ترس از بيهوشي؛ امری طبيعي

ترس و نگراني از احساسات طبيعي بشري است، هر چند شدت و ضعف آن در افراد، متفاوت است. نبود آن ناشي از ضعف سيستم رواني در برخورد با مسايل و بروز هيجانات است.
دوشنبه، 15 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ترس از بيهوشي؛ امری طبيعي

ترس از بيهوشي؛ امری طبيعي
ترس از بيهوشي؛ امری طبيعي


 

نويسنده:دکتر سعيد صدر*




 
ترس و نگراني از احساسات طبيعي بشري است، هر چند شدت و ضعف آن در افراد، متفاوت است. نبود آن ناشي از ضعف سيستم رواني در برخورد با مسايل و بروز هيجانات است.
نداشتن ترس و نگراني، دليل محکمي بر سلامت روان نيست بلکه در موقعيت‌هاي ترس‌آور، بايد ترسيد و در شرايط نگران کننده بايد نگران شد. بي‌تفاوتي هيجاني علامتي منفي و ناشي از عدم تطابق پاسخ رواني به محرک‌هاي بيروني است. يکي از ترس‌هاي هميشگي آدمي، خواب و نگراني از بيدار نشدن است. اگر دقت کنيد در آموزه‌هاي ديني هم خواب همسايه مرگ است و براي هنگام خوابيدن دعاهاي فراواني به منظور پيشگيري از بلايا و حوادث ناخواسته تعيين شده است. چون در هنگام خواب هيچ نگهباني جز خداوند وجود ندارد، هر چند در بيداري نيز چنين است. با توضيح فوق بديهي است بي‌هوشي که شخص را عامداً مي‌خوابانند، ترس‌‌آورتر باشد. بدن با اراده فرد ديگري به خواب رفته و هيچ اراده و تسلطي از جانب خواب رفته کارساز نيست. اگر درخواب طبيعي محرک صوتي و حرکتي بيدار کننده است، در بي‌هوشي هيچ کدام موثر نيستند. تسليم محض، نه دفاعي و نه اختياري.
اگر در خواب کسي وارد حريم نمي‌شود، در بي‌هوشي بدن در اختيار طبيب است. مي‌شکافد، کاوش مي‌کند و هر اقدام مورد صلاحديد را انجام مي‌دهد، بدون آنکه براي تک‌تک آنها شخص را در جريان گذارد. پس نگراني از بي‌هوشي باوجود پيشرفت‌هاي فوق‌العاده در اين رشته و کاهش چشمگير مرگ و مير و عوارض ناشي از آن، همچنان پايدار است. مي‌توان حدس زد ترس از بي‌هوشي طي ساليان دراز چندان تفاوت قابل ملاحظه‌اي نکرده است. نکته جالب آنکه اين ترس هم مانند خود ترس هيچ گروهي را مصون نمي‌دارد و هر کس با هر شغل و رده تحصيلي در وجودش دارد. حتي اطبا نيز وقتي مريض شوند چون بيماران خود خواهند ترسيد.
در اينجا تاکيد مي‌کنم که اين ترس طبيعي است و عنوان مرض به خود نمي‌گيرد، هر چند با برخي تمهيدات مي‌توان از شدت آن کاست. مثل ديدن طبيب اصلي درمانگر، جراح اصلي و پزشک معالج شخص در اتاق عمل قبل از بي‌هوشي. به جرات مي‌توان گفت در لحظه قبل از بي‌هوشي هيچ صورتي آرام‌بخش‌تر از چهره طبيب معالج براي بيمار نيست. همکاران عزيز اين موهبت خدادادي تاثير رخسارتان را دريغ نکنيد. باوجود شرح فوق، گاه ترس از بي‌هوشي جنبه مرضي مي‌يابد و مثل يک فوبي عمل مي‌کند و تمام پروسه‌هاي درماني را مختل مي‌سازد. بسيار ديده‌ايم شخص مبتلا به ترس بيمارگونه را که براي نرفتن به اتاق عمل به هر کسي متوسل مي‌شود. آستين پرستار را مي‌کشد و به دستان پزشک مي‌چسبد و مانع انجام پروسه‌هاي درماني اصلي مي‌شود. اينجا ترس شدت و حدت غيرطبيعي دارد. در اين شرايط بررسي روان‌پزشکي ضروري است. گاه علاوه بر آرام‌سازي‌هاي متداول، تجويز دارو در مقطعي کوتاه با در نظر گرفتن تداخلات دارويي منطقي و موجه است. انجام بي‌حسي‌هاي موضعي و نخاعي در صورت صلاحديد پزشک و امکان‌ انجام، کمک کننده است.

پي‌نوشت‌ها:
 

* روان‌پزشک

منبع:www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط