گفتگو با دکتر ملکمنصور اقصي *
همه ما ميدانيم که از نظر شرعي و مذهبي، انساني، اخلاقي و وجداني، سقط، عملي ممنوع است. اما گاهي برخي افراد در شرايط ناخواسته و پيشبينينشده قرار ميگيرند که البته اگر کمي دقت کنند، باز هم برميگردد به بيمبالاتي و بيفکري خودشان. نمونهاش را در سريال بيداري درباره ترنگ ميبينيم که در دوران عقد غيرثبتي خود، باردار ميشود و هماکنون که همسر خود را از دست داده، ميخواهد جنين خود را سقط کند. در اين مقاله درباره سقط، گفتگويي با آقاي دکتر ملکمنصور اقصي، استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران و متخصص بيماريهاي زنان و زايمان انجام دادهايم که ميخوانيد.
آقاي دکتر، سقط جنين خطر دارد؟
بله، برخي از سقطها که امروز درباره آن صحبت خواهيم کرد، عمدي هستند، يعني ختم حاملگي با ميل و رضايت خود شخص انجام ميشود. اين سقط را نامهاي متعدد ميدهند مانند سقط جنايي، سقط پرخطر و يا غيرقانوني. شخص به دو صورت اقدام به انجام سقط ميکند يعني ميتواند در يک محل استريل و به وسيله فرد داراي مهارت کافي جنين را سقط کند و يا گاهي در شرايط بد بهداشتي و به وسيله افراد ناوارد اقدام ميکند که در واقع علاوه بر عوارض و تهديد جان مادر، خطرات بسياري دارد.
نوع ديگر، سقط غير عمد است که انواع و علل متعددي دارد. اين سقطهاي خود به خودي را ميتوانيم در بحثي ديگر بررسي کنيم. مانند سقطهاي زودرس و ديررس، سقط فراموش شده و سقط مکرر که به هر حال غيرعمدي هستند.
خانمهايي که پيش از هفته بيستم حاملگي خونريزي و لکهبيني دارند جزو سقطها قرار ميگيرند؟
خير، اين حالتها که تهديد به سقط نام دارد، ممکن است در60 درصد خانمها در دوران حاملگي و به خصوص سه ماهه اول وجود داشته باشد ولي همه آنها به سقط جنين ختم نميشود و فقط حدود 25 درصد جنينشان را سقط ميکنند ولي بقيه حاملگي را ادامه ميدهند.
براي سقط پرخطر در دنيا چه اقداماتي انجام ميدهند؟
اجازه بدهيد کشورهاي دنيا را از اين نظر در دو گروه تقسيم کنيم. اول، گروههايي مانند کشور ما و صد و اندي کشور ديگر که سقط در آنها ممنوع است و دوم، 57 کشور که سقط را مجاز و قانوني ميدانند. آماري که در سال 2006 طبق تحقيقات سازمان بهداشت جهاني روي سقطهاي پرخطر و براي يافتن راهحل مناسب در زمينه پيشگيري از آنها انجام شده، بسيار جالب است. طبق اين آمار تعداد سقطهاي پرخطر سالانه که در کشورهاي ممنوع انجام ميشود 20 ميليون سقط است و در حدود آمار همان کشورهايي است که سقط را مجاز دانستهاند (در کشورهاي مجاز 26 ميليون نفر در سال در دنيا سقط عمدي انجام ميدهند) و اين سقطهاي پرخطر با خوردن داروها و استفاده از مواد شيميايي صورت ميگيرد و يا دستکاري از سوي افراد ناآگاه و يا حتي خود شخص که سالانه 80 هزار زن را در دنيا به کام مرگ ميکشد. تکرار ميکنم، 80 هزار زن سالم و بدون مشکل ميميرند يا خودشان با اقدامات ناآگاهانه عوارض متعددي براي خود ميآفرينند که بدترين آن مرگ است. 90 درصد اين تعداد مرگ هم در کشورهاي در حال توسعه رخ ميدهد.
چرا در کشورهايي که سقط آزاد است باز هم آمار مانند کشورهاي سقط ممنوع است؟
نکته مهم همين جاست. از اين آمار ميفهميم قانوني کردن انجام سقط راهحلي براي جلوگيري از اين مشکل (سقطهاي پرخطر) نيست. در دو کشور مشابه که هر دو سقط را مجاز ميدانند مانند ويتنام و هلند در يک آمارگيري ديدهاند، پايين بودن سطح آگاهي و اطلاع مردم چقدر در اين امر موثر است. در ويتنام از هر هزار زن 83 نفر اقدام به سقطهاي عمدي و پرخطر با انواع روشها ميکنند، در حالي که ميتوانند به مراکز مجاز بروند و سقط را مطمئن و کم عارضهتر انجام دهند اما در هلند از هر هزار نفر تنها 3 زن تن به سقط پرخطر ميدهند. پس حتي آزاد کردن سقط مشکل را حل نميکند. در مقابل بايد گفت ممنوع کردن آن نيز کارساز نشده و متاسفانه آمار در هر دو جا (کشورهاي آزاد و کشورهاي ممنوع) يکسان است. فرقي نميکند، افرادي که مشکل اصليشان ناآگاهي است، بدون رضايتخاطر موجب حاملگي ميشوند و ناآگاهانهتر اقدام به سقط ميکنند، آن هم از نوع نامطمئن و پرخطر که جان مادر را تهديد ميکند. اين افراد حتي اگر در کشورهايي باشند که سقط را مجاز دانسته، باز هم تصور ميکنند که چرا وارد پروسه مراکز سقط شوند؟ خيال ميکنند بهتر اين است که با توصيههاي اين و آن، جنين ناخواسته را نابود کنند.
در اين مراکز سقط که ميگوييد، چهکار ميکنند؟
در اين مراکز پيش از انجام سقط و حتي بعد از آن مشاورههايي صورت ميگيرد و در يک کار تيمي سعي ميشود يک مددکار اجتماعي، روانپزشک و متخصص زنان علل اين معضل را کشف کنند تا با حل آن، دو سه ماه ديگر دوباره شاهد مراجعه اين افراد نباشند. سقط، راه جلوگيري از حاملگي نيست. يادمان باشد سقط در واقع شکست راه پيشگيري از بارداري است. اگر بخواهيم موفق عمل کنيم بايد علت شکست را شناسايي و راهحلي پيدا کنيم.
سقط چه عوارضي دارد؟
سقطهاي عمدي چه آنها که مطمئن انجام ميشود و چه آنها که نامطمئن و پرخطرند، داراي عارضه هستند. البته عارضه در شرايط مطمئن به حداقل ميرسد اما صفر نميشود. عوارض حاد ميتواند شامل خونريزي و عفونت باشد و عوارض ديررس مانند از دست دادن رحم، نازايي و از دست دادن تخمدان، چسبندگي به دنبال عفونتها و درد و حتي انسداد رودهها ديده ميشود. يادم ميآيد که حدود 20 سال پيش که در مراکز آموزشي کار ميکردم مراجعان زيادي داشتيم که به دنبال سقط پرخطر با عوارض زيادي ميآمدند. براي مثال، خانمي محلول سوزاننده مانند پرمنگنات در واژن خود ريخته بود يا با ميل بافتني دستکاري کرده بودند و يا سوند در رحم گذاشته بودند تا جنين خود را سقط کنند و با عفونت وسيع در حالت مرگ ميآمدند و ما مجبور ميشديم کل رحم و حتي ضمايم را برداريم تا نميرند، يا عفونتهاي وسيع در ناحيه لگن ايجاد ميشد.
احتمال سرطان چطور؟
خير، موجب سرطان نميشود. برخيها فکر ميکنند نارسايي تخمدان ممکن است به علت سقط باشد، که بعيد است مگر اينکه پزشک به علت عفونت وسيع و عوارض سقط مجبور به جراحي و حتي برداشتن تخمدانها شود.
الان هم در ايران چنين مريضهايي داريد؟
خوشبختانه امروزه بسيار کمتر ميبينيم و اين ميتواند دلايلي داشته باشد، از جمله اينکه به هر حال آموزش روشهاي جلوگيري از بارداري که در اين چند سال به طور جدي پيگيري کرديم، بيفايده نبوده است.
پي نوشت ها :
*استاد دانشگاه و متخصص بيماريهاي زنان و زايمان
منبع:www.salamat.com
/خ