نگاهى به اصول روابط بين الملل اسلامى(1)

نگاهى به اصول روابط بين الملل اسلامى(1) نویسنده : احمد حسينى 1. اصل زندگى اجتماعى و داشتن ارتباط با همنوعان، از گرايشها، علاقه ها و آرزوهاى ديرين بشر بوده است. از اين روى، حكيمان و فيلسوفان...
شنبه، 20 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهى به اصول روابط بين الملل اسلامى(1)

نگاهى به اصول روابط بين الملل اسلامى(1)


 

نویسنده : احمد حسينى




 
1. اصل زندگى اجتماعى و داشتن ارتباط با همنوعان، از گرايشها، علاقه ها و آرزوهاى ديرين بشر بوده است. از اين روى، حكيمان و فيلسوفان اجتماعى انسان را موجودى اجتماعى دانسته اند: (الانسان مدنى بالطبع) با همه گوناگونى ديدگاهها كه ميان حكيمان و فيلسوفان در تفسير مدنى بودن انسان و سرچشمه اين گرايش بشرى وجود دارد، اصلِ وجود چنين واقعيتى در زندگى بشر، ديد همگانى است و همه حكيمان بر اين باورند.۱
۲ . لازمه زندگى اجتماعى، پيوندها و پيوستگيهاى اجتماعى، اقتصادى، سياسى، فرهنگى و... با همنوعان است.
امروزه، پيشرفت علم و صنعت و گسترش تكنولوژى و ارتباطهاى جمعى از گونه راديو، تلويزيون، ماهواره و... مرزهاى جغرافيايى و محدوديتهاى زمانى و مكانى را در هم نورديده و فاصله هاى بسيار دور را نزديك و بسيارى از ناشدنيهاى دورانهاى پيشين را عملى و امكان هرگونه پيوندى را براى بشر فراهم ساخته است.
امروز، ديگر سخن قاره ها و كشورها و آن سوى و اين سوى مرزها، به يك معنى مطرح نيست، سخن از دهكده جهانى و خانواده بزرگ بين المللى در ميان است كه اعضاى آن پيوندى تنگاتنگ و بسيار نزديك دارند و از داده هاى گوناگون فرهنگى، فكرى وتجربه هاى تجارى صنعتى و بهداشتى يكديگر بهره مى برند و از رخدادهاى گوناگون سياسى، اقتصادى، اخلاقى و... يكديگر خواسته و ناخواسته اثر مى پذيرند.
اين پيوندها و بستگيها، در پرتو ابزار و تواناييهاى بسيار مدرن و پيشرفته صنعتى و فراگيرى رسانه ها و گسترش تكنولوژى، بويژه وارد شدن ماهواره در زندگى بشر معاصر، چنان گسترده و ژرف است كه ديگر جايى و مجالى براى عزلت گزينى و كناره گيرى از خانواده بين المللى نمانده است و در دنياى كنونى، كناره گيرى و انزوا، نه جايز است و نه ممكن.
۳ . اسلام، آيينى است، جامع، فراگير، جاودانه و... مخاطبان احكام اسلامى و قوانين قرآنى، نژاد و گروه خاصى در زمانى و مكانِ ويژه اى نيستند، بلكه همه مردم، از هر نژاد و مليتى، با هر زبان و فرهنگى و داراى هر عقيده و مرامى، در سراسر گيتى و در هميشه تاريخ، مخاطب پيامها و مشمول احكام و آيينهاى اسلام و قرآن عزيزند.
بنابراين، از ديد اسلام، همه مردم در همه دنيا، اعضاى خانواده بزرگ اسلام به شمار مى آيند و پيامبر اسلام(ص) به عنوان آخرين سفير و فرستاده پروردگار، براى همه جهانيان به پيامبرى برانگيخته شده و بر همگان رهبر است و بشير و نذير و رحمت.
اكنون، به چند آيه از قرآن مجيد كه بر جهان شمولى اسلام و فراگيرى خطابها و احكام آن دلالت دارند، اشاره مى كنيم:
قرآن، همه انسانها را به توحيد و پرهيزگارى و ديگر اصول فرا مى خواند: * (يا ايها النّاس اعبدوا ربَّكم.)۲
اى مردم! پروردگارتان را بپرستيد. * (يا ايها الناس كلوا مما فى الارض حلالاً طيّبا ولاتتبعوا خطوات الشيطان انّه لكم عدوّ مبين.)۳
اى مردم! از آن چيزهاى حلال و پاكيزه كه در زمين است، بخوريد و پا جاى پاى شيطان مگذاريد كه دشمن آشكار شماست. * (يا ايها النّاس قد جاءتكم موعظه من ربكم وشفاء لما فى الصدور و هديً ورحمه للمومنين.)۴
اى مردم! براى شما از جانب پروردگارتان، موعظه اى آمد و شفايى براى آن بيماريى كه در دل داريد و راهنمايى و رحمتى براى مومنان. * (وما ارسلناك الاّ كافّه للناس بشيراً ونذيراً....)۵
تو را به پيامبرى نفرستاديم، مگر بر همه مردم مژده دهنده و بيم دهنده.... * (يا ايها النّاس انى رسول اللّه اليكم جميعاً.)۶
اى مردم! من فرستاده خدا بر همه شمايم. * (تبارك الذى نزل الفرقان على عبده ليكون للعالمين نذيرا.)۷
بزرگ است و بزرگوار آن كس كه اين فرقان را بر بنده خود فرو فرستاد، تا جهانيان را بيم دهنده اى باشد. * (ان هو الاّ ذكر للعالمين.)۸
قرآن، جز اندرزى بر مردم جهان نيست. * (قل يا ايها الناس انما انا لكم نذير مبين.)۹
بگو: اى مردم! من براى شما، بيم دهنده آشكارم.
از اين آيات شريف قرآن، به روشنى به دست مى آيد مخاطبان قرآن، همه جهانيانند، بدون هيچ گونه قيد و شرط و ويژگى زمانى، زبانى، مكانى، نژادى، فرهنگى و اعتقادى.
قرآن، براى همه جهانيان پيام دارد و رسالت پيامبر، فراگير است.
۴ . اسلام، دين رحمت، و سلم و صلح است و اين كه شمارى از مستشرقان قلم بمزد، نوشته اند: اسلام دين شمشير و جنگ است و پيامبر اسلام، آيين خود را با زور و قدرت بر ملتها تحميل كرده، احكام اسلام، خشك و دست وپا گير و ارتجاعى است، مسلمانان مردمانى خشن هستند و اسلام آيين ضدآزادى، مخالف ترقى، ناقض حقوق بشر و مسلمانان براى پيمانهايى كه مى بندند، هيچ ارزشى و اعتبارى قائل نيستند و... از روى كينه بوده است و توطئه عليه اسلام و مسلمانان.
اين همه را گفته اند و تبليغ كرده اند تا جلوى گسترش دين رحمت و صلح و انسان دوست را بگيرند و بهتر بتوانند به چپاول ملتهاى مظلوم بپردازند.
آرى، مهم ترين اهرمى كه دشمنان اسلام، با تكيه بر آن، در پى ايجاد بدبينى به اسلام بوده اند و بدين وسيله تلاش ورزيده اند جلوى شناخت اسلام را بگيرند و جامعه هاى اسلامى را از شناخت قانونهاى مترقى، عقلى و منطقى اسلام بازدارند و نگذارند اسلام جهان گستر شود، معرفى كردن اسلام به جهانيان، به عنوان دين شمشير و جنگ بوده است.
اين سخن نادرست را استعمارگران ساختند و نويسندگان قلم بمزد آنان پرداختند و با قلمهاى شوم خود اين جا وآن جا نگاشتند و نشر دادند.
دربرابر اين حركت ويران گر، شمارى از عالمان روشن انديش مسلمان، دست به كار شدند و آثار روشن گر، قوى و ماندگارى از خود به جاى گذاشتند. از جمله شيخ محمد حسين كاشف الغطاء، دو اثر ارزشمند نگاشت به نامهاى: المثل العليا فى الاسلام لافى بحمدون; الدين والاسلام او الدعوه الاسلاميه.
۵ . اسلام، اصول استوار و ارزشهاى مسلمى دارد كه پيروان آن، ناگزير بر حفظ آنها و پاى بندى به آنهايند.
اسلام، هرگونه ارتباط و پيوستگى را با غيرمسلمانان، براساس حاكميت آن اصول و ارزشها مشروع مى داند. اسلام، ضمن اجازه به داشتن ارتباط با كشورها و دولتها، بى هيچ گونه ملاحظه كارى و ابهام و اجمالى با قاطعيت تمام، اعلام مى كند: * (ان الدين عند اللّه الاسلام.)۱۰
همانا تنها دين [پذيرفته شده] در نزد خداوند، اسلام است. * (من يتبع غيرالاسلام ديناً فلن يقبل منه.)۱۱
هر كس غير از اسلام، دينى را برگزيند، هرگز از او پذيرفته نمى شود.
اسلام، به گونه اى دقيق، بين قاطعيت، بى هيچ گونه ملاحظه كارى سياسى و ابهام در موضع گيرى و تساهل و تسامح و سعه صدر در رفتار و ارتباط با ديگران، جمع كرده است.
اسلام، ضمن پسنديده خواندن و سفارش جدّى به نيك رفتارى و نگهداشت عدالت در روابط اجتماعى و انسانى، حتى با كافران و مشركان كه در آيات زير خواهيد ديد، هيچ گاه، بر باورها و عقايد آنان، نه با صراحت و نه با سكوت، صحه نگذاشته است: * (وقولوا للناس حُسنا....)۱۲
و به مردمان، سخن نيك گوييد. * (لاينهاكم اللّه عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبرّوهم و تقسطوا اليهم ان اللّه يحب المقسطين.)۱۳
خدا شما را از نيكى كردن و عدالت ورزيدن با آنان كه با شما در دين نجنگيده اند و از سرزمينتان بيرون نرانده اند، باز نمى دارد. خدا كسانى را كه به عدالت رفتار مى كنند، دوست دارد. * (... لايجرمنكم شنئان قومٍ على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي....)۱۴
دشمنى با گروهى ديگر، وادارتان نكند كه عدالت نورزيد.
عدالت ورزيد كه به تقوا نزديك تر است و از خدا بترسيد....
اسلام، شرك و كفر را بيمارى و پليدى و باطل و ظلم مى داند: * (ان الشرك لظلم عظيم.)۱۵
همانا شرك، ظلمى است بزرگ. * (... ومن يشرك باللّه فكانما خَرَّ من السماء فتخطفه الطير او تهوى به الريح فى مكان سحيق.)۱۶
... هر كس به خدا شرك آورد، چونان كسى است كه از آسمان فرو افتد و مرغ او را بربايد، يا او را به مكانى دور افكند. * (يا ايها الذين آمنوا انما المشركون نجس....)۱۷
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، مشركان پليدند.
با اين حال، اسلام بر اين نظر نيست كه بايد با اينان ارتباط نداشت، بلكه بر اين نظر است كه بايد با اينان بر اساس منطق و استدلال، ارتباط برقرار كرد و آنان را از اين مهلكه رهايى بخشيد.
اين كه مى فرمايد: (لكم دينكم ولى دين.)
مقصود اين نيست كه ديگر با شما كارى نداريم، بلكه نوعى قهرِ تهديدآميز است از نوع: (وسيرى اللّه عملكم ورسوله.)۱۸
ييعنى حال كه به پندها و اندرزها و خيرخواهيهاى ما گوش فرا نمى دهيد، هركارى دلتان مى خواهد انجام دهيد، در انتظار پيامدهاى خطرناك دنيوى و اخروى آن باشيد.
اكنون كه با اصول كلى اسلام در برخورد با غير مسلمانان آشنا شديم، به مباحث مورد نظر، در دو بخش مى پردازيم:
۱ . اصل مساله ارتباط
۲ . اصول حاكم بر روابط
اصل داشتن ارتباط با دولتهاى غيرمسلمان را اسلام پذيرفته و بر آن تاكيد كرده است; زيرا:
الف . انسان موجود اجتماعى است و به گونه فطرى نياز دارد كه در اجتماع و در كنار همنوع بزيد و از ديگر سوى، اسلام، آيين فطرت و برابر با نيازهاى حقيقى و پاسخ گوى نيازهاى انسان است; از اين روى، به اين خواست فطرى انسان پاسخ داده و داشتن ارتباط با ديگر انسانها از هر نژاد و كيش را روا دانسته است.
ب . اسلام، داعيه جهانى دارد و برنامه خود را، سعادت آفرين براى همه ملتها، گروهها، نژادها و... مى داند و بر اين باور است كه بايد پيام قرآن سراسر گيتى را در بر بگيرد.
قرآن، به عنوان متن استوار اسلامى، همه انسانها را به توحيد فراخوانده و اين مهم، بدون ارتباط و تماس و معاشرت با ملتها و پيروان ديگر اديان ميسور نيست: (ادع الى سبيل ربك بالحكمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتى هى احسن.)۱۹
اى [پيامبر] مردم را با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه، با آنان مجادله كن.
دعوت به توحيد و جدل و مناظره، بدون داشتن روابط، امرى است غيرممكن. بنابراين، لازمه دعوت عمومى به پذيرش اسلام و ارائه حقايق قرآنى به مردم، ايجاد روابط با همه نژادها، گروه ها، ملتها در سطح بين المللى است.
بر اين اساس، اصل اولى از نظر قرآن عزيز، مشروع بودن داشتنِ روابط با همه ملتهاست: (قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه سواء بيننا وبينكم الا نعبد الا اللّه ولانشرك به شيئاً ولايتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون اللّه.)۲۰
بگو اى اهل كتاب، بياييد از آن كلمه اى كه پذيرفته ما و شماست، پيروى كنيم: آن كه جز خداى را نپرستيم و هيچ چيز را شريك او نسازيم و بعضى از ما، بعضى ديگر را سواى خدا، به پرستش نگيرد.
ج . آيات، روايات و سيره و روش پيامبر و پيشوايان دين، به روشنى بر اصل مشروع بودن روابط بين المللى دلالت دارند: * (لاينهاكم اللّه عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبرّو هم و تقسطوا اليهم ان اللّه يحب المقسطين.)۲۱
خداوند، شما را از نيكى كردن و عدالت ورزيدن با آنان كه با شما در دين نجنگيده اند و از سرزمينتان بيرون نرانده اند، باز نمى دارد. خداوند كسانى را كه به عدالت رفتار مى كنند، دوست دارد.
درنگ در آيات نخست سوره مباركه ممتحنه كه ترسيم كننده سياست خارجى مسلمانان با كافران و مشركان و پيروان ديگر اديان الهى است، بسيار روشن گر خواهد بود. * (يا ايها الذين آمنوا لاتتخذوا عدوى و عدوكم اولياء تلقون اليهم بالمودّه و قد كفروا بما جاءكم من الحق. يخرجون الرسول واياكم ان تومنوا باللّه ربكم.)۲۲
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، دشمن من و دشمن خود را به دوستى و سرپرستى بر نگزينيد. شما با آنان طرح دوستى مى ريزيد و حال آن كه ايشان به سخن حقى كه بر شما آمده است، ايمان ندارند و بدان سبب كه به خدا، پروردگار خويش، ايمان آورده بوديد، پيامبر و شما را بيرون راندند.
آن گاه خداوند، به ماجراى حضرت ابراهيم و دورى جستن وى از خويشان و نزديكان خود اشاره مى كند، بدان سبب كه دشمن خدا بودند. شايد از اين دستور (دورى جستن از كافران) كه در اين آيه شريفه آمده، برخى بپندارند كه هرگونه ارتباط با كافران، بدين دليل كه كافرند، نارواست، در حالى كه چنين نيست خداوند، از نيكى و عدالت ورزيدن به كافر، به خاطر كفرش باز نمى دارد، بلكه از دوستى با كافران باز مى دارد كه ستم پيشه كنند و تجاوز كار باشند: (انما ينهاكم اللّه عن الذين قاتلوكم فى الدين واخرجوكم من دياركم وظاهروا على اخراجكم ان تولَّوهم و من يتولَّهم فاولئك هم الظالمون.)۲۳
جز اين نيست كه خدا از دوستى ورزيدن با كسانى كه با شما در دين جنگيده اند و از سرزمين خود بيرونتان رانده اند، يا در بيرون راندنتان همدستى كرده اند، شما را باز دارد. هر كه با آنان دوستى ورزد، از ستمكاران خواهد بود.
* حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از همان آغاز تشكيل حكومت اسلامى در مدينه، گروههاى تبليغى و سياسى به اطراف و اكناف دنيا مى فرستاد و سران كشورها را در جريان هدفها و برنامه ها و پيام آسمانى خويش قرار مى داد. حضرت، به پادشاه حبشه، قيصر روم، صاحب مصر، بزرگ فارس و... نامه ارسال فرمود و ضمن احترام به آنان، اسلام را عرضه داشت و از آنان خواست كه به اسلام بگروند.۲۴
حضرت، افزون بر فرستادن گروههاى تبليغى و ارسال نامه، پيكهاى ويژه اى نيز به سوى سران كشورهاى بزرگ آن روز فرستاد.۲۵
از سيره حضرت به دست مى آيد كه مهم ترين برنامه هاى حكومتى و سياسى دولت اسلامى به رهبرى آن حضرت، ايجاد ارتباط با دولتهاست براى پديد آوردن دنيايى به دور از شرك، جنگ و ستم، بلكه ايجاد جامعه اى نو در سايه عدالت.
