خرقه رهن خانهي خمار دارد پير ما شاعر : خواجوي کرماني اي همه رندان مريد پير ساغر گير ما خرقه رهن خانهي خمار دارد پير ما همچنين رفتست در عهد ازل تقدير ما گر شديم از باده بدنام جهان تدبير چيست مرغ را باشد صداع از نالهي شبگير ما سرو را باشد سماع از نالهي دلسوز مرغ خون درويشان بي طاقت بريزد مير ما داوري پيش که شايد برد اگر بي موجبي ورنه معلومست کز حد ميرود تقصير ما هم مگر لطف تو گردد عذر خواه بندگان ما شکار افتاده و شير فلک نخجير ما صيد...