هر که در عهد ازل مست شد از جام شراب شاعر : خواجوي کرماني سر ببالين ابد باز نهد مست وخراب هر که در عهد ازل مست شد از جام شراب عاشقانرا ز در خويش براني ز چه باب بيدلان را رخ زيبا ننمائي به چه وجه عالمي مرده ز بي آبي و عالم همه آب مي پرستان همه مخمور و عقيقت همه مي سمن و عارض و لعلت شکر و جام شراب سر کوي خط و قدت چمن و سنبل و سرو همه دانند که باشد ز نمک ذوق کباب دل ما بي لب لعل تو ندارد ذوقي ظاهر آنست که فردا بود ايمن ز عذاب هر که درآتش...