* مساله زندگى مسالمت آميز و داشتن روابط حسنه براساس قسط و عدل و احسان، با همه دولتها و ملتهايى كه در پى فتنه انگيزى، تجاوز و ستم نباشند، برنامه حكومت امير(ع) است: (ولا تكوننَّ عليهم سبعاً ضارياً تغتنم اكلهم فانهم صنفان: امّا اخ لك فى الدين وامّا نظير لك فى الخلق.)۲۶
و مباش همچون جانورى شكارى كه خوردنشان را غنيمت شمارى! چه رعيّت دو دسته اند: دسته اى برادر دينى تو اند و دسته ديگر در آفرينش با تو همانند.
بنابراين، نگهداشت حقوق، احترام به شخصيت وحفظ كرامت ذاتى انسانها ، آزادى، عدالت و... از آيينها و قانونهاى بين المللى اسلام به شمار مى آيند و ويژه گروه و ملتى نيستند.
كافران، تا آن گاه كه به اذيت، ستم و تجاوز به حقوق مسلمانان دست نيازند، از احترام مسلمانان برخوردار خواهند بود.

پی نوشتها:
 

۱ . (جامعه و تاريخ)، مرتضى مطهرى ۱۳/ ـ ۱۴، صدرا; (السياسه المدنيه)، فارابى۳۹/; (آراء اهل المدينه الفاضله) ۱۱۷/; (اللهيات شفا) ۴۴۱/; (طبيعيات شفا)، ج۱۸۱/۲; (اشارات)، بوعلى، ج۳۷۱/۳; (اخلاق ناصرى)، و خواجه نصيرالدين طوسى ۲۵۲/; (مقدمه) ابن خلدون ۴۰/; (الميزان)، ج۱۱۷/۲; (روش رئاليسم)، ج۲، مباحث پايانى; (قرآن در اسلام)، علامه طباطبايى ۷۸/ ـ ۷۹.
۲ . سوره (بقره)، آيه ۲۱.
۳ . سوره (بقره)، آيه ۱۶۸.
۴ . سوره (يونس)، آيه ۵۷.
۵ . سوره (سبا)، آيه ۲۸.
۶ . سوره (اعراف)، آيه ۱۵۸.
۷ . سوره (انبيا)، آيه ۱۰۷.
۸ . سوره (ص)، آيه ۷۸.
۹ . سوره (حج)، آيه ۹۴.
۱۰ . سوره (آل عمران)، آيه ۱۹.
۱۱ . سوره (آل عمران)، آيه ۸۵.
۱۲ . سوره (بقره)، آيه ۸۳.
۱۳ . سوره (ممتحنه)، آيه ۸.
۱۴ . سوره (مائده)، آيه ۸.
۱۵ . سوره (لقمان)، آيه ۹۴.
۱۶ . سوره (حج)، آيه ۳۱.
۱۷ . سوره (توبه)، آيه ۳۸.
۱۸ . سوره (توبه)، آيه ۹۴.
۱۹ . سوره (نحل)، آيه ۱۲۵.
۲۰ . سوره (آل عمران)، آيه ۶۴.
۲۱ . سوره (ممتحنه)، آيه ۸.
۲۲ . سوره (ممتحنه)، آيه ۱.
۲۳ . سوره (ممتحنه)، آيه ۹.
۲۴ . (الوثائق السياسيه); (مكاتيب الرسول); (دراسات فى ولايه الفقيه)، ج۷۰۵/۴ ـ ۷۰۸.
۲۵ . (التراتيب الاداريه); (دراسات فى ولايه الفقيه)، ج۱۲۸/۴ ـ ۱۳۸.
۲۶ . (نهج البلاغه)، صبحى صالح، ترجمه سيد جعفر شهيدى، نامه ۵۳، انقلاب.
 

منبع:www.lawnet.ir
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط