هر کرا يار يار مي‌افتد

هر کرا يار يار مي‌افتد شاعر : خواجوي کرماني مقبل و بختيار مي‌افتد هر کرا يار يار مي‌افتد هر دمم در کنار مي‌افتد اي بسا در که از محيط سرشک تاب در جان مار مي‌افتد عقرب او چو حلقه مي‌گردد شور در زنگبار مي‌افتد شام زلفش چو مي‌رود در چين بريمين و يسار مي‌افتد گر نه مستست جادوش ز چه روي همچو بلبل هزار مي‌افتد گل صد برگ را دگر در دام سيل در جويبار مي‌افتد در چمن ز آب چشمه‌ي چشمم بخيه بر روي کار مي‌افتد چون خيال تو مي‌کنم تحرير ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر کرا يار يار مي‌افتد
هر کرا يار يار مي‌افتد
هر کرا يار يار مي‌افتد

شاعر : خواجوي کرماني

مقبل و بختيار مي‌افتدهر کرا يار يار مي‌افتد
هر دمم در کنار مي‌افتداي بسا در که از محيط سرشک
تاب در جان مار مي‌افتدعقرب او چو حلقه مي‌گردد
شور در زنگبار مي‌افتدشام زلفش چو مي‌رود در چين
بريمين و يسار مي‌افتدگر نه مستست جادوش ز چه روي
همچو بلبل هزار مي‌افتدگل صد برگ را دگر در دام
سيل در جويبار مي‌افتددر چمن ز آب چشمه‌ي چشمم
بخيه بر روي کار مي‌افتدچون خيال تو مي‌کنم تحرير
دم بدم در خمار مي‌افتددلم از شوق چشم سرمستت
در کمند سوار مي‌افتدرحم بر آن پياده کو هر دم
همچو ما باده خوار مي‌افتدهر که او خوار مي‌فتد خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط