امام و ادبيّات پايداري
چكيده
سپس نوشتار با طراحي سوال اصلي، ادبيات پايداري امام خميني(ره) چيست؟ درقالب فرضيه ثقلين محوري در حوزۀ معرفتي و توأمان بودن مقاومت رهبر و پيروان در حوزه عملي با چهار عنوان زير دنبال شده است.
1- "دگر"ادبيات پايداري امام خميني(ره) چه باشد؟
2- مباني ادبيات پايداري امام خميني (ره) چه هست؟
3- مولفه هاي ادبيات پايداري امام خميني(ره) از چه چيزاهايي تشكيل شده است؟
4- مواع ادبيات پايداري امام خميني(ره) چه مي تواند باشد؟
لذا درعنوان اول گفته شده است كه ادبيات پايداري امام خميني(ره)، ادبياتي است كه ادبيات مادي مسلكانه شرق و غرب رابه چالش كشانده است و عنوان دوم؛ به مباني ادبيات قيام و مقاومت دنيوي كه صرفاً مبتني برعقل معاش بنا شده است با ادبيات قيام و مقاومت الهي كه براقتضاي عقل ودستورات الهي پايه گذاري شده، اختصاص يافته است ودرعنوان سوم گفته شده است كه هر ادبياتي مولفه هاي خاص خود را به همراه دارد. ادبيات پايداري امام هم با مولفه هاي چون، خداياوري، خودباوري، بيداري، الگو داشتن و... شناخته مي شود.
ودرعوان چهارم؛ با طرح اين بحث كه ادبيات پايداري همراه ادبيات قيام مي باشد و ادبيات قيام چون نافي ادبيات موجود مي باشد. بطور طبيعي ادبيات ورشكسته و نفي شده موانعي را برادبيات قيام و به تبع آن براي ادبيات پايداري ايجاد مي كند؛ كه اساسي ترين مانع را در اين مقاله عدم همراهي پيروا و رهبران قيام ذكر كرده ايم.
كليد واژه هاي مقاله: براي تبيين كليد واژه ها ، به مختصرترين تعبير مساله نظر مي افكنيم كه آيا ادبيات پايداري غربي وشرقي، اسلامي، غيراسلامي داريم؟ بنابراين كليد واژه ها عبارتند از:
1- ادبيات 2- پايداري(مقاومت) 3- قيام 4- دشمن
مقدّمه
همچنين پژوهش ما اين مباحث را دربرنمي گيرد كه سبك امام خميني در ادبيات شعري "نظم" چگونه بوده است يا سبك ايشان درنثرچگونه مي باشد واينكه امام تا چه اندازه تاثيردرادب فارسي روزگارداشته ويا سهم امام خميني در شكوفايي و استمرار ادبيات پايداري بمعناي خاصش درچه ميزاني بوده است؟
پژوهش ما نمي خواهد بگويد كه اثار امام از دو بخش نظم و نثر تشكيل يافته كه مثلاً؛ در نظم ازنظرادبي (كه مباحثي چون سبك شناسي تنوع شعري، صنايع بديعي آرايه هاي معاني، بيان وعروض را دنبال مي كند.) اينچنين است ويا درسبك شناسي آيا سبك شعري ايشان عراقي كنوني است ويا تنوع شعري سروده هاي امام آيا درقالب هاي مسمط، ترجيح بند، غزل، قطعه، رباعي وتك بيتي خلاصه مي شود. يا بگوييم كه نثرامام- يعني خطابه ها، پيام ها و كتابهاي ايشان برسبك نثرمرسل ساده با رگه هايي از نثر مسجع مي باشد.(پژوهشي در شيوه هاي ادبي آثارامام خميني(ره).
1- "دگر" ادبيات پايداري امام
2- مباني ادبيات پايداري امام
امام خميني كه آمد، با زبان قرآن همۀ طاغوتيان وآناني كه محرم راز طاغوتيان وهم آوازشان بودند را نفي كرد وادبياتي را ايجاد وتوسعه بخشيد كه به واسطه آن طلسم طاغوتيان شكسته شد ومردم به الله وخداوند سبحان خوانده شدند وبراساس نهضت اسلامي خود را تا به حال برپا وپويا نگه مي داشتند، چنين ادبياتي با اندك توجهي به آثار وگفتارامام خميني ،بخوبي برجسته ونمايان مي گردد. لذا مي بينيم كه واژه هاي استقامت، پايداري، مقاومت و ايستادگي درلسان وادبيات امام بارها وبارها بكاررفته است.مباني ادبيات پايداري امام خميني را مي توان در دو مبنا واصل زيرخلاصه كرد.
عقل اقتضا مي كند كه پس از قيامها وجهت تحصيل پيروزي بايد استقامت كرد.
دستورالهي است كه پس از قيامها پايداري واستقامت بايد كرد.
الف) مبناي عقلي امام درادبيات پايداري
امام خميني معتقد است چون احكام اسلامي اعم ازقوامين اقتصادي، سياسي وحقوقي، تا روز قيامت باقي و لازم الاجرا است و اين بقا ودوام هميشگي احكام اسلامي امكان پذيرنيست مگر با ايجاد حكومت اسلامي، بنابراين ملتي كه تحول روحي پيدا كرده و درصدد دفع انظلام وذلت مي باشد نمي تواند به پيروزي برسد مگراينكه به وحدت وهمبستگي وهمدلي و... رسيده و در اين راه پايدارباشد. امام خميني درادبياتش به اين مهم توجه داشته لذا مي گويند اگرما دست به دست هم ندهيم، همه مان با هم نباشيم ، زمين مان خواهند زد، مجلس را زمين مي زنند، دولت را زمين مي زنند، ... همه زمين مي خورند، پس عقل اقتضا مي كند كه ما الان مشكلات را تحمل كنيم.(صحيفه امام، ج18/245)
ب- دستورالهي حكم مي كند كه استقامت كنيد.
اينكه استقامت چيست؟ وچرا وبرچه اساس امام خميني، مردم را بعد از قيام دعوت به استامت مي كند؟ اين است كه اين مطلب راعلاوه برامربديهي وعقلي دانستن يك دستور الهي مي بيند ومي گويند:"استقامت معنايش اين است كه اگر گرفتاريهايي پيدا شد درجهاد، اگر درجنگ هايي كه پيش مي آيد براي يك ملتي كه مي خواهد شرافتمندانه باشد، درمشكلات سستي نكنند، از ما مي خواهد كه درمقابل كفروزندقه درمقابل ستم وستمكاران ايستادگي كنيم. لذا مي گويند:
"...چه بسا افرادي كه ابتدائاً درامري وارد مي شوند لكن بعضي مشكلات وقتي پيش مي آمد نمي توانند خودار باشند، نمي توانند استقامت كنند ... تعليمي كه خداي تبارك وتعالي به مسلمين داده است براي دستيابي به مباني پايداري در ادبيات امام خميني ويا تشريح بيشترآن، و وجه تمايز اين مباني با مباني ديگر درادبيات پايداري مطرح ودرجوامع بهترديده شد كه به پاسخ سوال، پايداري براي چه؟ وبراي چه كسي؟ بپردازيم. پاسخ اين متن را حضرت علي(عليه السلام) اينگونه بيان مي كند كه حكايتگر نفي ادبيات پايداري مسلك مادي گرايانه وصرفاً دنيوي مي باشد. آنجايي كه حضرتش مي فرمايد:
خداوندا،توخود مي داني كه حركت ها،جنبش ها، قيامها، اعتراض، جنگيدن ها و مقاومت هاي ما، رقابت دركسب قدرت دنيوي نبوده براي تحصيل قدرت براي يك فرد نبود. به عنوان جاه طلبي، براي جمع اوري مال ومنال دنيا ما دراين است كه مي خواهيم قيامها ومقاومت يا براي خدا وبه امرخداست بدستور الهي وبراي او جهت تحقق امراو) ويا براي خود وبه امر اميال نفساني خود ياجامعه مي باشد. ومباني اين دو نوع قيام ومقاومت (قيام ومقاومت دنيوي وقيام ومقاومت الهي) با هم افتراق اساسي دارند ادبيات پايداري امام خميني كه ازتصويرگري هاي قرآن واهل بيت(عليهم السلام) الگو مي گيرد وازواژه ها وتركيب هاي ادبي قرآن بهره مي برد.امام خميني با اين مباني درصدد ديني كردن ادبيات پايداري وحضور دين درعرصۀ اجتماع مي باشد. وادبيات پايداريش با خدا ودستورات الهي آغاز مي شود تابه خلق مي رسد، امروزه وظيفه ماست كه دربرابرخطراتي كه متوجه اسلام ومسلمين مي باشد، براي تحمل هرگونه ناملايماتي آماده باشيم تا بتوانيم دست خائنين به اسلام راقطع نماييم وجلو اغراض ومطامع آنان رابگيريم و دراين راه هركس به وظيفه خودعمل كند ودرامروظيفه عمل كند ودرامروظيفه كوتاهي نكند".
پايداري را شعاع حيات مادي انسان ونهايتاً حامل آرمانهاي ملي خود گنجاده است.
نموداريك: مباني ادبيات پايداري امام خميني، ادبيات پايداري كنش عقلاني معطوف به هدف (عقل آييني)
3- مولفه هاي ادبيات پايداري امام
همانگونه كه گفته آمد، چون قيامها ونهضت ها بدون استقامت ومقاومت پوچ وبي معنا ونامقصد مي باشند بنابراين"دراين ديا كساني كه براي شرافت خودشان و اهل ملتشان، براي شرافت اسلام، اموري را انجام مي دهند اگر دردنبالشان استقامت يك امر مهمي و مشكلي است". ولوازمات ومقدمات خاص خود را دارد كه درادامه به برخي از ان مولفه هاي ادبيات پايداري از نگاه امام استشهاد مي گردد.
خداباوري
ادبيات پايداري امام دردل خود، بذرخود باوري را كاشته و رشد ونموش مي دهد كه نشانه اش اين است كه مردم چنين جامعه اي بايد براي خود شخصيت وهويتي قائل باشند وبه خودشا باور داشته باشند ونبايد كعبه آمال و آرزوهاي خود را درديگران بيايند وخود را كاملاً منحل در غيركنند، اين ادبيات حكايتگر اين مطلب است كه ما جامعه اي بوديم كه شخصيتي براي خود قائل نبوديم و مملكت خود را به اسامي اروپايي يا غربي تزئين كرده بوديم، وجودي شده بوديم و طوري بار آمده بوديم كه اگر بخواهيم يك چيزي بشويم بايد از آنها مي خواستيم. ودرجاي ديگرمي فرمايند:" شما چنانچه باورتان آمده باشد كه نمي توانيد صنعت درست بكنيد ونمي توانيد صنايع بزرگ كه انجام بدهيد، اول بايد خودتان را درست كنيد، اولاً بايد باورتان بيايد كه ما انسانيم، ما هم قدرت تفكرداريم، ... اگراي باوربراي شما پيدا شد موفق خواهيد بود".
پراهميّت تلقي كردن شكست هاي خرد
بيداري
ايجاد تحول روحي وزنده نگه داشتن روح ايمان
"قيام شما براي خدا بود، همه فرياد زديد كه ما "جمهوري اسلامي" مي خواهيم براي احكام اسلام قيام كرديد امراول را كه فرموده اند قيام كنيد، براي خدا اطاعت كرديد، باقي مانده است. امر دوم؛ استقامت، اين قيام را حفظ كنيد، اين تحول روحي كه براي شما ملت حاصل شده است حفظ كنيد، استقامت كنيد، تا پيروز شويد.(صحيفه ج 7/493)
هوشياري
الگو داشتن
"ملت عزيزبداند كه استقامت آنچنان اهميت ويژه اي دارد كه ازپيامبراسلام(صلي الله عليه واله) منقول است كه فرموده است:"تو وپيروانت استقامت كن، ما وشما كه افتخار پيروي آن حضرت وادعاي آن را داريم بايد درحفظ دين مقدس واسلام عزيزوجمهوري اسلامي استقامت كنيم وهمچنين تاكيد مي كنند كه" قوي باشيد برومند باشيد وازهياهوي ديا هيچ وقت به خودتان هراس راه ندهيد، اين مسائل در صدر اسلام هم بوده است اين هياهوها وبساطي كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مي انداختند درزمان خود پيامبر(صلي الله عليه واله) وبعدها هميشه بوده است لكن خداوند امرفرموده است كه ما مستقيم باشيم، استقامت كنيم، اگرآنچه استقامت كنيم مويد تاييدات الهي هستيم"(صحيفۀ امام ج18/439)
امام خميني درمناسبت هاي مختلف مردم رابه اين مهم توجه مي دهند كه بايد از پيامبر اكرم(صلي الله عليه واله) وائمه هدي كه درطول مدتشان يا كفاردرجنگ بودند ويا درحبس بودند، سرمشق بگيرند و به آنها اقتدا كنند، بنابراين اگرقيام باسخني ومشقت هاي همراه شد، نهراسيم و همانند ائمه عمل كنيم زيرا ماحق هستيم وحق برباطل پيروزخواهد شد. وبا توجه به اين مطلب مي گويند"مردم انقلاب كردند بايد پاي زحماتش هم بنشينند ، مردم پيامبران را ، پيامبراسلام را وابراهيم(عليه السلام) رادرنظربگيرند ببينند كه با آنها چه مخالفت ها شده ولي دست از هدفشان نكشيدند اگر ما مسلمانيم بايد دنباله روي آنها باشيم، دنباله روي ازآنان كه فقط روزه ونماز ومسجد نيست، دنباله روي ازآنان مبارزه براي حفظ اساس اسلام است بايد براي حفظ اساس اسلام تا آخر ايستاد وپيشروي كرد".(صحيفۀ امام ج19/56)
نترسي ونهراسيدن از دشمن
موانع ادبيات پايداري
درطول نوشتارگفته شد كه ادبيات پايداري همزاد وهمراه ادبيات اعتراض پرخاشگري و يا ادبيات قيام مي باشد وادبيات قيام كه نافي ومستحيل كننده ارزشهايي وموجد ارزشها ونظام مطلوبي است بطورطبيعي طرفداران ارزش مستحيل شده درمقابل ادبيات قيام موجود قرار مي گيرند وتمامي سعي وتلاششان را جهت به چالش كشاند ادبيات جديد مي نمايند. لذا ادبيات قيام ومقاومت كه توسط پيشروان فكري ومردم رشد يافته درمسيرراه دچارمشكلاتي خواهد شد. يعني عواملي كه موجب ظهورقيام ومقاومت درآحاد مردم گرديده بود.عواملي چون هجوم بيگانگان وتجاوزآنان به مرزهاي فكري وجغرافيايي(استعمار) وتمركزقوا در وجود يك سلطان وگسترش ظلم وخود راي (استبداد) و وابستگي حكام به قدرتهاي خارجي و... آن عوامل؛ معنا ومفهوم خود را از دست مي دهند، لذا سستي ورخوتي دربين مردم ايجاد كنند.
انقلاب اسلامي كه يكي از بزرگترين قيامهاي ديني بويژه درميان شيعيان به رهبري امام خميني(ره) وبه عنوان يكي از مهم ترين حادثه قرن بيستم به شمارمي رود اين انقلاب با آن عظمت وبزرگي كه هم استبداد وهم استعمار رانفي مي كرد، بطورطبيعي دشمنان بزرگي را به همراه دارد زيرا ويژگي هاي ضداستبدادي وضد استعماري انقلاب اسلامي، عرصه را ازهرگونه سوء استفاده بيگانگان ازاموال اين ملت راسد كرد با اين وجود دشمن با تمام قوا تلاش خواهد كرد كه اين موانع را ازجلوي راه خود با هروسيله اي كه شده است بردارد. دراين مورد امام خميني بارها وبارها به ملت هشداردادند وگفته اند كه:"ما امروز دشمن هاي زيادي داريم وهمه جا اين دشمن ها هستند. شما آن سيلي كه به ابرقدرت ها زديد درطول تاريخ كسي نزده است، متوقع نباشيد كه آنها بنشينند وتماشاچي باشند، آنها مشغول فعاليت هستند، بتوانند يا قواي نظامي به ما حمله مي كنند بتوانند با تبليغات سوء درداخل كشورمان به ما حمله مي كنند". وبراي اينكه چنين چيزي براي اين نهضت اسلامي اتفاق نيفتد، آنچه كه لازم است استقامت وپايداري ملت ايران ورهبران وپيشروان فكري آن مي باشد كه اگرچنين چيزي صورت نگيرد، انقلاب اسلامي هدرخواهد رفت لذا شرط بقاء نهضت اسلامي تنها وتنها پايداري واستقامت رهبران وملت مي باشد.
تا اينجا گفته آمد كه علل دشمني با ادبيات پايداري امام يا بخاطرگسترش اسلام ناب محمدي دردنيا وبه خطر افتادن منافع استعمارگران ويا بدليل نفي سلطه سياسي، اقتصادي، نظامي، فرهنگي ونفي طاغوت بوده است لذا اهدافي را كه دشمنان ادبيات پايداري امام با دگر"ادبيات پايداري امام درسردارند عبارتند از:1- تضعيف وتخريب باورهاي ديني يا هويت ديني نظام اسلامي 2- تضعيف اركان نظام اسلامي 3- القاي ناكارآمدي ديني 4- تفكيك دين ازسياست 5- ودرنهايت شكست ونابودي اسلام ونظام اسلامي است كه براي دستيابي به اين اهداف، شيوه هايي را طراحي كرده اند شيوه هاي چون1- تحقيرفرهنگ اسلامي ازراه القاي خود باختگي، ترويج اسلام امريكايي، محوآثارديانت وضربه زدن به اسلام به نام اسلام 2- استفاده ازروش هاي گوناگون تبليغي(تبليغات وجنگ رواني) جنگ رواني، شايعه سازي فريب وتحقير،بهانه جوئي، اشكال تراشي وايرادگيري، شخصيت سازي (ممكن است روي يك نفر15سال كاركنند بعناوين مختلف، ملي يا مذهبي كه يك روزي براي آنها كاركند(صحيفه نورج9/64). القاي راحت طلبي،جريان سازي، نشراكاذيب 3- ترويج آزادي وارداتي(تبليغ وترويج فساد وفحشا) 4- نفوذ درارگان ها ومراكزعلمي وسياسي 5- تفرقه افكني 6- ايجاد ناامني وهرج ومرج 7- سوء استفاده ازابزارهاي فرهنگي، هريك ازاين روشهاي هفتگانه مي تواند موانعي براي ادبيات پايداري باشد ودرنهايت باعث شكست قيام گردد كه امام خميني به برخي ازاين شيوه هاي دشمن پرداخته ودرجاي جاي گفتاروسخنان وسيره عملي خود ملت رابه اين مهم هشدارداده وتوصيه هايي نموده اند. كه به عنوان نمونه مي توان به اين گفتارايشان توجه نمود: اين طبيعت افكارفاسد بشراست كه بايدهروسيله خارراه را ازسرراه برداشت ويك وظيفه بزرگ علاوه بروسائل نظامي واقتصادي وقضايي، همان بعد فرهنگي است، فرهنگ فاسد غرب وشرق اقتضا مي كند كه با وسائل عظيمي كه دردست دارند ودرتمام ساعات روزودروغ پردازي وتهمت وافتراء برفرهنگ الهي اسلام بتازند ودرهرفرصتي قوانين الهي جمهوري واصل اسلام را بكوبند و وابستگان به آن را مرتجع، كهنه پرست، فاقد شعورسياسي بخوانند وقوانين اسلام را كافي براي اين زمان ندانند به بهانۀ آنكه قوانيني كه هزار وچهار صدسال برآن گذشته قدرت اداره امورندارند.(صحيفۀ امام ج20/441)
ب: عدم همراهي ملت
يكي ازموانع اساسي واصلي درپايداري ومقاومت، همراهي نكردن ملت يا درجا زدن پيروان مي تواند باشد كه رهبران بطورعموم ورهبرانقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني بطورخاص ازاين قضيه هميشه احساس نگراني مي كردند ومي ترسيدند ومي گفتند " من اگرچه مي توانم استقامت كنم وافرادي هم مي توانند، ولي به همه ملت اطميناني نيست كه بتواند مستقل باشند، استقامت در امر ازخود امر مشكلتر است چه بسا پيروزيهايي كه براي يك ملتي پيش مي آيد، براي استقامت درآن كه موجود شده است ندارند، سستي مي كنند، آن پيروزي از دست شان مي رود". اين نگراني و ناراحتي آنقدر براي امام خميني مهم است كه در سخنان خود چندين به اين مسئله اشاره كرده و استناد مي كند به آيۀ "فاستقم كما امرت" ومي گويد:" اين آيه در دو جاي قرآن آمده يكي درسوره هود آيه شوراي آيه 15، با اين تفاوت كه درسوره شوري"من تاب معك "، ندارد و پيامبر نفرمود كه سوره شوري مرا پير كرد بلكه فرمود:"شيبتني سورۀ هود بمكان هذه الايه"يعني؛ سوره هود بخاطر اين آيه مرا پيركرد."(صحيفۀ امام ج 16/300، ج 19/195، ج18/254) چون پيامبر و رهبران الهي در استقامت خودشان مشكلي نمي ديدند وترسي داشتند و جهت تداوم قيام تزلزلي به خود راه نمي دادند اما هميشه نگراني از ناحيه همراهان وپيروان بوده است كه درادامه راه كم نياورند و مشكلي براي رهبران خود نشوند همانگوه كه حضرت علي(عليه السلام) هم مي فرمايد:"بكم اداوي و انتم دائين"، من درپي آن هستم كه دردهاي جامعه را به وسيله شما درمان كنم درحالي كه شما خود دردي من هستيد جان كلام اين كه پايداري و استقامت رهبرو پيروان، تو امان شرط و رمز پيروزي نهضت ها مي باشد و اگر ملت دربين راه بلنگد و ادامه مسير(به هردليلي) ندهد ادبيات پايداري را دچار مشكل واحراف وشكست خواهد كرد.
نكته آخر اينكه فقدان هريك ازمولفه هاي پايداري خود مي تواند مانعي درادبيات پايداري باشد كه به جهت عدم تطويل نوشتار از پرداختن به آنها صرف نظرمي گردد.
منابع :
1- قرآن مجيد.
2- اسدي، محمدرضا. پژوهشي درشيوه هاي ادبي آثارامام خميني، تهران، سازما مدارك فرهنگ اسلامي، 1374
3- اسلامي ندوشن، محمدعلي. جام جهان بين، چاپ گلشن، 1374.
4- جوانان ازديدگاه امام خميني – بنيان آثارموضوعي(دفترشانزدهم)، موسسه تنظيم نشرآثارامام خميني با همكاري دبيرخانه شوراي عالي جوانان، 1377.
5- خميني، روح الله. صحيفۀ امام، موسسه تنظيم ونشرآثارامام خميني،1378
6- خميني، روح الله. صحيفه نور،ج9، وزارت ارشاد اسلامي،1361.
7- خميني، روح الله. شوون واختيارات ولي فقيه، وزارت ارشاد اسلامي،1365.
8- درستي، احمد. شعرسياسي دردوره پهلوي دوم، مركز اسناد انقلاب اسلامي،1381.
9- دهخدا، علي اكبر. لغت نامه، چاپ اول از دوره جديد دانشگاه تهران، 1373.
10- زرين كوب،عبدالحسين. نقد ادبي، تهران، اميركبير، 1361.
11- صورتگر، لطفعلي. سخن سنجي، تهران، ابن سينا، 1348.
12- فيض الاسلام، سيدعلي نقي. نهج البلاغه، بي تا، بي نا.
13- كمري، عليرضا. نام آورد، محمد مددپور، تاملاتي در باب ماهيت وذات هنر وادبيات انقلاب ودفاع مقدس، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، حوزه هنري، دفتر ادبيات وهنر مقاومت موسسه پژوهشي فرهنگ هنر وارتباطات، 1380.
14- ميرصادقي، جمال، داستان ادبيات، تهران، نگاه، 1375.
15- نفيسي، علي اكبر. فرهنگ نفيسي، جلد اول، تهران، كتاب فروشي خيام.
16 -كتاب نامه پايداري – مجموعه مقالات اولين كنگره ادبيات پايداري – كرمان – 1384
پينوشتها:
1- ادبيات به معناي خاص يعني؛ آنجايي كه انساني، تفكر، ارزش ها، جنگ، آئين ها و... به صورت خيالي سخن بگويد وادبيات به معناي عام يعني؛ آن جا كه همه اين مراتب بطورعام وبدون لفافۀ صورت خيالي سخن گفته آيد. براي آشنايي ازاين مفهوم رجوع كنيد به "نام آورد" دفتراول، بيت مقاله، دربارۀ ادبيات وتاريخ وفرهنگ دفاع مقدس وجنگ ايران وعراق به اهتمام عليرضا كمري، مقالۀ محمد مددپور، با عنوان، تاملاتي درباب ماهيت وذات هنروادبيات انقلاب ودفاع مقدس، تهران، ص104 الي 109.
2- نمط عالي،ويژگي خاصي دراثرادبي است كه مطالعۀ آن نه تنها خيال وعاطفۀ مخاطب يا خواننده را منقلب مي كند، بلكه عقل راهم دچارانفجار مي كند وحس ولذت واعجازي توام با وحشت وحيرت درانسان برمي انگيزد.ر.ك؛ عبدالحسين زرين كوب،شعربي دروغ وشعربي نقاب، تهران1372، ص 49 واحمد درستي، شعرسياسي در دوره پهلوي دوم، مركزاسناد انقلاب اسلامي،1381،ص25.
/ج