مرحبا اي نسيم عنبربوي شاعر : سعدي خبري زان به خشم رفته بگوي مرحبا اي نسيم عنبربوي صاحب دوست روي دشمن خوي دلبر سست مهر سخت کمان بي گناهم بکش بهانه مجوي گو دگر گر هلاک من خواهي ور نه بازآيد آب رفته به جوي تشنه ترسم که منقطع گردد آتش و پنبه بود و سنگ و سبوي صبر ديديم در مقابل شوق گو دو دست از مراد خويش بشوي هر که با دوستي سري دارد احتمالت ضرورتست چو گوي تا گرفتار خم چوگاني عارفان و سماع و هاياهوي پادشاهان و گنج و خيل و حشم ...