اخلاص در تلاوت قرآن
نويسنده:ابوالفضل عليدوستابرقويي
از مدتها پيش دنبال فرصتي ميگشت تا دور از هرگونه هياهو ساعتي را با فراغت بال، با خداي خود مناجات كند. آسمان چشم را به اشك توبه و ندامت بشويد و سراچهي دل را به آه سينه غبار روبي ميكند. شب فرصت خوبي است و گوشهي مسجد مكاني مناسب تا در امتداد جادهي شب مركب راهوار دل را به مقصد هدايت كند كه خدا نيز در همين نزديكيهاست.
شبي پس از اداي فريضهي مغرب و عشا فرصت را غنيمت شمرد و در مسجد ماند. همين كه مسجد از مردم خالي شد، گوشهاي را انتخاب كرد و مشغول مناجات و دعا گرديد. ساعتي كه گذشت، صدايي به گوشش رسيد. با خود فكر كرد: لابد كسي است، همانند من كه براي عبادت به مسجد آمده است.» اعتنايي نكرده به دعاهايش ادامه داد.
دقايقي كه گذشت، اين فكر ناگهان به سراغش آمد كه:«چه خوب! اين مرد لابد مرا خواهد ديد و فردا صبح به اهل محل اعلام ميكند كه فلاني ديشب تا صبح، در مسجد به دعا و مناجات مشغول بود، آن وقت مرم به چشمي ديگر به من نگاه ميكنند: عابد شب زنده دار، مرد خدا، كبوتر مسجد و...»
زاويهي انحراف از همين نقطه شروع شد و دعا و تضرع مرد با سوز بيشتري همراه گرديد، سوزوگدازي كه حرارت آن از هيزم ريا و شرك تهيه شده بود. صبح شد و آمادهي رفتن از مسجد، مرد سر و گوشي آب داد، تاببيند چه كسي قرار است او را نزد اهل محل معرفي كند: چشم او به چيزي نيفتاد، جز سگي كه از سرما به به گوشهي مسجد پناه آورده بود!
- اي واي بر من از ديشب تا صبح عبادت كردم؛ اما براي...»(1)
«نيت» انگيزهاي است كه فرد را به ارتكاب يا ترك عملي يا گفتهاي وا ميدارد و در حقيقت قالب و شاكلهي اعمال است. عمل بدون نيت و انگيزه، عمل كودكي را ميماند كه به تعبير سعدي ناگهان بر هدف زند تيري.
بر اين اساس، اعمال عبادي بدون انگيزه و نيت اگرچه از شكل و صورت عبادت برخوردار باشند، فاقد روح و كارآيي هستند.
هرگاه فرد، قبل از ارتكاب يا ترك عمل قصد ميكند براي رضاي خدا حركت كند، در اين صورت عمل او رنگ و بوي اخلاص پيدا كرده و هرچه شخص بتواند از وسوسههاي شيطان دوري كند، رنگ و بوي اخلاص در عمل او نمود بيشتري خواهد داشت و در پيشگاه خداوند، پاداش بيشتري ارزانياش ميگردد.
نقطهي مقابل، زماني است كه انگيزه و نيت فرد براي دست زدن به اعمال عبادي و يا ترك يك كار، كسب شهرت، وجهه نزد اين و آن باشد. چنين عملي آلوده به رياست و هرگاه قصد عامل آن باشد كه به اين طريق ويژگيهاي خود را به گوش مردم برساند تا در قلب آنها شهرتي دست و پا كند، به «شيعه» مبتلا شده است كه از شاخ و برگ درخت رياست.
از مجموع روايات و توصيههايي كه علماي اخلاق در كتابهاي مربوطه آوردهاند، اين نكته به دست ميآيد كه اعمال خالصانه كه در آنها انگيزهاي جز كسب رضاي الهي و دستيابي به پاداشهاي الهي نباشد، نه تنها مورد قبول واقع ميشود، بلكه رضاي خداوند ومحبت پروردگار را به دنبال دارند و برعكس، اعمال آلوده به ريا، نه تنها پذيرفته نميشود، بلكه غضب و خشم پروردگار را در كارنامهي شخصي رقم ميزنند. در روايتي از امام علي( عليهالسلام ) به نقل از رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) آمده است:
«كسي كه چيزي را كه خداوند دوست دارد، براي مردم ظاهر كند(اعمال خوب را براي تظاهر انجام بدهد) و در باطن آنچه را كه خداوند مكروه دارد، به ظهور برساند، خداوند را ملاقات ميكند، در حالي كه پروردگار از او خشمگين است»(2)
اعمال ريايي تا جايي خطرناك است كه فرد را به وادي شرك ميكشاند؛ زيرا براساس روايتي از امام صادق( عليهالسلام :«هر ريايي شرك است...»(3)
بنابراين، براي دستيابي به بهرههاي اعمال عبادي، چارهاي نيست جز اين كه شخص تلاش كند خود را تا جايي كه امكان دارد از تركشهاي ريا مصونيت بخشد و اين حاصل نميشود، جز آنكه عامل، رنگ ولعاب اخلاص را- كه اولين مرحلهي آن در نيت و انگيزهي خدايي عمل متجلي ميگردد- با عمل همراه سازد.
توصيه و دستور خداوند متعال به رسول گرامي اسلام مبني بر اين كه «بگو به درستي كه نماز و عبادت و زندگي و مرگ من از آن پروردگار جهانيان است، شريكي ندارد و من به اين كار مأمورم...»(4)؛ در حقيقت رهنمودي است به همهي كساني كه رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) را به عنوان بهترين اسوه پذيرفتهاند و بدون ترديد، عاليترين مظهر اخلاص در اين آيه به طور فشرده آمده است.
در آيات فراواني از قرآن مجيد و روايات ائمه -( عليهمالسلام )- به ضرورت اخلاص در عمل اشاره شده است، چه به طور مستقيم و غير مستقيم؛ مانند آيهي بيست و سه از سورهي بني اسرائيل، آيهي دو از سورهي زمر، آيهي پنج از سورهي بيّنه و آياتي ديگر.
نكتهي مهمي كه بايستي به آن توجه كرد، اين است كه علماي اخلاق بسياري از مباني معارف عرفاني و اخلاقي را داراي مراتب و درجاتي ميدانند، مثلاً توبه را به توبهي عوام و توبهي خواص و توبهي خاص الخواص تقسيم ميكنند و طبعا آنچه را خواص از آن توبه ميكنند، چه بسا براي عوام، امري مباح به حساب آيد.
اخلاص، از جمله مواردي است كه مراتبي دارد. اخلاص عوام آن است كه اعمال عبادي خود را دور از تار و پود ريا انجام دهند. هرچند قصد آنها رسيدن به پاداشهاي الهي و رهايي از عذابهاي جهنم باشد، در حالي كه شوق بهشت و رهايي از دوزخ در مراتب عاليِ اخلاص جايي ندارد، بلكه عابد به دليل شايستگي پروردگار، آن ذات لايزال را عبادت ميكند. اين روايت از اميرمؤمنان كه در فرمود:«(خدايا!) من تو را از ترس عذاب جهنمت و طمع به بهشتت پرستش نكردم، بلكه تو را شايستهي بندگي يافتم، پس تو را بندگي نمودم»، گوياي نكتهاي است كه به آن اشاره شد.
تلاوت قرآن موضوع رواياتي متعدد از معصومين( عليهمالسلام ) است. اين نكته نه تنها در روايات كه در آيات قرآن نيز مورد تأكيد قرار گرفته و براي آن پاداشهايي در نظر گرفته شده است.
رسول اكرم( صلياللهعليهوآله ) فرمود:«قرآن خوانان عارفان اهل بهشت هستند»
همچنين امام صادق( عليهالسلام ) فرمود:«قرآن عهد و پيمان خدا با خلقش ميباشد. پس شايسته است براي مسلمان كه در فرمان آن نگاه كند و هرروز پنجاه آيهي آن را بخواند.»
همچنين آن بزرگوار فرمود:«چون در خانهي مرد مسلماني قرآن خوانده شود، اهل آسمان آن را به يكديگر نشان دهند، چنان كه اهل زمين اختران درخشان را به يكديگر نشان ميدهند»(5)
مجموعهي رواياتي كه در خصوص تلاوت قرآن وارد شده است، درچند محور قابل بررسي است:
- رواياتي كه در خصوصشأن و منزلت قرآن به عنوان ثقل اكبر در متون روايي وجود دارد.
- رواياتي كه در زمينهي پاداش تلاوت كنندگان و عاملين به قرآن صادر گرديده است.
- رواياتي كه آداب و احكام تلاوت قرآن را مورد اشاره قرار دادهاند.
- رواياتي كه در مذمت تلاوت كنندگان غير مخلص و رياكار وارد شده است.
هر كدام از اين محورها موضع چندين روايت ميباشد كه تفصيل آنها در اين مختصر نميگنجد.
پس از اين مقدمه به يك نكتهي اساسي بايستي اشاره كرد و آن اخلاص در تلاوت قرآن ميباشد.
ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن است. تأمل در آيهي شريفهي«شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن» گوياي آن است كه خداوند متعال معرفي و بلكه فضيلت و شرافت اين ماه را به نزول قرآن دانسته، نه به روزه گرفتن(6) كه اين مورد اخير فرع قضيه است.
در خطبهي معروف به خطبهي شعبانيه از جمله سفارشهاي رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) تلاوت قرآن است، به طوري كه آن حضرت پاداش تلاوت يك آيه از قرآن را در ماه مبارك رمضان معادل پاداش يك ختم قرآن در غير اين ماه عنوان نمود. از اين جهت تلاوت قرآن عبادتي است، مانند ساير عبادات كه چشم طمع شيطان به آن معطوف ميگردد، تا بتواند روزنهاي در نيت و انگيزهي تلاوت كنند، بگشايد و قصد و انگيزهي او را تيره و تار كند.
بر همين مناسبت است كه تلاوتكننده بايستي مواظب دام و دانهي شيطان باشد و در پررنگ كردن اخلاص خود در تلاوت قرآن بكوشد.
اين ضرورت از آن جا دوچندان ميگردد كه شيطان در تلاوت قرآن راحتتر از ديگر عبادات ميتواند رخنه كند، زيرا تلاوت قرآن با ارائهي هنر تلاوت و صوت و تجويد همراه است. همين نكته ميتواند مركب شيطان در به انحراف كشاندن انگيزهي تلاوت كننده باشد.
به عبارت ديگر كساني كه به قصد ارائهي صوت و هنر تجويد خود و در نتيجه كسب وجهه در نزد اين و آن قرآن راتلاوت ميكنند، مرتكب عبادت ريايي شده و نه تنها اين تلاوت ارزش و پاداش الهي براي آنها ندارد، بلكه براساس روايتي كه بيان شده، خشم پروردگار را به دنبال دارد.
چنين افرادي در حقيقت قرآن را نعوذبالله براي ارتقاي وجههي خود نزد مردم در حد يك ابزار پايين آوردهاند! طبعا هرگاه ارائهي صوت و هنر آواز خود را بتوانند، با خواند اشعاري عاشقانه و متناسب با مجالس غير اخلاقي بهتر و پيشتر به رخ ديگران بكشند و به هدف خود كه همان كسب وجهه نزد عوام است برسند، بارخود را از پاي سفرهي قرآن جمع و بر بساط ديوان اين و آن پهن ميكنند. برعكس اينها تلاوت كنندگاني هستند كه هر آواز و صوت خود را در خدمت قرآن قرار داده و صداي خود را با آيات الهي متبرك ميكنند.
رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) فرمود: «...اي عالم به قرآن! به وسيلهي آن فروتني پيشه كن تا خداوند تو را بالا ببرد و آن را وسيلهي عزتطلبي و تكبر قرار مده تا خوارت نگرداند. اي داناي قرآن! خود را براي خدا بياراي، تا خدا تو را بيارايد و خود را به آن (قرآن) به خاطر مردم مياراي، تا خداوند تو را به آن زشت ننمايد...»(7)
همچنين در كتاب ارزشمند وسائل الشيعه طي روايتي طولاني از رسول خدا( صلياللهعليهوآله )انگيزههاي مختلف قرائت قرآن و پيامدهاي آن بيان شده است. بخشهايي از اين حديث چنين است:
«كسي كه قرآن را ياد بگيرد و به آن عمل نكند...مستوجب عذاب الهي ميگردد...
و كسي كه از روي قصد ريا و سمعه قرآن را قرائت كند، در روز قيامت خداوند را ملاقت ميكند، در حالي كه چهرهي او استخواني بدون گوشت باشد و قرآن به پشت گردن او بزند تا او را داخل آتش كند... و كسي كه قرآن را بخواند، اما به آن عمل نكند، خداوند(درقيامت) او را كور محشور كند...و كسي كه قرآن را خالصانه قرائت كند و نيز براي يادگيري عارف ديني....ثوابي مانند جميع ملائك و انبيا به او بدهند.
و كسي كه از روي ريا و سمعه و براي جدال و با جاهلان و مباهات به علما قرآن را ياد بگيرد، در قيامت خداوند استخوانهايش را متفرق كند و...هرگاه قرآن را ياد بگيرد و فروتني نمايد و بندگان خدا را قرآن ياد بدهد و از خداوند پاداش بطلبد، كسي پاداشش در بهشت از او بيشتر نيست....»(8)
در روايتي از امام علي( عليهالسلام ) آمده است كه قرآن به ترتيل بخوانيد و از نظر آن حضرت، ترتيل آن است كه كلمات قرآن خوب ادا شود، مانند شعر و با شتاب خوانده نشود و همچون ريگ پراكنده نگردد.
همچنين در روايتي از امام صادق( عليهالسلام ) وارد شده است كه قرآن به آهنگي حزين خوانده شود و از آن بزرگوار نقل شده است كه وقتي امام سجاد( عليهالسلام ) قرآن تلاوت ميكرد، زيبايي تلاوتش به گونهاي بود كه سقاها چون از كنار منزل حضرتش عبور ميكردند جهت استماع تلاوت آن حضرت توقف ميكردند؛ و امام باقر( عليهالسلام ) نيز از خوشآوازترين مردم در تلاوت قرآن بود.
اين گونه روايات حدود و كيفيت تلاوت را روشن ميسازد و روايات ديگر نهي كردهاند از اين كه طريقي غير از اين پيشه گردد. رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) فرمود:
«قرآن را بالحن و آوازهاي عرب بخوانيد و از طن بدكاران و اهل گناه دوري كنيد، زيرا پس از من مردمي ميآيند كه قرآن را چون خوانندگي در حنجره ميچرخانند. اينها دلشان وارونه است و دل هركس هم كه از اين نوع آوازها خوشش آيد، وارونه است(9)را پس تلاوت قرآن و اقتضاي آن را دارد كه تلاوت كنندهي قرآن نيت خود را دقيقا بررسي كند كه آيا هدف و نيت او از شركت در فلان مجمع و محفل و مسابقه و تلاوت قرآن، پيشي گرفتن از ديگران و كسب وجهه نزد افراد است، يا اين كه هنر خود را در اختيار آيات وحي قرار داده است، تا از اين طريق دل شنوندگان را براي پذيرش آيات قرآن آماده گرداند؟
اين دقت و تأمل، وظيفهي تلاوت كننده است. در صورتي كه هدف اول محرك او باشد، چه بهتر كه دست از تلاوت در مجامع عمومي بردارد و در خلوت قرآن بخواند، تا جايي كه از آفت ريا و خودنمايي رهايي يابد؛ و اگر هدف دوم انگيزهي وي باشد، بسي سعادت! و البته بايستي در اين محاسبه و ارزيابي مواظب توجهات شيطان باشد؛ كه به تعبير امام صادق( عليهالسلام ) «شرك (يعني ريا) از حركت كردن و راه رفتن مورچه پنهانتر است»(10)
شبي پس از اداي فريضهي مغرب و عشا فرصت را غنيمت شمرد و در مسجد ماند. همين كه مسجد از مردم خالي شد، گوشهاي را انتخاب كرد و مشغول مناجات و دعا گرديد. ساعتي كه گذشت، صدايي به گوشش رسيد. با خود فكر كرد: لابد كسي است، همانند من كه براي عبادت به مسجد آمده است.» اعتنايي نكرده به دعاهايش ادامه داد.
دقايقي كه گذشت، اين فكر ناگهان به سراغش آمد كه:«چه خوب! اين مرد لابد مرا خواهد ديد و فردا صبح به اهل محل اعلام ميكند كه فلاني ديشب تا صبح، در مسجد به دعا و مناجات مشغول بود، آن وقت مرم به چشمي ديگر به من نگاه ميكنند: عابد شب زنده دار، مرد خدا، كبوتر مسجد و...»
زاويهي انحراف از همين نقطه شروع شد و دعا و تضرع مرد با سوز بيشتري همراه گرديد، سوزوگدازي كه حرارت آن از هيزم ريا و شرك تهيه شده بود. صبح شد و آمادهي رفتن از مسجد، مرد سر و گوشي آب داد، تاببيند چه كسي قرار است او را نزد اهل محل معرفي كند: چشم او به چيزي نيفتاد، جز سگي كه از سرما به به گوشهي مسجد پناه آورده بود!
- اي واي بر من از ديشب تا صبح عبادت كردم؛ اما براي...»(1)
«نيت» انگيزهاي است كه فرد را به ارتكاب يا ترك عملي يا گفتهاي وا ميدارد و در حقيقت قالب و شاكلهي اعمال است. عمل بدون نيت و انگيزه، عمل كودكي را ميماند كه به تعبير سعدي ناگهان بر هدف زند تيري.
بر اين اساس، اعمال عبادي بدون انگيزه و نيت اگرچه از شكل و صورت عبادت برخوردار باشند، فاقد روح و كارآيي هستند.
هرگاه فرد، قبل از ارتكاب يا ترك عمل قصد ميكند براي رضاي خدا حركت كند، در اين صورت عمل او رنگ و بوي اخلاص پيدا كرده و هرچه شخص بتواند از وسوسههاي شيطان دوري كند، رنگ و بوي اخلاص در عمل او نمود بيشتري خواهد داشت و در پيشگاه خداوند، پاداش بيشتري ارزانياش ميگردد.
نقطهي مقابل، زماني است كه انگيزه و نيت فرد براي دست زدن به اعمال عبادي و يا ترك يك كار، كسب شهرت، وجهه نزد اين و آن باشد. چنين عملي آلوده به رياست و هرگاه قصد عامل آن باشد كه به اين طريق ويژگيهاي خود را به گوش مردم برساند تا در قلب آنها شهرتي دست و پا كند، به «شيعه» مبتلا شده است كه از شاخ و برگ درخت رياست.
از مجموع روايات و توصيههايي كه علماي اخلاق در كتابهاي مربوطه آوردهاند، اين نكته به دست ميآيد كه اعمال خالصانه كه در آنها انگيزهاي جز كسب رضاي الهي و دستيابي به پاداشهاي الهي نباشد، نه تنها مورد قبول واقع ميشود، بلكه رضاي خداوند ومحبت پروردگار را به دنبال دارند و برعكس، اعمال آلوده به ريا، نه تنها پذيرفته نميشود، بلكه غضب و خشم پروردگار را در كارنامهي شخصي رقم ميزنند. در روايتي از امام علي( عليهالسلام ) به نقل از رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) آمده است:
«كسي كه چيزي را كه خداوند دوست دارد، براي مردم ظاهر كند(اعمال خوب را براي تظاهر انجام بدهد) و در باطن آنچه را كه خداوند مكروه دارد، به ظهور برساند، خداوند را ملاقات ميكند، در حالي كه پروردگار از او خشمگين است»(2)
اعمال ريايي تا جايي خطرناك است كه فرد را به وادي شرك ميكشاند؛ زيرا براساس روايتي از امام صادق( عليهالسلام :«هر ريايي شرك است...»(3)
بنابراين، براي دستيابي به بهرههاي اعمال عبادي، چارهاي نيست جز اين كه شخص تلاش كند خود را تا جايي كه امكان دارد از تركشهاي ريا مصونيت بخشد و اين حاصل نميشود، جز آنكه عامل، رنگ ولعاب اخلاص را- كه اولين مرحلهي آن در نيت و انگيزهي خدايي عمل متجلي ميگردد- با عمل همراه سازد.
توصيه و دستور خداوند متعال به رسول گرامي اسلام مبني بر اين كه «بگو به درستي كه نماز و عبادت و زندگي و مرگ من از آن پروردگار جهانيان است، شريكي ندارد و من به اين كار مأمورم...»(4)؛ در حقيقت رهنمودي است به همهي كساني كه رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) را به عنوان بهترين اسوه پذيرفتهاند و بدون ترديد، عاليترين مظهر اخلاص در اين آيه به طور فشرده آمده است.
در آيات فراواني از قرآن مجيد و روايات ائمه -( عليهمالسلام )- به ضرورت اخلاص در عمل اشاره شده است، چه به طور مستقيم و غير مستقيم؛ مانند آيهي بيست و سه از سورهي بني اسرائيل، آيهي دو از سورهي زمر، آيهي پنج از سورهي بيّنه و آياتي ديگر.
نكتهي مهمي كه بايستي به آن توجه كرد، اين است كه علماي اخلاق بسياري از مباني معارف عرفاني و اخلاقي را داراي مراتب و درجاتي ميدانند، مثلاً توبه را به توبهي عوام و توبهي خواص و توبهي خاص الخواص تقسيم ميكنند و طبعا آنچه را خواص از آن توبه ميكنند، چه بسا براي عوام، امري مباح به حساب آيد.
اخلاص، از جمله مواردي است كه مراتبي دارد. اخلاص عوام آن است كه اعمال عبادي خود را دور از تار و پود ريا انجام دهند. هرچند قصد آنها رسيدن به پاداشهاي الهي و رهايي از عذابهاي جهنم باشد، در حالي كه شوق بهشت و رهايي از دوزخ در مراتب عاليِ اخلاص جايي ندارد، بلكه عابد به دليل شايستگي پروردگار، آن ذات لايزال را عبادت ميكند. اين روايت از اميرمؤمنان كه در فرمود:«(خدايا!) من تو را از ترس عذاب جهنمت و طمع به بهشتت پرستش نكردم، بلكه تو را شايستهي بندگي يافتم، پس تو را بندگي نمودم»، گوياي نكتهاي است كه به آن اشاره شد.
تلاوت قرآن موضوع رواياتي متعدد از معصومين( عليهمالسلام ) است. اين نكته نه تنها در روايات كه در آيات قرآن نيز مورد تأكيد قرار گرفته و براي آن پاداشهايي در نظر گرفته شده است.
رسول اكرم( صلياللهعليهوآله ) فرمود:«قرآن خوانان عارفان اهل بهشت هستند»
همچنين امام صادق( عليهالسلام ) فرمود:«قرآن عهد و پيمان خدا با خلقش ميباشد. پس شايسته است براي مسلمان كه در فرمان آن نگاه كند و هرروز پنجاه آيهي آن را بخواند.»
همچنين آن بزرگوار فرمود:«چون در خانهي مرد مسلماني قرآن خوانده شود، اهل آسمان آن را به يكديگر نشان دهند، چنان كه اهل زمين اختران درخشان را به يكديگر نشان ميدهند»(5)
مجموعهي رواياتي كه در خصوص تلاوت قرآن وارد شده است، درچند محور قابل بررسي است:
- رواياتي كه در خصوصشأن و منزلت قرآن به عنوان ثقل اكبر در متون روايي وجود دارد.
- رواياتي كه در زمينهي پاداش تلاوت كنندگان و عاملين به قرآن صادر گرديده است.
- رواياتي كه آداب و احكام تلاوت قرآن را مورد اشاره قرار دادهاند.
- رواياتي كه در مذمت تلاوت كنندگان غير مخلص و رياكار وارد شده است.
هر كدام از اين محورها موضع چندين روايت ميباشد كه تفصيل آنها در اين مختصر نميگنجد.
پس از اين مقدمه به يك نكتهي اساسي بايستي اشاره كرد و آن اخلاص در تلاوت قرآن ميباشد.
ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن است. تأمل در آيهي شريفهي«شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن» گوياي آن است كه خداوند متعال معرفي و بلكه فضيلت و شرافت اين ماه را به نزول قرآن دانسته، نه به روزه گرفتن(6) كه اين مورد اخير فرع قضيه است.
در خطبهي معروف به خطبهي شعبانيه از جمله سفارشهاي رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) تلاوت قرآن است، به طوري كه آن حضرت پاداش تلاوت يك آيه از قرآن را در ماه مبارك رمضان معادل پاداش يك ختم قرآن در غير اين ماه عنوان نمود. از اين جهت تلاوت قرآن عبادتي است، مانند ساير عبادات كه چشم طمع شيطان به آن معطوف ميگردد، تا بتواند روزنهاي در نيت و انگيزهي تلاوت كنند، بگشايد و قصد و انگيزهي او را تيره و تار كند.
بر همين مناسبت است كه تلاوتكننده بايستي مواظب دام و دانهي شيطان باشد و در پررنگ كردن اخلاص خود در تلاوت قرآن بكوشد.
اين ضرورت از آن جا دوچندان ميگردد كه شيطان در تلاوت قرآن راحتتر از ديگر عبادات ميتواند رخنه كند، زيرا تلاوت قرآن با ارائهي هنر تلاوت و صوت و تجويد همراه است. همين نكته ميتواند مركب شيطان در به انحراف كشاندن انگيزهي تلاوت كننده باشد.
به عبارت ديگر كساني كه به قصد ارائهي صوت و هنر تجويد خود و در نتيجه كسب وجهه در نزد اين و آن قرآن راتلاوت ميكنند، مرتكب عبادت ريايي شده و نه تنها اين تلاوت ارزش و پاداش الهي براي آنها ندارد، بلكه براساس روايتي كه بيان شده، خشم پروردگار را به دنبال دارد.
چنين افرادي در حقيقت قرآن را نعوذبالله براي ارتقاي وجههي خود نزد مردم در حد يك ابزار پايين آوردهاند! طبعا هرگاه ارائهي صوت و هنر آواز خود را بتوانند، با خواند اشعاري عاشقانه و متناسب با مجالس غير اخلاقي بهتر و پيشتر به رخ ديگران بكشند و به هدف خود كه همان كسب وجهه نزد عوام است برسند، بارخود را از پاي سفرهي قرآن جمع و بر بساط ديوان اين و آن پهن ميكنند. برعكس اينها تلاوت كنندگاني هستند كه هر آواز و صوت خود را در خدمت قرآن قرار داده و صداي خود را با آيات الهي متبرك ميكنند.
رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) فرمود: «...اي عالم به قرآن! به وسيلهي آن فروتني پيشه كن تا خداوند تو را بالا ببرد و آن را وسيلهي عزتطلبي و تكبر قرار مده تا خوارت نگرداند. اي داناي قرآن! خود را براي خدا بياراي، تا خدا تو را بيارايد و خود را به آن (قرآن) به خاطر مردم مياراي، تا خداوند تو را به آن زشت ننمايد...»(7)
همچنين در كتاب ارزشمند وسائل الشيعه طي روايتي طولاني از رسول خدا( صلياللهعليهوآله )انگيزههاي مختلف قرائت قرآن و پيامدهاي آن بيان شده است. بخشهايي از اين حديث چنين است:
«كسي كه قرآن را ياد بگيرد و به آن عمل نكند...مستوجب عذاب الهي ميگردد...
