اثري ماندگار از يك دانشمند ناشناخته امامي مذهب

يكي از فضلاي اماميه كه در ميانه قرنهاي 6 و 7 ق در بغداد مي‏زيسته و مانند بسياري از علماي امامي مذهب كه در اين دوره زماني در بغداد و يا ساير شهرهاي سني مذهب و خصوصا شهرهاي سرزمينهاي مياني و غربي جهان اسلام مي‏زيسته‏اند، ناشناخته مانده و حتي امامي بودن او روشن نشده، شخصي است به نام اصيل‏الدين (و يا
دوشنبه، 29 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اثري ماندگار از يك دانشمند ناشناخته امامي مذهب

اثري ماندگار از يك دانشمند ناشناخته امامي مذهب
اثري ماندگار از يك دانشمند ناشناخته امامي مذهب


 

نويسنده:حسن انصاري قمي




 
يكي از فضلاي اماميه كه در ميانه قرنهاي 6 و 7 ق در بغداد مي‏زيسته و مانند بسياري از علماي امامي مذهب كه در اين دوره زماني در بغداد و يا ساير شهرهاي سني مذهب و خصوصا شهرهاي سرزمينهاي مياني و غربي جهان اسلام مي‏زيسته‏اند، ناشناخته مانده و حتي امامي بودن او روشن نشده، شخصي است به نام اصيل‏الدين (و يا مكين‏الدين) ابوعبدالله حسين بن ابي البرثات محمدبن ابي‏الفتوح عبدالقاهر بن ابي البركات محمدبن عبدالله بن يحيي ابن الوكيل بغدادي كرخي معروف به ابن الشطوي كه از وي با عنوان‏هاي «الشيخ الاجل» و «العدل المحتسب» ياد كرده‏اند.
بنا به گزارش منابع او در اواخر ربيع‏الاول سال 557 ق متولد شد و در 7 شعبان 630 ق در بغداد درگذشت. گفته‏اند كه خاندانش اهل حديث بوده‏اند. پدرش سعدبن عبدالقاهر معروف به ابن الشطوي خود از پدرش و ديگران حديث شنيد و متولي نظارت بر عقار خاص گرديد و البته در جواني درگذشت. عبدالقاهر، نياي ابن شطوي نيز كه وي هم به ابن شطوي شهرت داشت، از «عدول» بغداد بود و در عين حال متولي حسبه در ناحيه غربي آنجا نيز بود. او همچنين متولي قضا در بخشي از كرخه بود.
عبدالقاهر افزون بر دانش فقه كه بر همان اساس نيز مقام قضا يافته بود، به حديث نيز عنايت داشت و خود از پدرش و ديگران حديث شنيده بود و البته حديث نيز مي‏گفت. پدر نياي ابن شطوي‏ها و به عبارت ديگر پدر عبدالقاهر يعني ابوالبركات محمد بن عبدالله نيز اهل علم بود و قرآن را به قرائت نزد چند تن خوانده بود، كما اينكه از عده‏اي حديث شنيده بوده است. او خود نيز حديث مي‏گفت و تعدادي از محدثان عصر از وي حديث شنيده بودند؛ مانند ابوبكر محمد فرزند سمعاني و ابوطاهر احمدبن محمد سلفي اصفهاني و ديگران.
بنابراين خاندان ابن شطوي در بغداد تا چند نسل هم اهل دانش بودند و هم در مناصب رسمي ديني متولي برخي امور همچون قضا بودند. از همين رو ابن فوطي درباره ابن شطوي ما مي‏نويسد: «من بيت‏العدالة و الرواية».
ابن شطوي مترجم ما، طبق سنت خانوادگي خود از پدرش سعد حديث شنيد و نيز از كساني چون ابوالفرج محمدبن احمدبن بنهان. او همچنين توانست از نيايش عبدالقاهر حديث بشنود. ابن‏شطوي پس از گذراندن مراتب تحصيل، خود به تحديث پرداخت و در عين حال طبق سنت خانوادگي و چنانكه معمول آن اعصار بوده است، متولي مقام حسبه در بغداد شد. دست يافتن افراد اين خاندان و خاصه ابن شطوي ما به مقامات رسمي و دولتي در عصر خليفگان بني‏عباس، با توجه به امامي بودن اين خاندان و يا حداقل ابن شطوي، حائز اهميت و شايسته بررسي است. ابن فوطي گزارش مي‏كند كه ابن‏شطوي نزد قاضي القضات ابوالفضائل قاسم بن يحيي شهرزوري، در ميان «شهود» وي قلمداد مي‏شد. همو تأكيد مي‏كند كه ابن شطوي در تمامي بغداد يعني دو جانب شرقي و غربي بغداد متولي حسبه بود و اين مقام برجسته رسمي ابن شطوي را مي‏رساند.
ابن نجّار صاحب ذيل تاريخ بغداد از وي روايت مي‏كرده و در ضمن گفته است كه ابن شطوي بيشتر اهل ادب بوده است (كانه اديبا). بنا به گزارش همو، ابن شطوي ذيلي بر تاريخ سعدبن جرير طبري حجم كرده بود. زكي‏الدين ابوسعد عبدالعظيم بن عبدالقوي منذري صاحب التكملة لوفيات النقلة مي‏نويسد كه از ابن‏شطوي اجازه‏هاي متعددي داشته كه براي وي از بغداد مي‏فرستاده است و از جمله در جمادي‏الآخر سال 626 ق. بنابراين گزارش ابن فوطي كه مي‏نويسد ابن شطوي در جمادي‏الاخره سال 613 ق درگذشت، نمي‏تواند صحيح باشد. گفته‏اند كه پس از مرگ او را به كربلا (مشهد الحسين(ع)) منتقل كردند و آنجا به خاك سپردند. اين مطلب خود امام بودن وي را نشان ميدهد.1
شيخ طوسي (460 ق) افزون بر فقه و اصول و كلام، در تفسير نيز در ميان اماميه به عنوان مؤلفي برجسته و صاحب سبك و مبدع قلمداد مي‏گردد. او با تأليف تفسير جاودانه التبيان، قرنها اماميه را ميراث‏خوار خود در زمينه تفسير، همچون فقه و كلام كرد. چنانكه در پايان يك نسخه خطي كهنه التبيان آمده است، شيخ كتاب خود را در 21 رجب 441 ق به پايان برد و در يكشنبه 14 جمادي‏الآخر 444 ق كتابش را تبييض كرد.2 از كتاب التبيان، همچون بيشتر آثار شيخ طوسي، نسخه‏هاي كهن بسياري باقي مانده است؛ ليكن متأسفانه نسخه كهن و كامل اين اثر يكجا موجود نيست و نسخه‏هاي موجود كه در ذيل به معرفي مختصر آنها پرداخته خواهد شد، هر كدام تنها بخشهايي از متن تفسير را دربر دارد:
1. قديميترين نسخه‏اي كه از كتاب تبيان مي‏شناسيم، نسخه‏اي است كه بر روي آن گواهي شيخ الطائفه به تاريخ 455 ق موجود است. آغاز اين نسخ، آيه 121 سوره آل عمران و پايان آن، آيه 51 سوره مائده است. اين نسخه هم‏اكنون در كتابخانه آيت‏الله مرعشي در قم (به شماره 83) موجود است.
2. نسخه‏اي ناقص در كتابخانه آستان قدس رضوي، به شماره 174 و كتابت 506 ق .
3. نسخه شماره 174 موجود در كتابخانه ملك به تاريخ 566 كه اين نسخه نيز از آيه 44 سوره هود تا آيه 62 كهف را شامل مي‏شود.3
4. نسخه علي‏بن حمزه بن محمدبن احمدبن شهريار، خازن مشهد اميرالمؤمنين علي(ع) كه به تاريخ 567 قمري كتابت شده و در سال 570 ق با نسخه اصل به خط مصنف مقابله شده است (در 221 برگ). اين نسخه نيز از آيه 136 سوره بقره آغاز گرديده و تا آيه 120 سوره آل عمران را دربر مي‏گيرد. اين نسخه اينك در كتابخانه دانشگاه پرينستون آمريكا و تحت شماره 1259 ثبت شده است.
5. نسخه محمدبن علي بن(؟) سعدبن حسن بن حيدر كه در جمادي الاول سال 581 ق كتابت شده و از سوره الذاريات، آيه 110 آغاز و تا پايان قرآن ادامه مي‏يابد. اين نسخه در كتابخانه خراجي اوغلو (بورسا ــ تركيه) به شماره 1822 موجود است.
