هر چيز کزان بتر نباشد هر چيز کزان بتر نباشدشاعر : سعدي از مصلحتي به در نباشدهر چيز کزان بتر نباشدآن خير بود که شر نباشدشري که به خير باز گرددفي الجمله تو را خبر نباشداحوال برادرم شنيديجرم بد از اين بتر نباشدخرماي به طرح داده بودندخرما بخورند و زر نباشداطفال و کسان و هم رفيقانترکي که ازو بتر نباشدآنگه چه محصلي فرستيکز خانه رهش به در نباشدچندان بزنندش اي خداونداز اهل کرم هدر نباشدخرماي به طرح اگر ببخشدديگر چه کنيم اگر نباشدتا وقت صبر بود کرديمدر شهر شما مگر نباشدآيين وفا و مهربانيدر مصر چنين شکر نباشددر فارس چنين نمک نديدمصد قطره که جز گهر نباشدهر شب برود ز چشم سعديباشد که کسي خبر نباشدما از سر مهر با تو گفتيم