![علم و دين؛ چالشها و فرصتها(3) علم و دين؛ چالشها و فرصتها(3)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/5d0a4467-1ca8-4e5c-875e-f01df116eef1.jpg)
علم و دين؛ چالشها و فرصتها(3)
گفتوگو با پرفسور جاب کوزامتادام
مهمترين موضوعاتي که بايد در گفتوگوي علم و دين به آنها توجه کرد چيست؟
دين نيز کمک فراواني به بشر کرده است. دين نظام ارزشي ما را شکل داده، به زندگي ما معنا بخشيده و براي ما هنجارها و اصولي را فراهم ساخته است تا به وسيلة آنها زندگي آرام و موفقي داشته باشيم. دين همچنين به ما کمک کرده است تا درکي از خدا داشته باشيم و اهميت فراتر رفتن از جهان مادي را درک کنيم. به علاوه، دين ارزشهاي بزرگي مانند از خود گذشتگي، سخاوت، عشق حقيقي و دغدغة واقعي نسبت به خواهران و برادرانمان را براي ما به ارمغان آورده است.
شکي نيست که علم موهبت بزرگي براي بشر بوده است. دين نيز نعمتي بزرگ براي انسانها و جهان بوده است. اما اين هم درست است که علم صدمات فراواني به بشر وارد ساخته است. علم در آينده نيز ميتواند به بشر آسيب برساند. دين نيز صدمات فراواني به بشر وارد ساخته يا دستکم به نام دين صدمات زيادي به بشر وارد آمده است. گفتوگوي علم و دين تلاشي است براي جلوگيري از آسيبرساني علم و دين به بشريت. گاهي دانشمندان به سبب خودخواهي و جهل، از علم بر ضد اصول محکم اخلاقي استفاده ميکنند. در چنين مواقعي دين ميتواند پادرمياني کرده و آسيبِ وارده را گوشزد کند. همچنين مواقعي وجود دارد که دين تبديل به يک منبع خرافات و باورهاي غلط ميشود؛ در چنين مواقعي اين وظيفة علم است که بياساس بودن اين قبيل باورها را خاطرنشان سازد. بدين ترتيب علم و دين ميتوانند در کنار يکديگر نيرويي براي رشد و تعالي بشر باشند.
در باب علم و دين موضوعات فراواني براي بحث وجود دارد؛ مثلاً موضوع مبدأ جهان و منشأ انسانها. بحث جنجال برانگيزي بين دو دسته در جريان است: در يک طرف دستهاي قرار دارند که معناي ظاهري (Literal) کتاب مقدس در خصوص خلقت را قبول دارند و در طرف ديگر، گروهي ايستادهاند که به نظرية تکاملي داروين معتقدند. دانشمنداني که معتقد به نظرية تکامل هستند با معناي ظاهري متون کتاب مقدس مخالفاند؛ چراکه اين نوع برداشت در تعارض با يافتههاي موثق علم است؛ مثلاً عمر جهان. آناني که معناي ظاهري کتاب مقدس را قبول دارند با تکامل دارويني مخالفت ميکنند؛ چراکه اين نظريه جايي براي خدا باقي نميگذارد و خلقت موجودات را امري تصادفي ميداند.
يک گفتوگوي سالم ميان اين دو جناح ميتواند اين مناقشه را حل کند. براي مثال برخي متخصصان کتاب مقدس يادآور ميشوند پيام اصلي کتاب مقدس تأييد وابستگي کامل جهان و انسانها به خداست: «جهان به خودي خود به وجود نيامده است؛ جهان نميتواند وجود خود را تبيين کند». نميتوان در اين پيام خدشهاي ايجاد کرد. کتاب مقدس از زبان و صور خيال (Imagery) به گونهاي بهره برده است که خوانندگان بتوانند پيام بنيادين آن را بفهمند. نبايد معناي ظاهري کتاب مقدس را اصل قرار داد. بدين ترتيب ميتوان گفت بسياري از مؤمنان حاضر به پذيرش نظرية تکامل هستند به شرطي که اين نظريه براي خدا جايگاهي محوري قائل باشد. سرآخر، تکامل دارويني هيچ توضيحي براي پيدايش مادة اوليه (Primeval Stuff) که تکامل از آن شروع شده است ندارد. اين مادة اوليه بايد مبدئي داشته باشد. همينطور، نظرية تکامل نميتواند مسئلة حرکت ماده (Dynamism of Matter) را بهخوبي توضيح دهد. به دليل اين مسائل، بسياري از دانشمندان نظرية داروين در باب تکامل را به صورت مطلق نميپذيرند. تمام اين مسائل را ميتوان در يک گفتوگوي سالم بين علم و دين تحت عنوان «مبدأ جهان» به بحث گذاشت. به نظر من مناقشة خلقتـتکامل (Creation-Evolution Controversy) در آمريکا وارد مرحلة خطرناکي شده است؛ چراکه اساساً اين دو گروه به داشتن گفتوگويي سالم دربارة اين موضوع اهميت نميدهند.
دومين موضوع مهم براي علم و دين مسئلة اخلاق در شبيهسازي خصوصاً شبيهسازي انساني (Human Cloning) است.[3] در واقع انقلاب ژنتيکي، علم و دين را با مسائل زيادي مواجه ساخته است. همچنين پيشرفتهاي اخيري که در عصبشناسي (Neurology) و هوش مصنوعي (Artificial Intelligence) صورت گرفته، مسائل زيادي را به وجود آورده است. اين مسئله بسيار جدي است؛ زيرا در صورت صحت يافتههاي عصبشناسي و هوش مصنوعي بايد در مسئلة روح و معنويت تجديدنظر شود. اين امر موجب تزلزل بنيانهاي دين سنتي خواهد شد.
به نظر شما اديان در جهت هماهنگکردن ديدگاههاي علمي با آموزههاي ديني و يا از بين بردن تعارض علم و دين چه نوع همکاريهايي ميتوانند با يکديگر داشته باشند؟
آيا ميتوانيد نمونههايي را از تلاش صورتگرفته توسط آکادميها يا انجمنها در خصوص گفتوگوي ميان علم مدرن و مسيحيت بيان کنيد؟
اين سنت بزرگ ارتقاي علم مدرن حتي امروزه هم ادامه دارد. رصدخانة واتيکان شعبهاي بسيار پيشرفته نيز در توسان آريزوناي آمريکا دارد که با کمک ستارهشناسان برجستهاي مانند برادر گاي کنسول مَنگو (Br. Guy Consolmango) کاري چشمگير انجام ميدهد. اين رصدخانه يک بخش علم و دين دارد که به سازماندهي کنفرانسها و کارگاههاي بينالمللي و غيره ميپردازد که برترين دانشمندان و عالمان از جمله استيون هوکينگ (Stephen Hawking) در آن شرکت دارند. اين رصدخانه آثار متعددي را نيز به طور گسترده به چاپ ميرساند. قبلاً به آکادمي پاپي علوم اشاره شد؛ اين آکادمي با صرفنظر از طبقة اجتماعي، رنگ و کيش و آيين، بسياري از برترين دانشمندان جهان را در خود گرد آورده است. اخيراً با من دربارة يکي از دانشمندان بسيار برجستة هندو در کشور هندوستان براي پيوستن ايشان به آکادمي مشورت کردند. بديهي است که آکادمي پاپي نمونة بارز تعامل فعال و در سطح حرفهاي ميان کليساي کاتوليک و علم مدرن است.
کليساي کاتوليک در يک قرن اخير چه نقشي در گفتوگوي ميان علم جديد و دين داشته است؟
پاپ ژان پل دوم در طول دوران پاپي خود علاقة خاصي به گفتوگوي علم و مسيحيت از خود نشان داد. او چندين اثر رسمي به رشتة تحرير درآورد و دربارة اين موضوع براي جوامع علمي سخنراني کرد. همچنين رصدخانة واتيکان را به جهت تلاش براي ارتقاي گفتوگوي علم و دين تحسين کرد. بسياري ديگر از رهبران کليساي کاتوليک نيز تلاشهاي مشابهي انجام دادند.
از نظر شما ويژگيهاي دورة جديدِ رابطة مثبت ميان علم مدرن و اديان جهان چه چيزهايي هستند؟
روح تواضع حقيقي، پذيرفتن ماهيت خود به همراه تمام نقاط ضعف و قوت خود، ويژگي ديگر است. علم از جهاتي کارهاي شگفتانگيزي انجام داده است؛ اما محدوديتها و ناکارآمديهاي خود را دارد. به همين ترتيب، دين در زندگي انسانها نقش مهمي ايفا ميکند؛ اما عرصههايي وجود دارد که توانايي کافي براي مواجهه با آنها را ندارد. اين روح متواضع و رويکرد واقعگرايانه عنصري ضروري براي هر
رابطة سالمي ميان علم و دين است. کنفرانسها، سمينارها، نشريات بيشتر، و همچنين اَشکال ديگر تعاملات بايد بخشي از برنامة ارتقاي گفتوگويي ثمربخش ميان علم و دين باشد.
نظر شما دربارة رابطة اسلام با علم مدرن چيست؟
سخن پاياني شما بهعنوان جمعبندي چيست؟
پي نوشت ها :
[3]. در اينباره نک: شبيهسازي انساني از ديدگاه آيين کاتوليک و اسلام، سيدحسن اسلامي، قم: دانشگاه اديان و مذاهب، 1388.