمين که آسمان هم تاب سخطت زمين ندارد خالي نبود ز شادي و غم تا عرصهي عالم عناصر با عنصر انتظام عالم شادي و سعادت تو بادا دورت همه عيد و عيد خرم عمرت همه ملک و ملک باقي با عجز و عنا و رنج در هم واندر دو جهان مخالفت را يا کورهي آتش جهنم با سخرهي سيلي حوادث جد و پدر و برادر و عم نازان ز تو در صدور فردوس
مقالات مرتبط