جاهلیّت ثانی

از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود: «به اين دليل آن دوران خاص، دوران جاهليّت ناميده شده است كه اهل آن نادان بودند و اعمال نادرست انجام مي‌دادند.»1 همچنين پيامبر(ص) فرموده است: «من ميان دو جاهليّت برانگيخته و مبعوث شده‌ام و جاهليّت دوم، بسيار سخت‌تر و مصيبت‌بارتر از جاهليّت اوّل است.»2
شنبه، 27 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جاهلیّت ثانی

جاهلیّت ثانی
جاهلیّت ثانی


 

نويسنده: سیّد شاپور حسینی




 
از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود: «به اين دليل آن دوران خاص، دوران جاهليّت ناميده شده است كه اهل آن نادان بودند و اعمال نادرست انجام مي‌دادند.»1 همچنين پيامبر(ص) فرموده است: «من ميان دو جاهليّت برانگيخته و مبعوث شده‌ام و جاهليّت دوم، بسيار سخت‌تر و مصيبت‌بارتر از جاهليّت اوّل است.»2
اين سخن پيامبر(ص) بيانگر وجود جاهليّتي ديگر در آخرالزّمان است و از آنجا كه دعوت امام مهدي(ع) شبيه به دعوت جدّش، پيامبر(ص) است، به همين دليل، ناگزير پيش از ظهور ايشان يك دوران جاهليّت ديگر وجود خواهد داشت و در طيّ آن، مردم از اصول دين اسلام واقعي، منحرف مي‌شوند و آتش تعصّبات قبيلگي شعله‌ور مي‌شود. در قرآن آمده است: «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى؛3 و مانند روزگار جاهليّت قديم زينت‌هاى خود را آشكار مكنيد.» از اين آیه درمي‌يابيم كه قبلاً يك جاهليّتي وجود داشته است و ما مي‌دانيم كه جاهليّت نخست، پيش از ظهور اسلام بوده كه اسلام آن را از ميان برد. از جمله دلايل ديگر كه وجود جاهليّت ديگري را اثبات مي‌كند، مطالبي است كه از معصومان(ع) نقل شده و فرموده‌اند: «مهدي دعوت به اسلامي جديد و كتابي جديد مي‌كند» و اين خود نشان مي‌دهد كه پيش از ظهور ايشان، جاهليّتي وجود خواهد داشت و اگر چنين نبود و اسلام واقعي حاكم بود، چه نيازي به دعوت براي اسلام جديد يا كتاب جديدي بود.
در روايت شريفي كه ابوبصير از اباعبدالله(ع) نقل كرده، آمده است: «اسلام غريبانه آغاز شد و غريبانه باز خواهد گشت و خوشا به حال غريبان»، من عرض كردم: خداوند حال شما را نيكو گرداند، منظور از اين را براي من شرح و توضيح دهيد. فرمود: «دعوت كنندة ما، دعوت جديدي را از سر مي‌گيرد، دقيقاً همان گونه كه پيامبر چنين كاري را انجام داد.»4 از اين روايت شريف درمي‌يابيم كه امام مهدی(ع)دست به دعوتي مي‌زند و آن دعوت، جديد و مشابه دعوت پيامبر اسلام(ص) است و به طور خلاصه، اين روايت تأكيد مي‌كند كه ميان آغاز اسلام و آغاز دعوت پيامبر(ص) و اسلام در آخرالزّمان و دعوت امام مهدي(ع) شباهت‌هاي بسيار زيادي وجود دارد. عبدالله بن عطاء مي‌گويد: از اباعبدالله(ع) در مورد روش، رفتار و سيرة مهدي سؤال كردم. فرمود: «همان كارهايي را انجام مي‌دهد كه پيامبر(ص) انجام داد. آنچه را پيش از ايشان است همانند پيامبر كه جاهليّت را نابود كرد، ويران مي‌كند و اسلام جديد را از سر مي‌گيرد.»5 امام مهدي(ع) آن جاهليّت كه پيش از ظهورشان است، نابود مي‌كنند، دقيقاً همانند پيامبر(ص) كه جاهليّت را نابود كرد. فضيل از اباعبدالله(ع) نقل كرده است كه ايشان فرمودند: «قائم ما زماني كه قيام كند، با جهل و ناداني مردم روبه‌رو مي‌شود. جهل و ناداني بسيار شديدتر و سخت‌‌تر از جهالت زمان پيامبر(ص)» عرض كردم: آن چگونه خواهد بود؟ فرمود: «پيامبر گرامي اسلام(ص) زماني به پيامبري برانگيخته شد كه مردم، سنگ، صخره، چوب و مجسّمه‌هاي چوبي مي‌پرستيدند، قائم ما زماني كه قيام مي‌كند، به سوي مردم مي‌رود، در حالي كه مردم كتاب خدا را تأويل مي‌كنند و با كتاب خداوندسعي در ردّ دعوت ايشان دارند،سپس فرمود: به خدا سوگند،عدالت ايشان،همچون گرما و سرما واردخانه‌های آنها مي‌شود.»6
از اين روايت شريف، درمي‌يابيم كه جاهليّت دوم، سخت‌تر و مصيبت‌ بارتر از جاهليّت اوّل و خطرناك‌تر از آن است. مردم در زمان پيامبر(ص)، بت‌هاي چوبي را مي‌پرستيدند، امّا مردم در زمان ظهور، بت‌هاي بشري مي‌پرستند، همان بت‌هايي كه به مقابله با امام مي‌پردازند و با كتاب خداوند و با تفسير (به رأي) آيات آن، سعي در محكوم كردن امام و باطل نشان دادن ايشان دارند.
محمّد بن مسلم روايت كرده، از ابوجعفر(ع) در مورد قائم(ع) سؤال كردم و عرض كردم، ايشان چه رفتار و سيره‌اي در ميان مردم دارند؟ فرمود: «رفتار و سيرة پيامبر را دارند و به روش ايشان كار مي‌كنند تا اينكه اسلام غالب و چيره و نمايان شود.»عرض كردم: سيرة پيامبر(ص) چگونه بوده است؟ فرمود: «بر آنچه در جاهليّت مرسوم بوده، قلم بطلان كشيد و با مردم با عدالت برخورد و رفتار كرد و قائم(ع) نيز چنين مي‌كند.»7
حقيقت اين است كه در روايت پيشين، نكتة عجيبي آمده و آن اين است كه «تا اينكه اسلام غالب و ظاهر شود» و اين سخن بدين معناست كه اسلام پيش از ظهور امام مهدي(ع) تقريباً محو، كهنه و بي‌نشان مي‌شود. البتّه خوان نعمت الهي با خروج امام گسترده مي‌شود و پيامبر(ص) فرموده است: «در آخرالزّمان از اسلام چيزي جز نام آن باقي نمي‌ماند و از قرآن چيزي، جز نوشته‌هاي آن.»8

پي نوشت ها :
 

1.تاريخ المعرفه
2.الامالي، ج 2، ص 277.
3.سورة احزاب(33)، آیة33.
4.بحارالانوار، ج13، ص194.
5.اثبات الهداة، ج3، ص539.
6.بحارالانوار، ج52، ص362؛ الغیبة نعمانی، ص307.
7.بحارالانوار، ج52، ص352، ح108.
8.بیان الائمّه، ج2، ص445؛ بحارالانوار، ج52، ص190.
منبع:www.mouood.org



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط