آنکه بر هر طرفي منتظرانند او را شاعر : خواجوي کرماني ننگرد هيچ که خلقي نگرانند او را آنکه بر هر طرفي منتظرانند او را جاي آن هست که بر چشم نشانند او را سرو را بر سر سرچشمه اگر جاي بود زانک کوتهنظران قدر ندانند او را حيف باشد که چنان روي ببيند هرکس بود آيا که بمقصود رسانند او را هست مقصود دلم زان لب شيرين شکري فرض عينست که از ديده برانند او را راز عشاق چو از اشک نماند پنهان اهل دل عاشق جانباز نخوانند او را هر که جان در قدمش بازد و قدري...