انرژی هسته ای ايران از آغاز تا امروز(3)
نویسنده : پروفسور سعيد محمودی
قطنامه شورای حکام آژانس بين المللی انرژی هسته ای، سپتامبر 2005
خواست اول:
خواست دوم:
خواست سوم:
خواست چهارم :
بنابر اين خواسته آژانس در مورد تصويب پروتکل بی معنا است ، چون پيوستن به يک پيمان بين المللی و اجرای آن از اختيارات هر کشوری است و هيچ کشوری يا سازمان بين المللی نمی تواند يک کشور مستقل را موظف به پيوستن به يک پيمان بين المللی نمايد.
هر کشوری خود تصميم می گيرد که به چه پيمانی ملحق شود و يا نشود. همان طور که می دانيد ايالات متحده آمريکا به بسياری از پيمان ها ی بين المللی ملحق نشده است با وجود اينکه جامعه بين المللی اين انتظار را داشته است.از جمله می توان پيمان مربوط به ايجاد دادگاه بين المللی جنايی و پيمان مربوط به گازهای گل خانه ای اشاره کرد که تقريبا همه کشورها اروپايی عضو آن هستند.
به نظر من مفاد اين قطعنامه از لحاظ شکلی اشکالی ندارد و از جنبه حقوقی درست است ولی از نظر مفهوم و محتوی خيلی از چهارچوب اختيارات آژانس بين المللی انرژی اتمی بيرون رفته است. به نظر می رسد که آژانس بين المللی انرژی هسته ای مدرکی را صادر کرده که ازحوزه اختياراتش خارج بوده است
تغير در ديد گاه ها ی ايران
ايران از مشکل خود با آژانس به عنوان \"کوتاهی\" و \"قصور\" نام می برد در حالی که آژانس از\" نقض\" معاهده صحبت می کند که بار حقوقی سنگين تری دارد.
از نظر آژانس ايران تعهدات خود را نقض کرده که به موقع فعاليت ها ی خود را اطلاع نداده است. تغيير عمده ای که در موضع گيری ايران پس از انتخاب احمدی نژاد به عنوان رييس جمهور پيش آمده اين است که ايران اصلا هيچ کوتاهی نکرده و تمام فعاليت هايش کاملا مطابق تعهداتش بر اساس NPT بوده است.
عدم اعتماد به تضمين سوخت نيرگاه اتمی
مضافا ايران استدلال می کند چون اورانيوم و فن آوری لازم برای غنی سازی در داخل کشور وجود دارد ، دليلی برای وابستگی به خارج برای تامين سوخت نيروگاه ها ی هسته ای موجود نيست.
تضمين های عينی
کشورهای عضو NPT معمولا نگران اين هستند که کسانی که به عنوان بازرس آژانس از تاسيسات حساس کشور ديدن می کنند ، اطلاعات کسب شده را به طور غير مجاز در اختيار کشورهای ديگر هم بگذارند. اين ترس بی پايه نيست.
آقا ی رلف اکيوس رييس سويدی گروه بازرسان سازمان ملل متحد در عراق در مصاحبه ها و نوشته های خود چند بار به اين موضوع اشاره کرده است که سازمان CIA تلاش زيادی کرده بود که افراد خود را به عنوان بازرس تاسيسات اتمی در ميان بازرسان آمريکايی قرار دهد. آقای اکيوس يک ديپلمات معروف و علاقه مند به آمريکاست و بايد گفته اش را جدی گرفت.
تضمين های عينی ايران اين اهميت را دارد که با وجود آگاهی از خطر دادن امکان بازرسی دايم و متعدد ، ايران برای اعتماد سازی داوطلبانه قدمی بيش ار آن چه معمول است بر داشته است .
دلايل طرفداران و مخالفان برنامه هسته ای در داخل ايران
موافقان برنامه هسته ای
مخالفان برنامه هسته ای
چرايی بی اعتمادی غرب نسبت به ايران
بنابراين بی اعتمادی تنها ناشی از سياست خارجی خصمانه نيست. ايران اعمالی انجام داده که اين شک را ايجاد کرده است . اين اعمال قابل فهم است و رهبران ايران احتمالا به اين نتيجه رسيده اند که با توجه به موقعيت جغرافيايی و سياسی ايران و اينکه آمريکا و اسراييل دشمن ايران فرض می شوند و هر دوی آن ها سلاح هسته ای دارند ، تصميم استراتژيک ايران بايد اين باشد که به سلاح اتمی دست يابد. البته اينکه يک چنين تصميمی و ارزيابی از وضعيت جغرافيايی سياسی کشور صحيح است يا نه جای بحث دارد.
عواقب فرستاده شدن پرونده ايران به شورای امنيت
شورای امنيت البته اين امکان را دارد که بلافاصله تصميم به تحريم بگيرد، اين کتاب نا معمول است. در حال حاضر در مورد ايران امکان چنين تحريم سريعی به سبب موضع گيری روسيه و چين بسيار کم است.
احتمال اين وجود دارد که شورای امنيت قطعنامه ای صادر و به ايران يک تا دو ماه وقت بدهد تا تمام خواسته ها ی آژانس بين المللی انرژی هسته ای ز جمله تعليق کامل عمليات غنی سازی را انجام دهد.
ممکن است پس از اين ضرب العجل يکی دو ماهه ، شورای امنيت تصميم به تحريم بگيرد. چنين تحريمی لزوما همه جانبه و همانند تحريم های عليه عراق نيست. احتمال دارد تحريم ها مقصد دار باشد.
Targeted Sanctions ،يعنی اموال سران اصلی کشور را در خارج از کشور مسدود می کنند ، مانع سفر سران کشور به خارج از ايران می شوند ، نقل وانتقالات هوايی را به ايران يا از ايران ممنوع می کنند و فروش بعضی کالا ها را ممنوع می کنند.
لزومی ندارد که تحريم همه جانبه و همزمان باشد. می توانند تعداد ديپلومات ها يشان را محدود کنند ، روابط ديپلماتيک را به سطح پايينی برسانند و سفر ايرانی ها به خارج را محدود سازند.
برداشت من اين است که اعمال تحريم عليه ايران گزينه اول آمريکا و اروپا نيست. هم آمريکا و هم اروپا واقفند که اعمال تحريم راه حل مناسبی برای مقابله با مشکل ايران نيست. هدف اصلی آن ها اين است که به هر ترتيب شده ايران را راضی يا وادار کنند که دست از غنی سازی بر دارد و در عوض آن امتيازاتی بگيرد.
بردن پرونده به شورای امنيت ممکن است آخرين حربه فشار را خنثی کند. شما وقتی موضوعی را به شورای امنيت می بريد که انتظار دا شته باشيد از طريق اقدامات شورا به اهداف خود برسيد تحريم های شورای امنيت به خودی خود نمی تواند ايران يا هر کشور ديگری را وادار سازد که از غنی سازی دست بر دارد.
بردن پرونده به شورای امنيت بدون اطمينان از پايان دادن به برنامه غنی سازی ايران ، شانس مذاکره رو در روی و مفيد با ايران در چهارچوب آژانس بين المللی انرژی هسته ای را از بين می برد.
بنابر اين دول غربی تمام کوشش خود را خواهند نمود که تا جايی که امکان داشته باشد موضوع را در چهار چوب آژانس دنبال کنند و به نتيجه برسانند.
آيا قصور ايران آن قدر زياد است که پرونده ايران را به شورای امنيت ببرند.
سلاح هسته ای داشته ، اين برنامه را به آينده محول کرده است.
علت اين که قصور ايران نسبت به ساير کوتاهی های ساير کشورها ی عضو NPT مهم نبوده اين است که طی مدتی که پرونده ايران به طور فعال در دستور کار شورای حکام آژانس بوده ، آژانس حدود 15 مورد قصور در ساير کشورهای عضو از جمله در کره جنوبی ، مصر و تايوان پيدا کرده است.
آژانس بين المللی در سال 2002 و 2003 مکررا از کره جنوبی در خواست نمود که اجازه بازرسی تاسيسات غنی سازی خود را به بازرسان آژانس بدهد.کره جنوبی موافقت ننموده و بعدا اعلام کرد که کشور مزبور تا ميزان 77 در صد غنی سازی نموده است.
غنی سازی تا حداکثر غلظت شش در صد مصارف صلح آميز دارد و از غلظت 75 در صد به بالا برای مصارف نظامی است.بنابر اين کشورهای ديگری هستند که نظير ايران خطا کرده اند، ولی ايران به دليل سياست خارجی بيش از دو دهه گذشته اش در واقع مورد انتقادنا به جاست.
منبع:www.lawnet.ir