من از تو هيچ نبريدم که هستي يار دلبندم

من از تو هيچ نبريدم که هستي يار دلبندم شاعر : سعدي تو را چون بنده‌اي گشتم به فرمانت کمر بندم من از تو هيچ نبريدم که هستي يار دلبندم خوشا و خرما آن دل که باشد صيد دلبندم سواري چيست و چالاکي دلم بستي به فتراکي بدين خوبي بدين پاکي که رويت ( ... ) \N \N تو را از جمله بگزيدم بجز تو يار نپسندم گهي از ذوق مي‌گريم گهي از شوق مي‌خندم به اميدت طربناکم به عشقت ( ... ) به گفتار و لبت جانا تويي شکر تويي قندم بسي تلخي چشيدستم که رويت را بديدستم ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من از تو هيچ نبريدم که هستي يار دلبندم
من از تو هيچ نبريدم که هستي يار دلبندم
من از تو هيچ نبريدم که هستي يار دلبندم

شاعر : سعدي

تو را چون بنده‌اي گشتم به فرمانت کمر بندممن از تو هيچ نبريدم که هستي يار دلبندم
خوشا و خرما آن دل که باشد صيد دلبندمسواري چيست و چالاکي دلم بستي به فتراکي
بدين خوبي بدين پاکي که رويت ( ... )\N
\Nتو را از جمله بگزيدم بجز تو يار نپسندم
گهي از ذوق مي‌گريم گهي از شوق مي‌خندمبه اميدت طربناکم به عشقت ( ... )
به گفتار و لبت جانا تويي شکر تويي قندمبسي تلخي چشيدستم که رويت را بديدستم
ز غيرت بيخ غيرت را ز دل يکبارگي کندمبه عشقت زار و حيرانم ز مدهوشي پريشانم
نهال عشق اي دلبر به باغ دل ( ... )\N
\Nحديث مهرباني را به گيتي زان پراکندم
چو در دل مهر تو کشتم مبارک (باد پيوندم)حديث خويش بنوشتم چو آن گفتار ( ... )
\Nاگر چه نيست آرامم هنوزت عا(شق خامم)
\Nبسوزان چون سپندم خوش به عشق ( ... )
\Nاياز چاکرت گشتم به محمودي ( ... )


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.