6 . نسخه‏اي در كتابخانه آية‏الله مرعشي، به شماره 3665 به خط نسخ نازيباي عزيزي بن‏المحسن بغدادي در ذيقعده سال 86 (؟) كه به عقيده دانشمند معظم جناب دكتر سيد محمود مرعشي يقينا سال 586 ق كتابت شده است. اين نسخه مشتمل بر جزء هفتم و هشتم است.
7. نسخه‏اي نيز از سده ششم قمري به خط نسخ به شماره 8419 در كتابخانه آية‏الله مرعشي موجود است كه اين نسخه هم ناقص است.
اين دو نسخه محتمل است كه تاريخي متفاوت از آنچه كه گفته شد، داشته باشد و به هر حال بايد مورد بررسي دقيق‏تري قرار گيرد.4 در مورد نسخه دوم (آستان قدس) نيز، اطلاعي درخصوص ميزان نقص آن ندارم و بهرحال حتي بايد تاريخ آن نيز مورد بازبيني قرار گيرد، گرچه اين احتمال را نيز مي‏دهم كه اين نسخه، چيزي جز نسخه شماره 3 نباشد.
8. آقا بزرگ طهراني در الناس في‏القرآن الخامس (طبقات اعلام الشيعه، قرن 5 ق) نسخه‏اي از تفسير تبيان را معرفي مي‏كند كه به عقيده مؤلف به فرمان ابوالمحاسن اسماعيل بن عقيل حسيني سلفي (سليقي ظ)، احتمالاً شاگرد و بهرحال معاصر شيخ طوسي و وسيله هبة‏اله بن علي بن سعد المالكي (كه محتملاً منسوب به مالك‏اشتر است و نه مذهب مالكي) در دهه آخر رجب 476 ق در نجف كتابت شده است. اين نسخه بنا به گفته آقا بزرگ طهراني، در كتابخانه مرحوم فخرالدين نصيري موجود بوده است. بهرحال بنابر همين برداشت، آقا بزرگ از ابوالمحاسن اسماعيل سليقي به عنوان يكي از علماي قرن پنجم ياد كرده است؛5 اين در حالي است كه گويا اين نسخه كتابت 776 ق داشته باشد و بهرحال بايد در مورد تاريخ اين نسخه دقت بيشتري كرد.6
9. آقا بزرگ همچنين در الثقات العيون في سادس القرون طبقات اعلام الشيعه، قرن 6 ق)، از كسي نام مي‏برد با عنوان: محمدبن منگابن ابن علي الاسترآبادي كه نسخه‏اي را به كتابت 486 ق (تاريخ جزء 7) كه شامل جزءهاي 7 و 8 از تفسير تبيان بوده، در 538 ق خريداري كرده است. بر روي نسخه برخي از معاصران مالك چنين نوشته‏اند: «صاحب و مالك خواجه امام عالم صلاح‏الدين ظهيرالاسلام شيخ الائمه ادام‏الله نعمته و حرس تأييده محمدبن منگا بن ابي‏علي الاسترآبادي اشتراه 538». بنابر گفته شيخ آقابزرگ، بر اين نسخه تملك علي‏بن حسين بن سعدبن ابراهيم در بي‏نيز ديده مي‏شود كه آقابزرگ او را نمي‏شناسد. اين نسخه در كتابخانه ثقة الاسلام ميرزاعلي تبريزي شهيد موجود بوده است.7 احتمال بسيار دارد كه اين نسخه همان نسخه‏اي است كه هم‏اكنون در كتابخانه آية‏الله مرعشي موجود است و ما از آن در ذيل شماره 6 ياد كرديم. در اين صورت نسخه كتابخانه ياد شده، صدسالي پيشتر از تاريخ پيشنهادي جناب آقاي دكتر سيد محمود مرعشي (ايده الله تعالي) خواهد بود و صد البته اهميت بسيار بيشتري خواهد داشت؛ بهرحال بايد براي بررسي بيشتر، اصل نسخه را مورد بازبيني قرارداد.
10. آقابزرگ در الذريعه از نسخه‏اي ياد مي‏كند كه شامل بخش مياني آيه 130 سوره بقره تا آيه 116 آل عمران و به خط محمد بن سعدبن علي‏بن الدري بوده و او از كتابت اين بخش در 29 شعبان سال 576 فراغت يافته بوده است.
همچنين اين نسخه را با اصل خود، شيخ علي‏بن يحيي مقابله كرده و از آن در شوال همان سال فراغت يافته است. اين نسخه گويا در اصل در سه مجلد بوده است كه آقابزرگ تنها موفق به زيارت مجلد دوم آن شده است. اين نسخه در خزانه غرويه حضرت امير(ع) در نجف موجود بوده است.8 آقابزرگ چنين مي‏پندارد كه كاتب اين نسخ كسي نيست جز سعدبن سعدبن علي بن ظفر حمداني قزويني، شاگرد شيخ منتجب‏الدين و راوي فهرست او و در اين صورت دري (و شايد عروي، بنابر نقل دوم آقابزرگ) را تصحيف قزويني مي‏داند.9 اين احتمال به نظر ما اندكي بعيد است.
نسخه‏اي از التبيان شيخ طوسي توسط ابن شطوي كتابت شده است: نخستين بار آقا بزرگ طهراني در الذريعه از نسخه‏اي از التبيان ياد كرده كه به گفته او توسط حسين بن سعدبن عبدالقاهر بن سعدبن عبدالله بن يحيي الوكيل معروف به ابن شموي (؟) كتابت شده است. او مي‏افزايد كه اين نسخه كه در كتابخانه مرحوم حضرت آية‏الله بروجردي (بروجرد) موجود بوده، توسط ثابت و براي استفاده شخصي (كتبه لنفسه) نوشته شده و اين مجلد را در روز جمعه 7 رمضان 593 آغاز كرده و در شب جمعه سوم ربيع‏الاول 594 ق به پايان برده است. اين نسخه از آيه 55 سوره نحل تا سوره يس را شامل مي‏شود.10 آقابزرگ در الثقات العيون نيز از همين نسخه ياد كرده است؛ وي ضمن نام بردن از ابن شطوي (و البته با تعريف ابن السطوين)، صرفا گفته است كه او براي خود نسخه‏اي از التبيان را نوشته بوده است.11 آقا بزرگ كه از ابن شطوي به صورت تعريف شده نام برده، ديگر هيچ اطلاعي از وي ندارد و از گزارش منابع سني درباره او آگاه نيست. علت اينكه آقا بزرگ نام وي را در شمار عالمان شيعي و امامي آورده، اين بوده است كه او نسخه‏اي از التبيان را براي استفاده شخصي نوشته بوده است و اين كتابت به مثابه شغل نبوده است. اين نسخه هم‏اكنون در كتابخانه امام صادق(ع) (نوربخش) بروجرد، به شماره 32 موجود است و جزء 4 تبيان را شامل مي‏شود و در 632 صفحه است.12
در سفر دوم به يمن در شهر تريم (در استان حضرموت)، به نسخه‏اي از التبيان برخوردم كه براي من و دوست دانشمندم جناب آقاي سيدعلي موجاني ــ دام بقائه ــ بسيار جلب توجه كرد، چرا كه نسخه بسيار كهنه بود. پس از بررسي عكس اين نسخه در تهران (در وزارت محترم امور خارجه)، دريافتم كه اين نسخه چيزي نيست جز جلد آخر التبيان كه توسط ابن شطوي كتابت شده است. اين نسخه هم اينك در كتابخانه الاحقاف تريم موجود است و معلوم نيست چه وقت و چگونه به آنجا منتقل شده است. اين بخش از نسخه التبيان، در حقيقت بخش پنجم تفسير بوده كه از ابتداي سوره صافات تا آخر قرآن كريم را شامل مي‏شود. چنانكه از ابتدا و انتهاي نسخه برمي‏آيد، ابن شطوي (كاتب دانشمند)، نسخه كامل التبيان را براي استفاده شخصي خويش و با دقت استنساخ نموده است و باتوجه به تاريخ شروع استنساخ بخش دوم موجود اين نسخه (يعني همين نسخه حضرموت، در مقايسه با بخش اول: نسخه مرحوم آية‏الله بروجردي)، كه در 4 (؟) ربيع‏الآخر 594 ق است، مي‏توان تصور نمود كه كاتب درست يك ماهي پس از انجام كتابت جزء چهارم (يعني بخش اول موجود نسخه) ــ كه هم اينك در بروجرد موجود است ــ نسخه‏برداري جلد پنجم را آغاز نموده و در صبح شنبه 11 صفر سال 595 كتابت اين بخش را به پايان برده است:
كاتب در آغاز از مؤلف كتاب چنين ياد مي‏كند: «الجزء الخامس من كتاب التبيان في تفسير القرآن تأليف الشيخ الامام العالم ابي‏جعفر محمدبن الحسن الطوسي رحمة‏الله...». در امضاي پايان نسخه، كاتب از تفسير به البيان نام مي‏برد و دست آخر بر «محمد و اهل بيت طاهرين» درود مي‏فرستد. در اين نسخه، بر روي برگ نخست، اين عبارت توسط كاتبي متأخر و به خط يمني ثبت شده است:
«فافهم انّ هذا الكتاب مصنفّه معتزلي فاحذر من توجيهه لمذهبه».
بر روي برگ نخست نسخه به خط كاتب آمده است كه تعداد كرّاسه‏هاي (جزوه‏هاي) اين نسخه، 33 عدد و قوائم آن 324 قائمه است. تمامي نسخه التبيان (در 5 جلد) نيز كه به كتابت اين عالم بوده، چنانكه بر روي برگ نخست جلد 5 (نسخه تريم) آمده، 164 كراسه و تعداد اوراق آن 1644 برگ بوده است.
اينك باتوجه به شرح نسخه‏برداري ابن شطوي مي‏توان بيان داشت كه كاتب عالم ما مجموعه اين اثر را رونويسي كرده كه متأسفانه تاكنون اطلاعي از بخش‏هاي سه گانه نخستين آن در جايي ثبت و ضبط نشده است. از مقايسه اين دو بخش از نسخه التبيان با ديگر نسخه‏هاي كهن كتاب، استنباط مي‏گردد كه كتابت ابن شطوي، اگرچه نسبت به برخي موارد ياد شده، اندكي متأخر است، ليكن يكي از كاملترين نسخه‏هاي كهنه التبيان قلمداد مي‏شود و شايد در برخي بخشهاي كتاب، كهنه‏ترين نسخه موجود، همين دو نسخه كتابت ابن شطوي باشد. يكي از نكات بسيار جالب توجه در اين نسخه (نسخه تريم) كه مي‏تواند ربط آن را به ايران نشان دهد، مُهري است كه در گوشه برگ نخست اين نسخه قرار گرفته است. دوست تاريخدان من جناب سيدعلي موجاني در اين باره توضيح داد كه: «اين مهر كه از ظاهر آن مي‏توان استنباط نمود كه در ايران ساخته شده، عبارت جمال‏الدين الحسيني را بر خود دارد كه نشان از نام آخرين مالك ايراني نسخه است. باتوجه به فقدان دسترسي به نسخه بروجرد و قياس اين دو اثر، بر اساس حدس مي‏توان اين فرض را مطرح نمود كه هر دوي نسخه بروجرد و الاحقاف متعلق به سيدجمال‏الدين واعظ اصفهاني بوده كه در جريان استبداد صغير از تهران با لباس مبدّل متواري و عازم عتبات عاليات گرديد. با اين وصف نامبرده در مسير راه شناسايي شد و در بروجرد چند هفته‏ايي را در حبس ماند و سرانجام توسط حاكم بروجرد امير افخم قراگزلو به قتل رسيد. باتوجه به انتساب سيدجمال‏الدين واعظ به سادات جبل عامل دور از ذهن نخواهد بود اگر استنباط شود مجموعه اين دو جلد از تفسير به صورت ميراث خانوادگي نزد سيدجمال بوده و وي قصد داشته اين مجموعه را به همراه خود به عتبات عاليات منتقل نمايد».
اينجانب احتمال مي‏دهد كه يك جلد از تفسير تبيان توسط سيدجمال واعظ به شخصي فروخته شده كه او (و يا يكي دو واسطه ديگر) آن را در ايام حج به حجاز برده است و به يك حاجي يمني (و ترجيحا از علماي شافعي جنوب يمن در منطقه حضرموت) فروخته و يا واگذار كرده است و اينچنين اين نسخه كه زماني در ايران بوده، سر از يمن در آورده است، در حالي كه نسخه دوقلوي آن همچنان در بروجرد ماند و دست آخر در اختيار مرحوم آية‏الله بروجردي قرار گرفت، و الله اعلم بمصائر الامور.

پي نوشت ها :
 

1. براي شرح احوال او نك: منذري، التكملة لوفيات النقلة، به كوشش بشار عواد معروف، بيروت، 1408 ق/ 1988 م، 3/345؛ ابن فوطي، مجمع الآداب في معجم الالقاب، انتشار از سوي محمد كاظم محمودي، تهران، مركز چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، 5/477؛ ذهبي، تاريخ الاسلام، به كوشش عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، سنوات ميان 621 ــ 630 ق، ص 386.
2. نك: علامه سيد عبدالعزيز طباطبايي، «حياة الشيخ الطوسي و مشايخه»، مقدمه بر الفهرست شيخ طوسي، تحقيق عبدالعزيز طباطبائي، قم، 1420 ق، ص 19، حاشيه؛ براساس نسخه تبيان در بورساي تركيه.
3. چنانكه در الذريعه آقا بزرگ طهراني (3/330) آمده، اين نسخه به كتابت سعد بن سعدبن علي است و از آن در تاريخ آخر شعبان 566 فراغت يافته است. اين نسخه بنابر گزارش آقابزرگ، نخست نزد مجدالدين نصيري پدر فخرالدين نصيري موجود بوده است. آقابزرگ در جايي ديگر (نك: الانوار الساطعة في المائة‏السابعه [طبقات اعلام الشيعه قرن 7 ق]، به كوشش علينقي منزوي، بيروت، 1972 م، ص 172)، اين نسخه را يكي از مجلدات نسخه شماره 10 مي‏داند كه پس از اين، از آن سخن خواهيم گفت. در اين صورت جاي اين پژوهش هست كه چرا كاتب، بخشهاي آغازين التبيان را سالها پس از بخشهاي پسين‏تر نوشته است؟!
4. براي اين نسخه‏ها، نك: سيد محمود مرعشي، «شصت و سه نسخه خطي نفيس» ميراث اسلامي ايران، به كوشش رسول جعفريان، دفتر اول، قم، 1373 ش، ص 453 ــ 455؛ سيد جعفر حسيني اشكوري و سيد صادق حسيني اشكوري، فهرست نسخه‏هاي عكسي مركز احياء ميراث اسلامي، قم، 1377 ش، ج اول، شماره‏هاي 11، 12، 265، 329؛ محمدعلي حائري، فهرست نسخه‏هاي عكسي كتابخانه حضرت آية‏اله العظمي مرعشي نجفي، قم، 1411 ق، 1/33 ــ 34، 79 ــ 82، 365 ــ 366؛ علامه سيد عبدالعزيز طباطبايي، همانجا؛ مقدمه التبيان، ج اول، چاپ جامعه مدرسين، ضمن معرفي نسخه‏هاي اساسي طبع.
5. نك: آقا بزرگ طهراني، الناس في‏القرآن الخامس، به كوشش علينقي منزوي، بيروت، 1391 ق/ 1971 م، ص 31 ــ 32.
6. نك: سيد جعفر اشكوري، همان، 1/27. اين نسخه هم‏اكنون در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران به شماره 6147 نگاهداري مي‏شود. نسخه مورد نظر از آيه 43 سوره مائده تا آيه 73 سوره انعام را داراست.
7. نك: آقابزرگ طهراني، الثقات العيون، به كوشش علينقي منزوي، بيروت، 1392 ق/ 1972 م، ص 291.
8. نك: الذريعه، 3/329 ــ 330. اين علي بن يحيي را آقا بزرگ با ابوالحسن علي‏بن يحيي بن علي الخياط سوراوي، عالم امامي سده 6 و 7 ق يكي مي‏داند؛ به نك: الانوار الساطعة في‏المائة السابقه، ص 119.
9. نك: الانوار الساطعة، ص 171 ــ 172.
10. نك، الذريعة، 4/266 ــ 267 حاشيه.
11. نك: الثقات، ص 81.
12. نك: سيد جعفر اشكوري، همان، ص 29 ــ 30. در اينجا شطوي، به صورت سطولي خوانده شده است.
 

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :sm1372



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط