احمدالله تعالي که به ارغام حسود

احمدالله تعالي که به ارغام حسود شاعر : سعدي خيل بازآمد و خيرش به نواصي معقود احمدالله تعالي که به ارغام حسود زهره بايستي امروز که بنوازد عود مطرب از مشغله‌ي کوس بشارت چه زند که همي از نفسش بوي عبير آيد و عود صبح امروز خدايا چه مبارک بدميد سنح الدور بتبشير حصول المقصود سمع الدهر بتيسير بلوغ الامال کرم بنده‌نوازي که رحيمست و ودود رحمت بار خدايي که لطيفست و کريم نتواند که همه عمر برآيد ز سجود گر کسي شکرگزاري کند اين نعمت را وفد منصور...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
احمدالله تعالي که به ارغام حسود
احمدالله تعالي که به ارغام حسود
احمدالله تعالي که به ارغام حسود

شاعر : سعدي

خيل بازآمد و خيرش به نواصي معقوداحمدالله تعالي که به ارغام حسود
زهره بايستي امروز که بنوازد عودمطرب از مشغله‌ي کوس بشارت چه زند
که همي از نفسش بوي عبير آيد و عودصبح امروز خدايا چه مبارک بدميد
سنح الدور بتبشير حصول المقصودسمع الدهر بتيسير بلوغ الامال
کرم بنده‌نوازي که رحيمست و ودودرحمت بار خدايي که لطيفست و کريم
نتواند که همه عمر برآيد ز سجودگر کسي شکرگزاري کند اين نعمت را
وفد منصور همي آيد و رفد مرفودخبر آورد مبشر که ز بطنان عراق
پارسايان را ظلي به سر آمد ممدودپارس را نعمتي از غيب فرستاد خداي
صدر ديوان و سر خيل و سپهدار جنودشمس دين، سايه‌ي اسلام، جمال الافاق
آنکه در عرصه‌ي گيتيست نظيرش مفقودصاحب عالم عادل حسن‌الخلق حسين
به توانگردلي و نيک نهادي، مشهودبه جوانمردي و درويش نوازي، مشهور
هيچ درمنده نرفت از در فضلش مردودهيچ خواهنده نماند از کف خيرش محروم
که نه از هر دل و دستي کرم آيد به وجودشرط عقلست که حاجت بر هر کس نبرند
کس ازو چشم ندارد کرم نامعهودسفله گو روي مگردان که اگر قارونست
که نه بر عوج و عنق ماند و نه بر عاد و ثمودنيک‌بختان بخورند و غم دنيا نخورند
دولتش دير نماند که کفورست و کنودهر که بر خود نشناسد کرم بارخداي
اين دو بنياد همي ماند و ديگر مهدودنام نيکو طلب و عاقبت نيک انديش
يا ملامت کنم و نشنود الا مسعوددوست دارم که همه عمر نصيحت گويم
همه دانند مزامير نه همچون داودهمه گويند و سخن گفتن سعدي دگرست
زر که ناقد بپسندد سره باشد منقودبد نباشد سخن من که تو نيکش گويي
طهر مريم چه تفاوت کند از خبث يهود؟ور حسود از سر بي‌مغز، حديثي گويد
چشم حاسد که نخواهد که ببيند محسودچاره‌اي نيست بجز ديدن و حسرت خوردن
ور بگويند وجوهش نتوان گفت و حدوداي که در وصف نيايد کرم اخلاقت
که بزايد چو تو فرزند مبارک مولودحسرت مادر گيتي همه وقت اين بودست
خلق آفاق بماند طرفي نامعدودمن چه گويم که گر اوصاف جميلت شمرند
اهل اسلام و تو در بند رضاي معبودهمه آن باد که در بند رضاي تو روند
خاصه اين محترمان را که قيامند و قعودصدر ديوان ممالک به تو آراسته باد
بدسگالان تو را عاقبت نامحمودنيک‌خواهان تو را خاتمت نيکو باد
مدد رحمت ايزد، عدد رمل زرودبر روان پدر و مادر اسلاف تو باد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط