زمينه‌سازي براي ظهور؛ آرمان انقلاب اسلامی(3)

از روايات متعددي استفاده مي‏شود كه استمرار غيبت امام مهدي(ع) و ظهور نكردن آن حضرت، به دليل يافت نشدن ياران وفادار به تعداد لازم؛ يعني سيصد و سيزده نفر است كه از آن جمله مي‏توان به روايت نقل شده از امام موسي كاظم(ع) اشاره كرد. در اين روايت، ايشان خطاب به يكي از ياران خود مي‏فرمايد:
دوشنبه، 22 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زمينه‌سازي براي ظهور؛ آرمان انقلاب اسلامی(3)

زمينه‌سازي براي ظهور؛ آرمان انقلاب اسلامی(3)
زمينه‌سازي براي ظهور؛ آرمان انقلاب اسلامی(3)


 

نويسنده: ابراهيم شفيعي سروستاني




 
ب)نبود ياران وفادار براي امام
از روايات متعددي استفاده مي‏شود كه استمرار غيبت امام مهدي(ع) و ظهور نكردن آن حضرت، به دليل يافت نشدن ياران وفادار به تعداد لازم؛ يعني سيصد و سيزده نفر است كه از آن جمله مي‏توان به روايت نقل شده از امام موسي كاظم(ع) اشاره كرد. در اين روايت، ايشان خطاب به يكي از ياران خود مي‏فرمايد:
«...اي پسر بكير! من به تو سخني را مي‏گويم كه پدران من نيز پيش از من آن را بر زبان رانده‏اند و آن اين است كه اگر در ميان شما به تعداد كساني كه در جنگ بدر [با پيامبر اكرم(ص) ] بودند، [ياران مخلص] وجود داشت، قيام‏كننده ما [اهل بيت] ظهور مي‏كرد».27
اين موضوع از روايتي نيز كه نعماني آن را در كتاب خود، از امام صادق(ع) نقل كرده است، استفاده مي‏شود:
«يكي از ياران امام صادق(ع) بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدايت گردم؛ به خدا سوگند، من تو را دوست مي‏دارم و هر كس كه تو را دوست دارد، دوست دارم. اي آقاي من! چه‏قدر شيعيان شما فراوانند! آن حضرت فرمود: آنان را بشمار. عرض كرد: بسيارند. آن حضرت فرمود: آنها را مي‏تواني بشماري؟ عرض كرد: آنها از شمارش بيرونند. حضرت ابوعبدالله [امام صادق](ع)فرمود: ولي اگر آن شماره‏اي كه توصيف شده است؛ يعني سيصد و اندي تكميل مي‏شد، آنچه در پي آنيد، رخ مي‏داد..».28
امام جواد(ع) در روايتي پس از معرفي قائم آل محمد(ع) بر اين نكته تصريح مي‏كند كه فراهم شدن تعداد مشخص از ياران آن حضرت (سيصد و سيزده نفر) شرط تحقق ظهور است. ازاين روايت نيز مي‏توان استفاده كرد كه استمرار غيبت به دليل نبود تعداد مورد نياز ازياران وفادار است:
«او همان كسي است كه زمين برايش در هم پيچيده مي‏شود و هر سختي برايش هموار مي‏گردد [و] ياران او به تعداد اهل بدر ـ سيصد و سيزده نفر ـ از اطراف زمين به گرد او جمع مي‏شوند و اين همان سخن خداي عزّ و جلّ است كه فرمود: «هر كجا باشيد، خداوند همگي شما را [به سوي خود باز] مي‏آورد. در حقيقت، خدا بر همه چيز تواناست».29 پس هنگامي كه اين تعداد از اهل اخلاص جمع شدند، خداوند امر او را آشكار مي‏كند و آن‏گاه كه ده هزارنفر براي او كامل شد، به اذن خداي عزّ و جلّ خروج مي‏كند».30
گفتني است شيخ مفيد(ره) نيز در يكي از رساله‏هاي خود بر اين موضوع تأكيد مي‏كند كه فراهم نبودن تعداد مورد نياز از ياران برگزيده، يكي از دلايل استمرار غيبت است. او مي‏نويسد:
«در مجلس يكي از رؤسا حاضر شدم، بحثي در امامت مطرح و به گفت‏وگو درباره غيبت [امام زمان(ع)] منجر شد. صاحب آن مجلس گفت: «آيا شيعه از جعفر بن محمد(ع) روايت نمي‏كند كه: اگر به تعداد اهل بدر ـ سيصد و اندي نفر ـ براي امام جمع شوند، خروج با شمشير بر ايشان واجب مي‏گردد؟» گفتم: اين حديث روايت شده است. گفت: ما يقين داريم كه تعداد شيعيان در اين زمان چندين برابر تعداد اهل بدر هستند، پس چه‏طور با وجود روايت ياد شده، غيبت براي امام جايز مي‏باشد؟ در پاسخ او گفتم: هر چند تعداد شيعيان در اين زمان چندين برابر تعداد اهل بدر است و اگر به تعداد جماعت اهل بدر، اجتماع كنند، ديگر امام نمي‏تواند تقيه كند و ظهور بر او واجب مي‏شود، ولي در اين زمان هنوز اين تعداد با ويژگي‏ها و صفاتي كه در اهل بدر وجود داشت، محقق نشده است؛ زيرا لازم است كه اين جماعت در ويژگي‏هايي چون شجاعت، صبر بر مرگ، اخلاص در جهاد، ترجيح آخرت بر دنيا، پيراستگي باطني از عيوب و سلامتي عقلي سرآمد باشند و در هنگام كارزار سستي و درنگ نورزند... و همه شيعيان اين ويژگي‏ها را ندارند. اگر خداوند تعالي مي‏دانست كه در ميان آنها اين تعداد افراد با ويژگي‏هاي يادشده وجود دارد، قطعا امام(ع) ظهور مي‏كرد و بعد از اجتماع اين افراد به اندازه يك چشم برهم زدن هم غايب نمي‏شد، ولي روشن است كه واقعيت اين‏گونه نيست و ازاين‏رو، غيبت بر امام رواست.31
ج) آماده نبودن جوامع بشري
امام عصر(ع) در يكي از توقيع‏هاي خود مطلبي را بيان مي‏كنند كه شايد بتوان از آن استفاده كرد كه علت استمرار غيبت آماده نبودن جوامع بشري، به طور عام، و جوامع شيعي، به طور خاص، است. آن حضرت مي‏فرمايد:
«اگر شيعيان ما كه خداوند توفيق طاعتشان دهد، در راه ايفاي پيماني كه بر دوش دارند، هم‏دل مي‏شدند، ميمنت ديدار ما از ايشان به تأخير نمي‏افتاد و سعادت ديدار ما زودتر نصيب آنان مي‏گشت؛ ديداري بر مبناي شناختي راستين و صداقتي از آنان نسبت به ما».32
برخي فقيهان و متكلمان بزرگ شيعه نيز اين موضوع را كه علت غيبت، فراهم نبودن زمينه براي ظهور و آماده نبودن جوامع بشري است، تأييد كرده‏اند كه از آن جمله مي‏توان به شيخ طوسي و خواجه نصيرالدين طوسي(ره) اشاره كرد.
شيخ طوسي هنگام بحث از حكمت و سبب غيبت، ابتدا به شرح ديدگاه خود در اين زمينه پرداخته است و پس از بحث و بررسي‏هاي مفصل مي‏نويسد:
«به طور قطع مي‏توان گفت علت غيبت امام ترس او از كشته شدن به دست ظالمان و باز داشتن آن حضرت از تصرف در اموري است كه تدبير و تصرف در آنها به دست او سپرده شده بود. پس هنگامي كه بين امام و مقاصد او مانع ايجاد شود، لزوم قيام به امامت ساقط مي‏گردد و هنگامي كه امام بر جان خود بيمناك شود، واجب است كه نهان‏زيستي را پيشه خود سازد و از ديده‏ها پنهان شود. هم‏چنان‏كه پيامبر ـ درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ يك‏بار در شعب و بار ديگر در غار از ديده‏ها پنهان شد و اين تنها به دليل بيم از خطرهايي بود كه جان او را تهديد مي‏كرد».33
آن‏گاه در پاسخ به اشكال‏هايي كه ممكن است به مقايسه غيبت پيامبر اسلام(ص) با غيبت امام عصر(ع) گرفته شود، مي‏نويسد:
«في‏الجمله بر خداي تعالي واجب است امام را به گونه‏اي تقويت كند كه براي او امكان قيام فراهم شود و دست او باز گردد. اين موضوع به وسيله فرشتگان و آدميان امكان‏پذير مي‏شود. حال اگر خداوند اين كار را به وسيله فرشتگان انجام نداد، مي‏فهميم كه در اين كار مفسده‏اي بوده است. بنابراين واجب مي‏شود كه اين كار به وسيله آدميان انجام پذيرد. پس اگر انسان‏ها اين كار را انجام ندادند، به خود آنها برمي‏گردد، نه خداي تعالي. با اين بيان همه اشكال‏هاي از اين جنس باطل مي‏شود. پس همان‏گونه كه براي پيامبر ـ درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد ـ جايز بود در صورت نياز و به دليل بيم از ضرر از ديدگان مخفي شود و آثار و پي‏آمدهاي اين مخفي شدن هم به كساني كه ايشان را وادار به اين كار كردند، برمي‏گشت، امام نيز مي‏تواند از ديدگان مخفي شود [و آثار و پي‏آمدهاي آن هم برعهده عوامل مخفي شدن آن حضرت است]».34
از اين بيان شيخ طوسي به خوبي روشن مي‏شود كه علت اصلي استمرار غيبت امام عصر(ع) فراهم نشدن زمينه ظهور ايشان توسط آدميان بوده است. خواجه نصيرالدين طوسي نيز در اين زمينه مي‏فرمايد:
«وجود امام لطف35 است. پس واجب است كه او را نصب كند تا [بدين وسيله] غرض او [از خلقت] حاصل شود. وجود امام لطف است و تصرف او [در جامعه و اجراي احكام الهي] لطفي ديگر، و عدم تصرف او از [ناحيه] ماست».36
شارح «تجريد الإعتقاد» در شرح اين سخن خواجه مي‏نويسد:
«خواجه فرمود: «و عدمه منّا» يعني تصرف نكردن امام(ع) از ناحيت ماست؛ چون لطف از طرف خدا آن است كه امام را معين فرمايد و بشناساند و لطفي كه بر مكلفان واجب است آن است كه هر يك او را به ديگران بشناساند و ادله امامت او را بگويد و هيچ كس مانع تصرف و تعليم و تبليغ سخنان او نشود و اين امور كه بر مردم واجب بود و نكردند موجب عدم تصرف او شد. نظير آن است كه خدا به هر كس دست و پا و چشم و گوش داد براي معيشت و از اينكه بداند ظالمي دست و پاي او را خواهد بست و مانع ديدن و شنيدن او خواهد شد، از دادن دست و پا و چشم و گوش دريغ نخواهد فرمود».37
بر اساس مطالب ياد شده به صراحت مي‏توان براي مردم در پيش افتادن ظهور و تحقق آن نقش قائل شد و گفت حضور مجدد امام معصوم(ع) در جامعه مشروط به آن است كه انسان‏ها راه صلاح و رستگاري را در پيش گيرند؛ ستمي را كه در حق امامان معصوم روا داشته‏اند جبران كنند؛ به وظايف و تكاليفي كه دربرابر امام عصر(ع) دارند، عمل نمايند و با انجام اقدام‏هاي فرهنگي و اجتماعي زمينه را براي بازگشت امام به صحنه جامعه فراهم سازند.38

3-2. وظايف منتظران
 

يكي از وظايفي كه به تصريح روايات، در دوران غيبت بر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد(ع) است، كسب آمادگي‏هاي نظامي و فراهم كردن تسليحات مناسب هر عصر براي ياري امام غايب است. در روايتي كه نعماني از امام صادق(ع) نقل كرده، آمده است:
«هر يك از شما بايد براي خروج حضرت قائم(ع) [سلاحي] آماده كند، هر چند يك تير باشد. خداي تعالي هر گاه بداند كسي چنين نيتي دارد، اميد آن است كه عمرش را طولاني كند تا آن حضرت را درك كند و از ياران و همراهانش قرار گيرد».39
در روايت ديگري، شيخ كليني از امام ابوالحسن موسي كاظم(ع) نقل مي‏كند:
«... هر كس اسبي را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن، دشمنان ما را خشمگين سازد، در حالي كه او منسوب به ماست، خداوند روزي‏اش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته‏هايش ياري كند».40
همچنين شيخ كليني از ابوعبدالله جعفي، روايتي را نقل مي‏كند كه توجه به مفاد آن سودمند است:
«حضرت ابوجعفر محمد بن علي (امام‏باقر)(ع) به من فرمود: منتهاي زمان مرابطه (مرزداري)41 نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز. فرمود: ولي مرابطه ما مرابطه‏اي است كه هميشه هست...».42
علامه مجلسي در شرح اين فرمايش امام مي‏فرمايد:
«بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام برحق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براي ياري‏اش آماده باشند».43
شيخ محمد حسن نجفي نيز در كتاب «جواهرالكلام» در شرح اين روايت مي‏فرمايد:
«مرابطه در اين روايت به معناي اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه‏روز است، همچنان‏كه در بعضي از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه».44
شايد بتوان گفت كلام صاحب جواهر نيز در نهايت به همان كلام مجلسي برمي‏گردد كه فرمود: مرابطه در اين روايت به معناي آمادگي براي ياري امام منتظر است.
رمز اينكه شيعه بايد هر لحظه آماده ياري امام خود باشد، اين است كه زمان ظهور مشخص نيست و هر آن‏كه اراده خداوند تعلق گيرد، ممكن است ظهور رخ دهد. بنا براين، شيعيان بايد همواره در حال آماده‏باش به سر برند تا در زمان ضرورت، به فرمان امام خود براي مقابله با مستكبران و ستم‏كاران جهان به پا خيزند.
با نگاهي به تاريخ شيعه مي‏توانيم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگي هميشگي آنها براي اين موضوع پي ببريم. ابن بطوطه در سفرنامه خود مي‏نويسد:
«ندبه شيعيان حِلّه براي امام زمان: ... در نزديكي بازار بزرگ شهر، مسجدي قرار دارد كه بر در آن، پرده حريري آويزان است و آنجا را «مسجد صاحب‏الزمان» مي‏خوانند. شب‏ها پيش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشيرهاي آخته ... اسبي يا استري زين كرده مي‏گيرند و به سوي مسجد صاحب‏الزمان روانه مي‏شوند. پيشاپيش اين چارپا، طبل و شيپور و بوق زده مي‏شود. ساير مردم در طرفين اين دسته حركت مي‏كنند و چون به مسجد صاحب‏الزمان مي‏رسند، در برابر در ايستاده و آواز مي‏دهند كه: «بسم‏الله‏، اي صاحب‏الزمان، بسم‏الله‏ بيرون آي كه تباهي روي زمين را فراگرفته و ستم فراوان گشته. وقت آن است كه برآيي تا خدا به وسيله تو، حق را از باطل جدا گرداند...». و به همين ترتيب، به نواختن بوق و شيپور و طبل ادامه مي‏دهند تا نماز مغرب فرا رسد... ».45
بايد توجه داشت كه شيوه آمادگي براي ظهور، به شرايط زمان و مكان بستگي دارد و اگر در بعضي روايات، از آماده كردن اسب و شمشير براي ظهور وليّ امر(ع) سخن به ميان آمده و براي آن، فضيلت بسيار شمرده شده است، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند. با قدري تأمل روشن مي‏شود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگي رزمي براي ياري آخرين حجت حق است. در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با فراگرفتن فنون رزمي و مسلح شدن به تجهيزات نظامي روز، خود را براي مقابله با دشمنان قائم آل محمد(ع) آماده سازند. در حال حاضر، به دليل حاكميت دولت شيعي و حكومت فقيه جامع‏الشرايط بر سرزمين اسلامي ايران، اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامي است كه در هر زمان، نيروي مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگي نظامي قرار دهد تا به فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهي بر ظهور منجي بشر، حضرت مهدي ـ عجّل الله‏تعالي فرجه ـ قرار گرفت، بتوانند به بهترين صورت در خدمت آن حضرت باشند.
امام خميني(ره) با وسعت ديدي كه داشت، «كسب آمادگي براي ظهور» را بسيار فراتر از آنچه گفته شد، مطرح مي‏كرد و معتقد بود كه بايد از هم اكنون براي گسترش قدرت اسلام در جهان تلاش كنيم تا زمينه ظهور چنان‏كه بايد، فراهم شود.

پي نوشت ها :
 

27.ابوالفضل علي طبرسي، مشكاه الأنوار، ص70.
28.كتاب الغيبه(نعماني)، ص 203، ح4.
29.سوره بقره(2)، آيه 148.
30.كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، باب 36، ص 378، ح 2.
31.شيخ مفيد، الرساله الثالثه في الغيبه، مندرج در: سلسله مصنّفات الشيخ المفيد، ج 7، صص 11 و 12.
32.بحار الأنوار، ج 53، ص 177، ح 7.
33.كتاب الغيبه، ص 90.
34.همان، ص 92.
35.«لطف» در اصطلاح متكلمان اين‌گونه تعريف شده است: «آنچه بنده را به طاعت خدا نزديك مي‏كند و از معصيت دور مي‏سازد، بي‏آنكه به حد اجبار و الزام برسد». سيد محسن خرازي، بدايه المعارف الإلهيه في شرح عقائد الإسلاميه، چاپ سيزدهم: قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1425ه . ق، ج 1، ص 230.
36.ابوالحسن شعراني، ترجمه و شرح كشف المراد علامه حلي، شرح تجريد الإعتقاد (خواجه نصيرالدين طوسي)، ص 507.
37.همان، ص 509.
38.گفتني است برخي از صاحب‏نظران معتقدند نمي‏توان «آماده نبودن اجتماع بشري و عدم لياقتمردم براي پذيرش و بهره‏گيري از نعمت حضور امام معصوم در جامعه و فراهم نبودن تعداد لازم ياران و انصار براي آن حضرت» را از جمله علت‏هاي غيبت برشمرد و بر اين اساس، همه نتايجي را كه بر اين علت بار شد، مردود مي‏دانند. ر.ك: راز پنهاني و رمز پيدايي، صص 249 ـ 264.
39.كتاب الغيبه( نعماني)، ص 320، ح 10.
40.الكافي، ج 6 ، ص 535 ، ح 1.
41.همان، ج8 ، ص381، ح576 .
42. «مرابطه» چنان‏كه فقيهان در كتاب جهاد گفته‏اند، اين است كه شخص مؤمن براي جلوگيري از هجوم و نفوذ مشركان و كافران در مرزهاي كشور اسلامي يا هر موضعي كه از آن احتمال حمله‏اي عليه مسلمانان مي‏رود، به حال آماده باش و در كمين به سر برد. ر.ك: محمدحسن نجفي، جواهرالكلام في شرح شرايع الإسلام، ج21، ص39. اين عمل در زمان غيبت امام معصوم (ع) مستحب بوده و فضيلت‏هاي بسياري براي آن بر شمرده شده است، چنان‏كه در روايتي كه به طريق اهل سنّت از رسول گرامي اسلام نقل شده، آمده است: «رِباطُ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَيْرٌ مِنْ صِيامِ شَهْرٍ وَ قِيامِهِ، وَ إِنْ ماتَ مُرابِطا جَرَي عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ أَجْري عَلَيْهِ رِزْقُهُ وَ أَمِنَ مِنَ الفُتَّانِ؛ يك شبانه‏روز مرابطه (مرزداري) در راه خدا از اينكه شخص يك ماه روزها روزه باشد و شب‏ها به عبادت قيام كند، ثوابش بيشتر است. پس هرگاه در اين راه بميرد، عملي كه انجام داده است، بر او جريان خواهد يافت و روزي‏اش بر او جاري خواهد شد و از فرشته‏اي كه در قبر مرده‏ها را امتحان مي‏كند، ايمن خواهد ماند.» (كنزالعمّال في سنن الأقوال و الأفعال، ج4، ص284، ح10509)
در مورد اينكه حداقل و حداكثر زمان مرابطه چه اندازه است، بايد گفت حداقل زمان مرابطه، سه روز و حداكثر آن چهل روز است؛ زيرا اگر از اين مقدار بيشتر شود، ديگر مرابطه بر آن صدق نمي‏كند و جهاد شمرده مي‏شود. شخص هم از ثواب جهادكنندگان برخوردار مي‏شود. (ر. ك: جواهر الكلام، ج 21، صص 41 و 42).
43.محمد باقر مجلسي، مرآه العقول في شرح أخبار آل‏الرسول، ج 26، ص 582 .
44.جواهر الكلام، ج 21، ص 43.
45.ابن بطوطه، سفرنامه، ج 1، ص 272، به نقل از: محمد حكيمي، در فجر ساحل، چاپ نوزدهم: تهران، آفاق، 1375، ص 55؛ براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ك: رسول جعفريان، تاريخ تشيع در ايران، ج 2، صص 694 ـ 697 .
 

منبع:www.mouood.org



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما