نامه جلال آل احمد به امام از مكه
جلال به روايت امام
صحيفه نور 12 / 90
نامه جلال به امام از مكه
لحن جلال در اين نامه، چون ساير نامه ها و نوشته هايش، پرشور و رهاست همراه با ملاحت دلنشين هميشه.
آيت اللها
اول اين كه مردي شيعه جعفري را ديدم از اهالي الاحساء - جنوب غربي خليج فارس. حوالي كويت و ظهران - ميگفت 80 درصد اهالي الاحساء وضوف و قطيف شيعه اند و از اخبار آن واقعه مؤلمه پانزده خرداد حسابي خبر داشت و مضطرب بود و از شنيدن خبر آزادي شما شاد شد. خواستم به اطلاعتان رسيده باشد كه اگر كسي از حضرات روحانيان به آن سمتها گسيل بشود، هم جا دارد و هم محاسن فراوان.
ديگر اين كه در اين شهر شايع است كه قرار بوده آيت الله حكيم امسال مشرف بشود، ولي شرايطي داشته كه سعوديها دوتايش را پذيرفته اند و سومي را نه. دوتايي را كه پذيرفته اند داشتن محرابي براي شيعيان در بيت الله - تجديد بناي مقابر بقيع. و اما سوم كه نپذيرفته اند حق اظهار راي و عمل در رؤيت هلال. به اين مناسبت حضرت ايشان خود نيامده اند و هياتي را فرستاده اند گويا به رياست پسر خود. خواستم اين دو خبر را داده باشم.
ديگر اين كه گويا فقط دو سال است كه به شيعه در اين ولايت حق تدريس و تعليم داده اند. پيش از آن حق نداشته اند.
ديگر اين كه غرب زدگي را در تهران قصد تجديد چاپ كرده بودم با اصلاحات فراوان، زير چاپ جمعش كردند و ناشر محترم متضرر شد، فداي سر شما.
ديگر اين كه طرح ديگري در دست داشتم كه تمام شد و آمدم. درباره نقش روشنفكران ميان روحانيت و سلطنت. و توضيح اين كه چرا اين حضرات هميشه در آخرين دقايق، طرف سلطنت را گرفته اند و نمي بايست اگر عمري بود و برگشتيم تمامش خواهم كرد و محضرتان خواهم فرستاد. علل تاريخي و روحي قضيه را گمان مي كنم نشان داده باشم. مقدماتش در غرب زدگي ناقص چاپ اول آمده. ديگر اين كه اميدوارم موفق باشيد. والسلام
جلال آل احمد/ مكه / روز شنبه 31 فروردين 1343 / 8 ذي حج 1383
[جلال در پانوشت نامه آورده است]:
نشاني فقير را هم حضرت صدر مي داند و هم اينجا مي نويسم: تجريش - آخر كوچه فردوسي. والسلام
منبع: www.pegahhowzeh.com
/ج