ما درباره ي قرآن بايد به فراتر از مسائل علوم قرآني توجه داشته باشيم. نگاه ما بايد به اين سمت باشد که براي آشنا کردن دل و ذهن مردم خودمان با قرآن، کاري انجام دهيم. اين کارهاي تحقيقاتي، پژوهشي و علمي که در سطوح بسيار متنوعي در کشور انجام مي گيرد، چند برابر هم انجام بگيرد، بايد براي مردم باشد. اگر جهت تحقيقات و
ما درباره ي قرآن بايد به فراتر از مسائل علوم قرآني توجه داشته باشيم. نگاه ما بايد به اين سمت باشد که براي آشنا کردن دل و ذهن مردم خودمان با قرآن، کاري انجام دهيم. اين کارهاي تحقيقاتي، پژوهشي و علمي که در سطوح بسيار متنوعي در کشور انجام مي گيرد، چند برابر هم انجام بگيرد، بايد براي مردم باشد. اگر جهت تحقيقات و کارها، مردم نباشد، مثل سدي است که پر از آب مي کنيم و برايش کانال آبياري قرار نمي دهيم. خب! اين سد فراهم شده است، اما مردم بهره اي نمي برند و مزرعه ي کسي با آن آبياري نمي شود. اگر تحقيقات براي آشنايي مردم نباشد، اين طور خواهد شد که مردم بهره اي از قرآن نمي برند. بايد هدفمان اين باشد که قرآن با دل مردم مواجه و روبه رو شود.
مشکلي ما داريم اين است که مردم ما زبان قرآن را نمي دانند. از اين جهت از کشورهاي عربي عقب هستيم. يکي از فضلايي که در مسائل تبليغات فرامرزي فعال بود، به من گفت: «من وقتي به کشورهاي عربي مي روم، مي بينم که مسئولين مختلف، روشنفکرهاي گوناگون و تحصيل کرده هاي دانشگاهي، با قرآن آشنا هستند. به ايران که مي آيم، مي بينم تحصيل کرده هاي دانشگاه ها به طور طبيعي با قرآن آشنا نيستند.»
ديدم راست مي گويد. من خودم حرف او را در تجربه ي عملي ديده ام که همين طور است. در طول اين بيست و چند سال، رجال سياسي که از کشورهاي عربي مي آيند، آدم هايي که شايد هرگز سرشان به سجده ي حق هم نمي رسد، در مذاکره با ما آيه ي قرآن مي خوانند و به آيات آن استدلال و استشهاد مي کنند. مفهوم قرآني در حرفشان مشخص و واضح است، چون با زبان قرآن آشنا هستند؛ چون اين ها همان قدر که در بچگي، جواني يا بعد از آن اهل قرآن بوده و قرآن خوانده اند، همان مقدار برايشان منشأ معرفت شده است. اين خيلي مهم است. همان طور که دانشگاهي ها و ادباي ما، جا به جا از «بوستان» و «گلستان» سعدي استشهاد مي کنند و حرف هايي را مي آورند، چون در ذهنشان جا افتاده است، آن ها نيز همين بهره را از قرآن مي برند. اين فر صت بزرگي است که ما از آن بهره اي نداريم. اين روشنفکرهاي ما که بعضي از آن ها متدين هم هستند، وقتي نسبتشان با قرآن مقايسه مي شود، مي بينيم اصلا نه چيزي از قرآن بلد هستند و نه چيزي از آن مي دانند. اين مشکل خيلي بزرگي است. بايد اين مشکل مضاعف را حل کنيم. ما به تفسيرهاي متقن، براي سطوح مختلف مردم نياز داريم.
تدوين تفسيرهاي کوتاه و گويا
يکي از قدم هاي اوليه اين است که کاري کنيم مردم ما با قرآن آشنا شوند. البته در اين زمينه کارهاي زيادي شده و ترجمه هاي خوبي ارائه شده است. ليکن، اولا بايد فرهنگ رجوع به ترجمه را باب کنيم، ثانيا در جاهايي ترجمه کافي نيست و تفسيري در سطوح دانشجو، استاد، دانشمند و در سطح عامه ي مردم لازم است تا سطوح مختلف مردم بتوانند، از قرآن استفاده کنند. چنين تفسيري را در حال حاضر نداريم. دو سه سال قبل به يکي از بزرگان که مي خواست ترجمه ي قرآن را بنويسد، گفتم: به نظرم شما به جاي ترجمه ي قرآن، تفسيري چون «منهج الصادقين» ملا فتح الله بنويس! اين تفسير منهج الصادقين در زمان خودش تفسير لازمي بوده است. زبان منهج الصادقين با توجه به سطح فکر مردم در آن زمان، خلأ را پر مي کرده است. ما الآن ـ در زمان خودمان ـ چنين تفسيري را لازم داريد؛ تفسيري کوتاه و گويا، هم چون مرحوم فيض که «تفسير صافي» را نوشت. اين تفسير صافي، تفسير خلاصه و کوتاهي است! چه اين که مرحوم فيض سليقه اش اين گونه بوده است ما نيز از اين کارهاي تفسيري لازم داريم که بايد به تعداد زيادي انجام بگيرد.
وضعيت ترجمه هاي قرآن
من از ترجمه ها راضي هستم؛ يعني ترجمه ها خوب است. البته آدم وقتي به هر کدام از اين ترجمه هايي که نوشته اند مراجعه و در آن مداقه مي کند، موارد زيادي اشکال مي يابد. شايد هم اين آرزو که ترجمه اي بي اشکال به وجود بيايد، شدني نباشد؛ چون سلايق هم در باب ترجمه متفاوت است. به هر حال، آن چه که الآن از ترجمه ها هست، خيلي خوب است. ترجمه ي آقاي مکارم، ترجمه ي بسيار خوبي است. ترجمه ي آقاي فولادوند هم بسيار خوب است. ترجمه هاي ديگري هم هست. انصافا من مي بينم ترجمه هاي خيلي خوبي الآن وجود دارد. منتها اين سبکي که الآن ما در باب ارجاع به ترجمه ي قرآن داريم، کافي نيست؛ قرآن در يک صفحه و ترجمه هم در صفحه ي ديگر، و يا به صورت زير نويس. اصلا با اين سبک، در انسان شوقي ايجاد نمي شود که به ترجمه مراجعه کند. فکر کنيد براي رفع اين مشکل چه مي شود کرد. تفسيرهاي متقن، متين و دور از خرافات و ضعف، براي سطوح مختلف مردم لازم داريم.
برنامه ريزي و نگاه بلند مدت به قرآن
اين را مي خواهم عرض کنم که نگاهي بلند مدت به مسأله ي قرآن و نيازهاي مردم، و به دل و ذهن و اعتقاد آنان کنيد و ببينيد راهش چيست. يعني اگر بخواهيم کاري کنيم که تا بيست سال ديگر، دل هاي اين جوانان و کودکان و نوجوان هايي که همين طور رو به رشد هستند، اولا با قرآن و مفاهيم قرآني آشنا شود و آن را درک کند، و ثانيا اعتقاد و گرايش و شوق به قرآن در وجودشان پيدا شود، راهش چيست. اين ممکن است راه ويژه اي داشته باشد و چيزي غير از رسيدگي به برخي از مباحث علمي را لازم داشته باشد. ضمن اين که مباحث علمي هم لازم است و حتما بايد دنبال شود. اما وقتي اولويت بندي مي کنيم، شايد آن ديگري اولويت پيدا کند.
کوشش براي کاربردي کردن مفاهيم قرآن
در همين زمينه؛ مسأله ي ديگر، بحث حک کردن برخي از مفاهيم قرآني به صورت خود آيه در ذهن هاست؛ مثلا فرض کنيد، مفاهيمي چون: «لها ما کسبت و عليها ما اکتسبت» (1)، يا «کل نفس بما کسبت رهينه» (2)، و يا «انما اموالکم و اولادکم فتنه» (3). اين ها کاربردي کردن مفاهيم قرآن است. يعني اگر مفاهيم قرآن به اين شکل در ذهن ها حک شود، کاربردي مي شود. چنان که خيلي از مردم ما، در جاهايي به سخنان بزرگان تمسک مي کند. مثلا «دروغ مصلحت آميز به از راست فتنه انگيز» طوري رايج است کأنه يک آيه ي قرآن است که نازل شده. و يا مثلا فرض کنيد: «هم نشين تو از تو به بايد.» اين که درباره ي سعدي و تأثيرات او گفتيم، از همين جهت است. پس لازم است که مثلا دو يا پنج هزار مفهوم قرآني را که مي تواند سرمشق زندگي و ذهن مردم باشد و آنان را به استنتاجي برساند، جدا کنيم و به آن ها بدهيم.
البته دو سه سالي است برنامه اي در راديو قرآن اجرا مي شود که از لحاظ شيوه ي کار بسيار خوب است؛ يعني واقعا شيوه، شيوه ي بسيار خوبي است و من همين طور از دور و نزديک تشويقشان کرده ام. منتها بايد از لحاظ محتوا قوي تر شود. اين که راديو قرآن از مرکز با خانه اي تماس مي گيرد، بچه ي آن خانه راجع به موضوعي، آيه اي را مي داند که در کجاي قرآن است و آن آيه را حفظ کرده، خيلي با ارزش است و همان چيزي است که ما در بلند مدت براي ايمان و نفوذ قرآن در دل ها، احتياج داريم. منتها آيات و مفاهيمي که انتخاب مي شوند، بايد خيلي عالمانه تر از اين باشد که حالا هست. به نظر من، اين ها جزو کارهايي است که لازم است انجام بگيرد. اين درج و حک کردن سر فصل هاي معرفتي، در ذهن مردم است.4
پي نوشت ها :
1. بقره: 286.
2. مدثر: 38.
3. انفال: 28، تغابن: 15.
4. گزيده بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با قرآن پژوهان حوزه علميه قم
منبع:ماهنامه رشد آموزش قرآن
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.