رابطه پمفيگوس، لوپوس و سقطجنين
نويسنده:
گفتگو با آقاي دكتر محمدعلي نيلفروش زاده
بارها از سقط درماني صحبت كردهايم اما هنوز هم خيلي از خانوادهها نميدانند چگونه و در چه بيماريهايي ميتوانند از طريق قانوني، جنين خود را سقط كنند. آيا در ميان بيماريهايي که مجوز قانوني سقط جنين برايشان صادر ميشود، بيماري پوستي هم به چشم ميخورد؟ دكتر محمدعلي نيلفروشزاده، متخصص پوست و مو و رئيس مرکز تحقيقات پوست و سالک، به اين پرسش پاسخ ميدهد.
نظر متخصص زنان/ دكتر صفيه شهرياري افشار، جراح و متخصص زنان و زايمان
رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامهاي كه اينجانب در مورد اجازه سقط جنينهاي معيوب نوشته بودم، با دستخط مباركشان كنار نامه دستور چنين اجازهاي را صادر كردند و در پي اين صدور مجوز كه در سال 1381 صادر فرمودند، مادراني كه جنين بيمار با مشكلهاي ژنتيكي را حمل ميكنند، ميتوانند تا قبل از 3 ماهگي براي ختم بارداري اقدام كنند. اما در راه اجراي اين طرح كه به تصويب دولت و مجلس، از آغاز سال 1384 لازمالاجرا شد، چالشهايي به وجود آمد که برخي از اين چالشهاي مثبت و منفي را به اختصار بيان ميكنم.
• دستخط مقام معظم رهبري و ساير روحانيون محترم و مراجع، نقطه شروع خوبي در راه تاييد اين امر بود. از ديگر نقاط مثبت، مشاركت بين بخشي وزارت بهداشت با NGOها و انجمن تنظيم خانواده و مراكز تحقيقاتي مانند ابنسينا و مركز رويان بود. مجلس، قوه قضاييه و دولت هم با هدايت و پيگيري اينكه تصميمگيري مادر در اين اقدام به سقط ضرورت دارد، نقش مثبتي ايفا کردند؛ و اما نقاط منفي:
• اول از همه بايد روي سخن با روزنامهنگاران و همه اصحاب رسانه باشد كه در امر اطلاعرساني براي سقط درماني بسيار ناقص عمل كردند و به مردم اطلاعات کاملي ندادهاند.
• مراحل تشخيصي جنين معيوب هزينه بالايي دارد. لازم است مراكزي توسط وزارت بهداشت براي تامين اين هزينه مشخص شوند كه خدمات تشخيصي پيش از تولد را به مردم ارايه دهند.
• چرخه تشخيص جنين معيوب بسيار طولاني است. از آنجا كه قبل از ولوج روح بايد بارداري ختم شود و زمان محدودي براي اين اقدام وجود دارد، لازم است مجوز سقط قانوني با سرعت بيشتري صادر شود و اين مستلزم تشخيص سريعتر ناقص بودن جنين است. فرصت نبايد از دست برود. متاسفانه مجوز با كندي صادر ميشود. در سال 1388 فقط 3 هزار و 316 مجوز صادر شد كه اگر سرانگشتي حساب كنيم، ميبينيم روزانه كمتر از 9 مجوز صادر ميشود! ما روزانه 246 مورد سقط داريم. آيا به اين انديشيدهايم كه در صورت عدم همكاري ما، مادران به سمت انجام سقطهاي غيرايمن خواهند رفت چون منتظر ماندن براي صدور مجوز مساوي است با از دست رفتن وقت مناسب براي سقط؟
• خيلي از مراكز غيرقانوني با افراد غيركارشناس، با انجام موارد غيرقانوني سقط، سلامت مادران را تهديد ميكنند و منجر به مرگ آنها ميشوند، ما بايد اين مراكز را بشناسيم و پلمپ كنيم.
• بيماريهايي كه قوه قضاييه به عنوان انديكاسيون مجاز سقط شناخته است، شامل موارد روحي رواني و مشكلات اعصاب و روان نشده است. لازم است بازبيني صورت گيرد و مواردي اضافه شود.
• در انتها بايد ديد آيا تمامي موارد بهداشتي نيازمند سقط جنين به خوبي تشخيص داده شده است يا خير؟
منبع:www.salamat.com
بارها از سقط درماني صحبت كردهايم اما هنوز هم خيلي از خانوادهها نميدانند چگونه و در چه بيماريهايي ميتوانند از طريق قانوني، جنين خود را سقط كنند. آيا در ميان بيماريهايي که مجوز قانوني سقط جنين برايشان صادر ميشود، بيماري پوستي هم به چشم ميخورد؟ دكتر محمدعلي نيلفروشزاده، متخصص پوست و مو و رئيس مرکز تحقيقات پوست و سالک، به اين پرسش پاسخ ميدهد.
در کدام بيماريهاي پوستي مادر ميتواند از طريق قانوني براي سقط جنين اقدام کند؟
اگر ممکن است، بحث را از توضيح پمفيگوس ولگاريس شروع کنيم.
به پسوريازيس هم اشاره کرديد. منظورتان همان بيماري پوستي مزمني است؟
در مورد ملانوم بدخيم هم توضيح ميدهيد که چهجور بيمارياي است؟
نظر متخصص زنان/ دكتر صفيه شهرياري افشار، جراح و متخصص زنان و زايمان
موانع سقطدرماني
رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامهاي كه اينجانب در مورد اجازه سقط جنينهاي معيوب نوشته بودم، با دستخط مباركشان كنار نامه دستور چنين اجازهاي را صادر كردند و در پي اين صدور مجوز كه در سال 1381 صادر فرمودند، مادراني كه جنين بيمار با مشكلهاي ژنتيكي را حمل ميكنند، ميتوانند تا قبل از 3 ماهگي براي ختم بارداري اقدام كنند. اما در راه اجراي اين طرح كه به تصويب دولت و مجلس، از آغاز سال 1384 لازمالاجرا شد، چالشهايي به وجود آمد که برخي از اين چالشهاي مثبت و منفي را به اختصار بيان ميكنم.
• دستخط مقام معظم رهبري و ساير روحانيون محترم و مراجع، نقطه شروع خوبي در راه تاييد اين امر بود. از ديگر نقاط مثبت، مشاركت بين بخشي وزارت بهداشت با NGOها و انجمن تنظيم خانواده و مراكز تحقيقاتي مانند ابنسينا و مركز رويان بود. مجلس، قوه قضاييه و دولت هم با هدايت و پيگيري اينكه تصميمگيري مادر در اين اقدام به سقط ضرورت دارد، نقش مثبتي ايفا کردند؛ و اما نقاط منفي:
• اول از همه بايد روي سخن با روزنامهنگاران و همه اصحاب رسانه باشد كه در امر اطلاعرساني براي سقط درماني بسيار ناقص عمل كردند و به مردم اطلاعات کاملي ندادهاند.
• مراحل تشخيصي جنين معيوب هزينه بالايي دارد. لازم است مراكزي توسط وزارت بهداشت براي تامين اين هزينه مشخص شوند كه خدمات تشخيصي پيش از تولد را به مردم ارايه دهند.
• چرخه تشخيص جنين معيوب بسيار طولاني است. از آنجا كه قبل از ولوج روح بايد بارداري ختم شود و زمان محدودي براي اين اقدام وجود دارد، لازم است مجوز سقط قانوني با سرعت بيشتري صادر شود و اين مستلزم تشخيص سريعتر ناقص بودن جنين است. فرصت نبايد از دست برود. متاسفانه مجوز با كندي صادر ميشود. در سال 1388 فقط 3 هزار و 316 مجوز صادر شد كه اگر سرانگشتي حساب كنيم، ميبينيم روزانه كمتر از 9 مجوز صادر ميشود! ما روزانه 246 مورد سقط داريم. آيا به اين انديشيدهايم كه در صورت عدم همكاري ما، مادران به سمت انجام سقطهاي غيرايمن خواهند رفت چون منتظر ماندن براي صدور مجوز مساوي است با از دست رفتن وقت مناسب براي سقط؟
• خيلي از مراكز غيرقانوني با افراد غيركارشناس، با انجام موارد غيرقانوني سقط، سلامت مادران را تهديد ميكنند و منجر به مرگ آنها ميشوند، ما بايد اين مراكز را بشناسيم و پلمپ كنيم.
• بيماريهايي كه قوه قضاييه به عنوان انديكاسيون مجاز سقط شناخته است، شامل موارد روحي رواني و مشكلات اعصاب و روان نشده است. لازم است بازبيني صورت گيرد و مواردي اضافه شود.
• در انتها بايد ديد آيا تمامي موارد بهداشتي نيازمند سقط جنين به خوبي تشخيص داده شده است يا خير؟
منبع:www.salamat.com