اولين تظاهرات دانشآموزي در تاريخ ايران
اولين گردهمايي اعتراضآميز و تظاهرات دانشآموزان در تاريخ ايران در مهر 1306 اتفاق افتاد. اين اعتصاب به خاطر آن بود كه وزير معارف محمد تدين، از اولياء دانشآموزان خواسته بود هر ساله مبلغي به عنوان «شهريه» بپردازند.
تدين كه در 11 خرداد 1306 در كابينه مهديقلي هدايت (مخبرالسلطنه) سمت وزارت معارف را عهدهدار شده بود تصميم داشت در نظام آموزش و پرورش دست به يك رشته اصلاحات بزند. وي در 14 شهريور اين سال بخشي از برنامههاي خود موسوم به «اصلاحات» را اعلام كرد. طبق اين برنامه قانون ورزش به عنوان يك ماده درسي در برنامههاي كلاسي گنجانده شد و به تصويب مجلس هم رسيد. بخش ديگري از اين برنامه شامل اخذ شهريه از دانشآموزان «متمول» بود. اعلام اين برنامه خشم اولياء دانشآموزان را به همراه آورد.
اقبال يغمايي درباره اين حادثه مينويسد:
«شوراي عالي معارف، بنا به تمايل وزير معارف، در اواسط شهريور 1306 تصويب كرد كه كليه شاگردان مدارس اعم از ابتدايي و متوسطه و عالي، جز آنان كه بيبضاعتاند، بايد شهريه بپردازند و مبلغ شهريه بدين شرح تعيين شده بود:
ـ كلاس اول، مدارس ابتدايي ماهي يك تومان و هر كلاس بالاتر يك قران اضافه.
ـ كلاس اول، مدارس متوسطه ماهي شانزده قران و هر كلاس بالاتر دو قران اضافه.
ـ مدارس عالي در سال سي تومان و به سه قسط.
و مشمولان يكي از اين شرايط از پرداخت شهريه معاف شده بودند:
ـ اولاد معلماني كه ده سال سابقه معلمي دارند.
ـ شاگرداني كه در امتحانات دوره ابتدايي در رديف عشر اول قبول شدگانند.
ـ شاگرداني كه در امتحانات دوره متوسطه در رديف خمس اول قبول شدگانند.
ـ شاگرداني كه پدرشان در راه وطن كشته يا ناقصالعضو شده است.
تدين وزير معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه، عيسي خان صديق اعلم معاون اداره كل معارف، علياصغر خان حكمت رئيس اداره تفتيش و ميرزا اسماعيل خان مرآت رئيس تعليمات ابتدايي را به تنظيم نظامنامهاي جهت اجراي اين تصويبنامه مأمور كرد.
اما اين نظامنامه ننوشته ماند؛ چه، شاگردان به نشان اعتراض از رفتن به كلاس خودداري كردند و همه مدارس عملاً تعطيل شد. در اين ميان، غوغا و آشوب شاگردان دارالفنون وسيعتر و شديدتر بود. اينان به سردستگي ميرزا ابوالفضل خان (ابوالفضل آل بويه) روز چهارشنبه دوازدهم مهر 1306 در محل وزارت معارف جمع آمدند و به تدين و مأموران شهرباني كه براي متفرق ساختن آنان آمده بودند پرخاش كردند و به مقاومت و ستيزهگري پرداختند. سرانجام به توصيه و پايمردي مؤتمنالملك رئيس مجلس، اجراي تصويبنامه شوراي عالي معارف متوقف ماند.»(1)
روزنامه اطلاعات در شماره 12 مهر 1306 خود در مورد اين رويداد تاريخي، مقالهاي تحت عنوان «اجتماع محصلين در وزارت معارف» به چاپ رسانده است. در اين مقاله با اشاره به اينكه بسياري از اولياء محصلين از نقطهنظر مجاني بودن تحصيل است كه فرزندان خود را به مدرسه ميفرستند در غير اين صورت درس و مشق و تحصيل در اكثر مقاطع، در كشور ادامه نمييافت، آمده است:
«وقتي دانشآموز را وادار ميكنند كه يا شهريه بده و يا ورقه بيبضاعتي و گدايي خود را در دست داشته باش، هيچكس حتي آنهايي كه در نهايت استيصال امرار معاش ميكنند ممكن نيست در پاي ميز رئيس، اقرار به تنگدستي و بيبضاعتي كنند و ثابت كنند كه آه در بساط ندارم و نميتوانم خرج تحصيل طفل خود را بدهم. زيرا اين باعث ميشود كه صدها طفل به خاطر آبرو از اشتغال به تحصيل باز بمانند».
اين مقاله تصريح دارد كه اين گونه صرفهجوييها با آن اظهار علاقه شاه و مجلس و دولت كه مدعي توسعه و ترقي معارف و تحصيل عمومي هستند، منافات دارد و شوراي عالي معارف نبايد اصلاحات را از شهريه گرفتن مدارس شروع كند.(2)
تدين كه در 11 خرداد 1306 در كابينه مهديقلي هدايت (مخبرالسلطنه) سمت وزارت معارف را عهدهدار شده بود تصميم داشت در نظام آموزش و پرورش دست به يك رشته اصلاحات بزند. وي در 14 شهريور اين سال بخشي از برنامههاي خود موسوم به «اصلاحات» را اعلام كرد. طبق اين برنامه قانون ورزش به عنوان يك ماده درسي در برنامههاي كلاسي گنجانده شد و به تصويب مجلس هم رسيد. بخش ديگري از اين برنامه شامل اخذ شهريه از دانشآموزان «متمول» بود. اعلام اين برنامه خشم اولياء دانشآموزان را به همراه آورد.
اقبال يغمايي درباره اين حادثه مينويسد:
«شوراي عالي معارف، بنا به تمايل وزير معارف، در اواسط شهريور 1306 تصويب كرد كه كليه شاگردان مدارس اعم از ابتدايي و متوسطه و عالي، جز آنان كه بيبضاعتاند، بايد شهريه بپردازند و مبلغ شهريه بدين شرح تعيين شده بود:
ـ كلاس اول، مدارس ابتدايي ماهي يك تومان و هر كلاس بالاتر يك قران اضافه.
ـ كلاس اول، مدارس متوسطه ماهي شانزده قران و هر كلاس بالاتر دو قران اضافه.
ـ مدارس عالي در سال سي تومان و به سه قسط.
و مشمولان يكي از اين شرايط از پرداخت شهريه معاف شده بودند:
ـ اولاد معلماني كه ده سال سابقه معلمي دارند.
ـ شاگرداني كه در امتحانات دوره ابتدايي در رديف عشر اول قبول شدگانند.
ـ شاگرداني كه در امتحانات دوره متوسطه در رديف خمس اول قبول شدگانند.
ـ شاگرداني كه پدرشان در راه وطن كشته يا ناقصالعضو شده است.
تدين وزير معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه، عيسي خان صديق اعلم معاون اداره كل معارف، علياصغر خان حكمت رئيس اداره تفتيش و ميرزا اسماعيل خان مرآت رئيس تعليمات ابتدايي را به تنظيم نظامنامهاي جهت اجراي اين تصويبنامه مأمور كرد.
اما اين نظامنامه ننوشته ماند؛ چه، شاگردان به نشان اعتراض از رفتن به كلاس خودداري كردند و همه مدارس عملاً تعطيل شد. در اين ميان، غوغا و آشوب شاگردان دارالفنون وسيعتر و شديدتر بود. اينان به سردستگي ميرزا ابوالفضل خان (ابوالفضل آل بويه) روز چهارشنبه دوازدهم مهر 1306 در محل وزارت معارف جمع آمدند و به تدين و مأموران شهرباني كه براي متفرق ساختن آنان آمده بودند پرخاش كردند و به مقاومت و ستيزهگري پرداختند. سرانجام به توصيه و پايمردي مؤتمنالملك رئيس مجلس، اجراي تصويبنامه شوراي عالي معارف متوقف ماند.»(1)
روزنامه اطلاعات در شماره 12 مهر 1306 خود در مورد اين رويداد تاريخي، مقالهاي تحت عنوان «اجتماع محصلين در وزارت معارف» به چاپ رسانده است. در اين مقاله با اشاره به اينكه بسياري از اولياء محصلين از نقطهنظر مجاني بودن تحصيل است كه فرزندان خود را به مدرسه ميفرستند در غير اين صورت درس و مشق و تحصيل در اكثر مقاطع، در كشور ادامه نمييافت، آمده است:
«وقتي دانشآموز را وادار ميكنند كه يا شهريه بده و يا ورقه بيبضاعتي و گدايي خود را در دست داشته باش، هيچكس حتي آنهايي كه در نهايت استيصال امرار معاش ميكنند ممكن نيست در پاي ميز رئيس، اقرار به تنگدستي و بيبضاعتي كنند و ثابت كنند كه آه در بساط ندارم و نميتوانم خرج تحصيل طفل خود را بدهم. زيرا اين باعث ميشود كه صدها طفل به خاطر آبرو از اشتغال به تحصيل باز بمانند».
اين مقاله تصريح دارد كه اين گونه صرفهجوييها با آن اظهار علاقه شاه و مجلس و دولت كه مدعي توسعه و ترقي معارف و تحصيل عمومي هستند، منافات دارد و شوراي عالي معارف نبايد اصلاحات را از شهريه گرفتن مدارس شروع كند.(2)
پينوشتها:
1. هزار و يك حكايت، محمود حكيمي، جلد 4، انتشارات قلم، به نقل از: اقبال يغمايي، «سيامين وزير معارف»، ماهنامه آموزش و پرورش، بهمنماه 1352، ص 302.
2. به نقل از مقاله صفحه اول روزنامه اطلاعات، مورخ 12 مهر 1306.