صيد شيران مي‌کند آهوي روبه باز او

صيد شيران مي‌کند آهوي روبه باز او شاعر : خواجوي کرماني راه بابل مي‌زند هاروت افسون ساز او صيد شيران مي‌کند آهوي روبه باز او هندوان زلف عنبر چنبر شب باز او هر شبي بنگر که بر مهتاب بازي مي‌کند مي کشد پيوسته بر ترکان تيرانداز او از چه روي ابروي زنگاري کمان او کمان چون نهان دارم ز دست غمزه‌ي غماز او گفتم از زلفش بپوشم ماجراي دل وليک وانکه باشد نازنين‌تر بيش باشد ناز او بيدلانرا احتمال ناز دلبر واجبست ورنه چون دم برکشم در دم بسوزم ساز او مطرب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صيد شيران مي‌کند آهوي روبه باز او
صيد شيران مي‌کند آهوي روبه باز او
صيد شيران مي‌کند آهوي روبه باز او

شاعر : خواجوي کرماني

راه بابل مي‌زند هاروت افسون ساز اوصيد شيران مي‌کند آهوي روبه باز او
هندوان زلف عنبر چنبر شب باز اوهر شبي بنگر که بر مهتاب بازي مي‌کند
مي کشد پيوسته بر ترکان تيرانداز اواز چه روي ابروي زنگاري کمان او کمان
چون نهان دارم ز دست غمزه‌ي غماز اوگفتم از زلفش بپوشم ماجراي دل وليک
وانکه باشد نازنين‌تر بيش باشد ناز اوبيدلانرا احتمال ناز دلبر واجبست
ورنه چون دم برکشم در دم بسوزم ساز اومطرب سازنده گو امشب دمي با ما بساز
نشنود کس در جهان آوازه‌ي آواز اوبلبل خوش نغمه تا گل بر نيندازد نقاب
مرغ بيدل در هوا خوشتر بود پرواز اوفارغ البالست هر کس کو نشد عاشق وليک
کو روان چون آب مي‌خواند دمادم راز اوحال خواجو از سرشک چشم خونبارش بپرس


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط