شنيدم که وقتي گدا زاده‌اي

شنيدم که وقتي گدا زاده‌اي شاعر : سعدي نظر داشت با پادشا زاده‌اي شنيدم که وقتي گدا زاده‌اي خيالش فرو برده دندان به کام همي رفت و مي‌پخت سوداي خام همه وقت پهلوي اسبش چو پيل ز ميدانش خالي نبودي چو ميل ولي پايش از گريه در گل بماند دلش خون شد و راز در دل بماند دگر باره گفتندش اين جا مگرد رقيبان خبر يافتندش ز درد دگر خيمه زد بر سر کوي دوست دمي رفت و ياد آمدش روي دوست که باري نگفتيمت ايدر مياي غلامي شکستش سر و دست و پاي شکيبايي از روي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شنيدم که وقتي گدا زاده‌اي
شنيدم که وقتي گدا زاده‌اي
شنيدم که وقتي گدا زاده‌اي

شاعر : سعدي

نظر داشت با پادشا زاده‌ايشنيدم که وقتي گدا زاده‌اي
خيالش فرو برده دندان به کامهمي رفت و مي‌پخت سوداي خام
همه وقت پهلوي اسبش چو پيلز ميدانش خالي نبودي چو ميل
ولي پايش از گريه در گل بمانددلش خون شد و راز در دل بماند
دگر باره گفتندش اين جا مگردرقيبان خبر يافتندش ز درد
دگر خيمه زد بر سر کوي دوستدمي رفت و ياد آمدش روي دوست
که باري نگفتيمت ايدر ميايغلامي شکستش سر و دست و پاي
شکيبايي از روي يارش نبوددگر رفت و صبر و قرارش نبود
براندندي و بازگشتي بفورمگس وارش از پيش شکر بجور
عجب صبر داري تو بر چوب و سنگ!کسي گفتش اي شوخ ديوانه رنگ
نه شرط است ناليدن از دست دوستبگفت اين جفا بر من از دست اوست
گر او دوست دارد وگر دشمنممن اينک دم دوستي مي‌زنم
که با او هم امکان ندارد قرارز من صبر بي او توقع مدار
نه امکان بودن نه پاي گريزنه نيروي صبرم نه جاي ستيز
وگر سر چو ميخم نهد در طنابمگو زين در بارگه سر بتاب
به از زنده در کنج تاريک اوست؟نه پروانه جان داده در پاي دوست
بگفتا به پايش درافتم چو گويبگفت ار خوري زخم چوگان اوي؟
بگفت اين قدر نبود از وي دريغبگفتا سرت گر ببرد به تيغ؟
که تاج است بر تارکم يا تبرمرا خود ز سر نيست چندان خبر
که در عشق صورت نبندد شکيبمکن با من ناشکيبا عتيب
نبرم ز ديدار يوسف اميدچو يعقوبم ارديده گردد سپيد
نيازارد از وي به هر اندکييکي را که سر خوش بود با يکي
برآشفت و برتافت از وي عنانرکابش ببوسيد روزي جوان
که سلطان عنان برنپيچد ز هيچبخنديد و گفتا عنان برمپيچ
به ياد توام خودپرستي نماندمرا با وجود تو هستي نماند
تويي سر برآورده از جيب منگرم جرم بيني مکن عيب من
که خود را نياوردم اندر حساببدان زهره دستت زدم در رکاب
نهادم قدم بر سر کام خويشکشيدم قلم در سر نام خويش
چه حاجت که آري به شمشير دست؟مرا خود کشد تير آن چشم مست
که نه خشک در بيشه ماند نه ترتو آتش به ني در زن و درگذر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
راهنمای انتخاب کلینیک معتبر و روش مناسب کاشت مو
راهنمای انتخاب کلینیک معتبر و روش مناسب کاشت مو
5 دلیل که دبی را به یکی از بهترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل کرده است
5 دلیل که دبی را به یکی از بهترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل کرده است
بزرگترین قرآن خطی جهان
بزرگترین قرآن خطی جهان
واکنش وزارت امور خارجه به قتل شهروند ایرانی در سوئد
play_arrow
واکنش وزارت امور خارجه به قتل شهروند ایرانی در سوئد
بقائی: اجازه دخالت بیگانگان را در روابط همسایگی نمی‌دهیم
play_arrow
بقائی: اجازه دخالت بیگانگان را در روابط همسایگی نمی‌دهیم
بقایی: از توقف جنگ در اوکراین حمایت می کنیم
play_arrow
بقایی: از توقف جنگ در اوکراین حمایت می کنیم
رهبر انقلاب: تهدید نرم افزاری دشمن تا امروز بر ملت کارساز نبوده است
play_arrow
رهبر انقلاب: تهدید نرم افزاری دشمن تا امروز بر ملت کارساز نبوده است
بقایی: در سطح عالی در مراسم تشییع شهید نصرالله شرکت می‌کنیم
play_arrow
بقایی: در سطح عالی در مراسم تشییع شهید نصرالله شرکت می‌کنیم
سخنان نماینده ولی فقیه و امام جمعه تبریز در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
سخنان نماینده ولی فقیه و امام جمعه تبریز در محضر رهبر انقلاب
همخوانی سرود توسط مردم آذربایجان شرقی در حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
همخوانی سرود توسط مردم آذربایجان شرقی در حسینیه امام خمینی(ره)
لحظه ورود رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
لحظه ورود رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی(ره)
اشک‌های رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ!
play_arrow
اشک‌های رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ!
حال و هوای حسینیه امام خمینی(ره) پیش از حضور رهبر انقلاب
play_arrow
حال و هوای حسینیه امام خمینی(ره) پیش از حضور رهبر انقلاب
شیخ نعیم قاسم: اسرائیل باید تا ۲ روز دیگر از تمام خاک لبنان خارج شود
play_arrow
شیخ نعیم قاسم: اسرائیل باید تا ۲ روز دیگر از تمام خاک لبنان خارج شود
طلائیه؛ مشهد شهدای ایران
play_arrow
طلائیه؛ مشهد شهدای ایران