و كسي كه از روي قصد ريا و سمعه قرآن را قرائت كند، در روز قيامت خداوند را ملاقت ميكند، در حالي كه چهرهي او استخواني بدون گوشت باشد و قرآن به پشت گردن او بزند تا او را داخل آتش كند... و كسي كه قرآن را بخواند، اما به آن عمل نكند، خداوند(درقيامت) او را كور محشور كند...و كسي كه قرآن را خالصانه قرائت كند و نيز براي يادگيري عارف ديني....ثوابي مانند جميع ملائك و انبيا به او بدهند.
و كسي كه از روي ريا و سمعه و براي جدال و با جاهلان و مباهات به علما قرآن را ياد بگيرد، در قيامت خداوند استخوانهايش را متفرق كند و...هرگاه قرآن را ياد بگيرد و فروتني نمايد و بندگان خدا را قرآن ياد بدهد و از خداوند پاداش بطلبد، كسي پاداشش در بهشت از او بيشتر نيست....»(8)
در روايتي از امام علي( عليهالسلام ) آمده است كه قرآن به ترتيل بخوانيد و از نظر آن حضرت، ترتيل آن است كه كلمات قرآن خوب ادا شود، مانند شعر و با شتاب خوانده نشود و همچون ريگ پراكنده نگردد.
همچنين در روايتي از امام صادق( عليهالسلام ) وارد شده است كه قرآن به آهنگي حزين خوانده شود و از آن بزرگوار نقل شده است كه وقتي امام سجاد( عليهالسلام ) قرآن تلاوت ميكرد، زيبايي تلاوتش به گونهاي بود كه سقاها چون از كنار منزل حضرتش عبور ميكردند جهت استماع تلاوت آن حضرت توقف ميكردند؛ و امام باقر( عليهالسلام ) نيز از خوشآوازترين مردم در تلاوت قرآن بود.
اين گونه روايات حدود و كيفيت تلاوت را روشن ميسازد و روايات ديگر نهي كردهاند از اين كه طريقي غير از اين پيشه گردد. رسول خدا( صلياللهعليهوآله ) فرمود:
«قرآن را بالحن و آوازهاي عرب بخوانيد و از طن بدكاران و اهل گناه دوري كنيد، زيرا پس از من مردمي ميآيند كه قرآن را چون خوانندگي در حنجره ميچرخانند. اينها دلشان وارونه است و دل هركس هم كه از اين نوع آوازها خوشش آيد، وارونه است(9)را پس تلاوت قرآن و اقتضاي آن را دارد كه تلاوت كنندهي قرآن نيت خود را دقيقا بررسي كند كه آيا هدف و نيت او از شركت در فلان مجمع و محفل و مسابقه و تلاوت قرآن، پيشي گرفتن از ديگران و كسب وجهه نزد افراد است، يا اين كه هنر خود را در اختيار آيات وحي قرار داده است، تا از اين طريق دل شنوندگان را براي پذيرش آيات قرآن آماده گرداند؟
اين دقت و تأمل، وظيفهي تلاوت كننده است. در صورتي كه هدف اول محرك او باشد، چه بهتر كه دست از تلاوت در مجامع عمومي بردارد و در خلوت قرآن بخواند، تا جايي كه از آفت ريا و خودنمايي رهايي يابد؛ و اگر هدف دوم انگيزهي وي باشد، بسي سعادت! و البته بايستي در اين محاسبه و ارزيابي مواظب توجهات شيطان باشد؛ كه به تعبير امام صادق( عليهالسلام ) «شرك (يعني ريا) از حركت كردن و راه رفتن مورچه پنهانتر است»(10)
پي نوشت ها :
1. برگرفته از «قلب سليم» شهيد دستغيب، ص 384
2. چهل حديث، امام خميني( رحمهالله )، ص 46
3. قلب سليم، شهيد دستغيب، ص 373
4. انعام، ص 163
5. اصول كافي، باب مربوط به قرآن
6. اسرار عبادت آيت ا...جوادي، ص 17
7. اصول كافي، باب مربوط به قرآن
8. چهل حديث حضرت امام خميني( رحمهالله )، ص 427
9. همان
10. قلب سليم، ص 365