مقررات كيفرى، جرايم و مجازاتها در تورات(5)
نويسنده: رحيم نوبهار
3- وضعيت قضايى و مقررات آيين دادرسى كيفرى
از آيات 12-26 از فصل هيجدهم سفر خروج استفاده مىشود كه حضرت موسى (ع) پس از خروج بنى اسرائيل از مصر و استقرار آنها در بيابانها به تنهايى دعاوى و اختلافات موجود ميان بنى اسرائيل را حل و فصل مىكرد; ولى بعدا به پيشنهاد پدر همسرش يثرو، كاهن مديان اين كار را به قضاتى كه نصب نمود، واگذار كرد و خود به حل و فصل دعاوى مهم پرداخت. در آيات ياد شده آمده است كه: «و در فردايش واقع شد كه موسى به جهتحكم نمودن بر قوم نشست و قوم در برابر موسى از صبح تا به شام ايستادند.» «و پدر زن موسى هر چه كه او به قوم عمل مىكرد، ديد و گفت: اين عملى كه با قوم مىنمايى چيست؟ از چه سبب است كه تو به تنهايى مىنشينى و تمامى قوم از صبح تا شام مىايستند در برابرت» «و موسى به پدر زن خود گفت: سبب اين است كه قوم به جهت طلب نمودن [اوامر] خدا به [نزد] من مىآيند.» و هر گاه مصلحتى ميان ايشان واقع شود، نزد من مىآيند و من نيز در ميان مرد و رفيقش حكم نموده، فرايض خدا و شريعتهايش را به ايشان اعلام مىنمايم.» «و پدر زن موسى وى را گفت كارى كه مىكنى، خوب نيست.» «يقين كه تو و هم قومى كه با تواند، تلف خواهيد شد; زيرا كه اين كار از تو سنگينتر است، آن را به تنهايى نتوانى نمود.» «حال، قول مرا بشنو و تو را نصيحت مىكنم و خدا با تو باشد و به خصوص قوم تو در حضور خدا حاضر باش و مصلحتها را پيش خدا بياور» «و ايشان را به فرايض و شريعت تعليم ده و راهى كه در آن رفتار نمايند و كارى كه بايد بكنند به ايشان اعلام نما.» «و از تمامى قوم، مردمان هنرمندى كه خداترس باشند، مردمان صادق مبغض طمع را در نظر آر و برايشان سردار هزاره و سردار صده و سردار پنجاهه و سردار دهه نصب نما.» «تا آن كه بر قوم، هميشه اوقات حكم نمايند و مقرر شود كه هر مصلحت عظيم را نزد تو بياورند و هر مصلحت جزئى را خود ايشان حكم نمايند و براى تو سبكتر خواهد شد و ايشان به همراهتباربردار خواهند شد» «اگر اين كار را عمل نمايى و خدا تو را امر فرمايد، آنگاه طاقت ايستادن خواهى داشت و اين قوم نيز همگى به مكان خود به سلامتخواهند رسيد.» «و موسى سخن پدر زن خود را قبول نمود و هر چه كه گفته بود، عمل نمود» «و موسى مردمان هنرمند از تمامى اسرائيل انتخاب كرد و ايشان را سروران قوم گردانيد [يعنى] سردار هزاره و سردار صده و سردار پنجاهه و سردار دهه [نصب نمود] » «و ايشان قوم را هميشه اوقات حكم مىنمودند و مهمات مشكله را نزد موسى مىآوردند و هر كار جزئى را خود ايشان حكم مىنمودند.» در سفر تورات مثنى، فصل اول، آيات 12-16 نيز از زبان حضرت موسى (ع) آمده است كه: «من به تنهايى اين محنت و بار و منازعه شما را چگونه متحمل شوم؟» «از براى خودتان مردم حكمتپيشه و صاحب فطانت كه در ميان اسباط شما معروفند، انتخاب نماييد، تا ايشان را به سرورى شما تعيين نمايم» «و شما به من جواب داده، گفتيد: چيزى كه امر فرمودهاى به جا آوردنش نيكوست» «پس رؤساى اسباط شما را مردمان حكمتپيشه و مشهور گرفتم و ايشان را به سرورى شما تعيين نمودم تا كه سرداران هزاره و سرداران صده و سرداران پنجاهه و سرداران دهه و سرهنگان اسباط شما باشند.» «و در آن وقت قاضيان شما را مامور داشته...»
2-3- هويت صنفى و اجتماعى قضات
چنانكه از آيات گذشته به روشنى استفاده مىشود قضات، مردمى هنرمند، خداترس، صادق، به دور از طمع و آز و حكيم بودهاند. آنان در عين قضاوت، رؤساى اسباط بنى اسرائيل و در ميان مردم معروف و وجيه بودهاند. از آيه پنجم، فصل 21 از سفر تورات مثنى چنين بر مىآيد كه قضات در عين حال، روحانى و كاهن و از گروه بنى ليوى بودهاند. در آيه ياد شده آمده است كه: «و كاهنان بنى ليوى... خداوند خدايت ايشان را برگزيده است تا آن كه او را خدمت كنند و به اسم خداوند، دعاى خير بخوانند و انفصال هر نزاع و هر صدمه مطابق حكم ايشان باشد.»
3-3- اهداف دستگاه قضايى
توصيههايى كه در تورات به قضات شده است مىتواند هدف دستگاه قضايى آن زمان را براى ما روشن نمايد. از آيات متعددى از تورات استفاده مىشود كه تاكيد اصلى بر عنصر «عدالت» در قضا بوده است. در سفر توارت مثنى، فصل اول، آيه 16 و 17 آمده است كه: «و در آن وقت قاضيان شما را مامور داشته، گفتم كه دعواى برادران خودتان را بشنويد و در ميان مردى با برادرش و با غريبى كه با اوست، به انصاف حكم نماييد» «در فتوا دادن طرفگيرى مكنيد، كوچكان را مثل بزرگان بشنويد و از انسان مترسيد، زيرا كه حكم از آن خداست و دعوايى كه بر شما مشكل است نزد من بياوريد، كه آن را بشنوم.» همچنين در سفر تورات مثنى، فصل 16، آيات 18-20 خطاب به موسى (ع) آمده است: «قاضيان و ضابطان را در تمامى دروازههايى كه خداوند خدايت در ميان اسباطتبه تو مىدهد، از براى خود تعيين نما تا قوم را به فتواى عادلانه حكم دهند.» «در فتوا تمايل مكن و طرفگيرى منما و رشوه مگير; چون كه رشوه، چشمان حاكمان را بىنور و گفتههاى عادلان را فسخ مىنمايد.» «محض عدالت را تابع شو، تا آن كه زنده مانده، زمينى كه خداوند خدايتبه تو بدهد، وارث شوى.»
4-3- جايگاه و منزلت قضات
ضمن اين كه قضات خود داراى جايگاه اجتماعى ارجمندى بودهاند، با توصيهها و تمهيدات لازم سعى شده كه آنان داراى حرمت و نفوذ كلمه باشند. در سفر خروج، فصل 22، آيه 28 آمده است كه: «قاضيان را دشنام مده...» همچنين بر اساس آيات 7 و 13 از فصل 21 سفر لويان كاهنان از ازدواج با زنان زناكار و مطلقه ممنوع شدهاند. چنانكه پيشتر گذشت تمرد از فرمان قاضى داراى كيفر مرگ بوده است. 20
5-3- ادله اثبات دعوا
چنانكه در شرح بسيارى از جرايم و مجازاتها گذشت، علم و قطع قاضى يكى از ادله بوده است. همچنين دو يا سه شاهد مىتوانسته است مطلق دعاوى كيفرى و مدنى را اثبات كند. در سفر تورات مثنى، فصل 19، آيه 15 آمده است كه: «يك شاهد به كسى براى هر گناه و هر خطا از تمامى گناهى كه مرتكب شده باشد، برنخيزد، از گواهى دو شاهد يا از گواهى سه شاهد، دعوا ثابتشود.» با اين حال گونههايى از اوردالى (داورى الهى) نيز در تورات ذكر شده است. بر پايه آيات 12-31 از فصل پنجم سفر اعداد هر گاه مردى نسبتبه زن خود ظنين مىشد، او را نزد كاهن احضار مىنمود و چيزى به نام هديه غيرتى نيز براى كاهن مىآورد. آن گاه طى مراسم خاصى زن سوگند داده مىشد و لعنتهايى نوشته مىشد و با آب تلخ شسته مىشد و زن، آن آب تلخ شوينده لعنتها را مىنوشيد. هر گاه رحم زن باد مىكرد و متعفن مىشد، دليل بر بدكاره بودن زن بود وگرنه بىگناهى او ثابت مىشد. و الحمد لله اولا و آخرا
پي نوشت ها :
20- ر.ك: به سفر تورات مثنى، فصل 17، آيات 12-13.
/ع