بوستان طلعتش را نوبهاري ديگرست شاعر : خواجوي کرماني چشمم از عکس جمالش لاله زاري ديگرست بوستان طلعتش را نوبهاري ديگرست گر چه هر ساعت ميانش در کناري ديگرست از ميان جان من هرگز نميگيرد کنار چشم مست نيمخوابش را خماري ديگرست تا لب ميگون او در داد جان را جام مي زاهدي در مذهب عشاق کاري ديگرست عاشقانرا با طريق زهد و تقوي کار نيست تا نپنداري که ما را جز تو ياري ديگرست ايکه در حسن و لطافت در جهانت يار نيست يا ترا کاريست کو آشفته کاري ديگرست زلف...