آيا ظهور بسيار نزديک است؟
با اين که وارد سال جديد مي شويم و نوروز واشتياق به بهار واقعي ونوروز حقيقي امام عصر(عج) مي طلبد دراين باره سخن بگوييم، اما مي خواهيم به مساله اي ديگر بپردازيم.
چند سال قبل آقايي بود که هر روز اطلاعيه هايي مي داد وبه در و ديوار مي زد و يا پخش مي کرد و درآن چند مطلب آمده بود: يا مژده ظهور بود وفرا رسيدن ظهور ويا علامت سازي براي ظهور ويا تطبيق علائم بر افراد. زماني که آيت الله هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور بود براساس روايتي و با توجه به عبارتي گفته بود خفيف اللحيه وکوسج (به معناي محاسن کم ونداشتن ريش) يعني آقاي هاشمي. بعدها با تمام شدن دوران رياست؛ باز اطلاعيه زده بود که چه نشسته ايد ظهور نزديک است وشما خوابيد و همين روزها آقا مي آيد. نشانه اش اين است که شعيب بن صالح معلوم شد. يعني آقاي محسن رضايي که از فرماندهي سپاه رفت وآقاي رحيم صفوي که اتفاقاً خفيف اللحيه هم هست فرمانده شد؛ مي گفت آقاي صفوي شعيب است. البته بعد، او هم از فرماندهي کناره گرفت وشد همان سردار قديمي، بعدها با وزارت آقاي علي شمخاني در دفاع (کسي که اتفاقاً درمنطقه خود به شعيب معروف است) اطلاعيه عوض شد. وزارت او تمام شد ومعلوم شد او هم فرمانده اي که منتظرش بوديم نبود. با مديريت ورياست آقاي دکتراحمدي نژاد وبا استفاده از سايت ها وسي دي ها و....؛ عده اي اصرار براين دارند که او شعيب است. شعيب يعني مردم و مردمي بودن لابد فرزند صالح بودن هم منظوراين است که جامعه صالح وخوب وبودن و...اين ماجرا ادامه دارد.
وقتي شوق ديدارآقا باشد اما با عجله وشتاب زدگي همراه باشد؛ آدمي، همه چيز را آنجوري که دلش مي خواهد يا تصور مي کند توقع مي کند؛ و آنگونه که دوست دارد يا توهم مي کند؛ ازآيات وروايات مي فهمد. البته برخي از افراد هم که بدنبال فرار از مسئوليت باشند به جاي انجام وظيفه توهم مي کارند وعلائم برداشت مي کنند. بعد نتيجه مي شود که هر روز گزينه جديدي ارائه داده و چه بخواهند ونخواهند براي ظهور حد و مرز و وقت تعيين مي کند. البته در گفتگو ونوشتار علمي قرار نيست کسي يا کساني را متهم کنيم. طبيعي است که بسياري بخاطر عشق به ظهور دچار تصور وتوهماتي اشتباه گردند. البته در روايات گرچه برآمادگي تأکيد فراوان شده است اما، در روايات ما «شتاب زدگي در ظهور» بسيار نکوهش شده است. مرحوم شيخ صدوق درکمال الدين نقل کرده که امام جواد (ع) فرمود: «يهلک فيها المستعجلون(1)؛ در دوران غيبت، شتابزدگان درامر ظهور هلاک مي شوند.» حکايت اين است که عده اي با خواندن يا شنيدن چند روايت درعلايم ظهور، شتاب زده آنها را بر افراد يا حوادثي تطبيق مي دهند. اينان به صرف خواندن يک يا دو روايت وبدون بررسي آيات و روايات و مطالب تاريخي وقدرت تشخيص صحيح وسقيم وبدون داشتن تخصص به اظهار نظر مي پردارند. متأسفانه به دليل شوق فراوان روايات را نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که مي خواهند مي فهمند حتي گاه روايتي را تقطيع کرده بخشي را استفاده واز بخش ديگر مي گذرند، به کتب ومنابع غير معتبر مراجعه مي کنند. بعد دچار تعيين زمان مي شوند وبا عدم تحقق ظهور در وقت تعيين نموده يا تغيير گزينه هاي که معرفي کرده بودند؛ دچار نااميدي وبي اعتقادي شده وحتي ظهوررا انکار مي کنند.(2) وقتي دلسوزانه تذکر مي دهي به مخالفت با ظهور وامام عصر متهم مي شوي.
بياييد جدي تر و صريح تر سخن بگوييم:
1. شکي نيست، همه مشتاق ظهوريم وآروزي وصال آقا و آن امان زمين واهل آن را داريم.
2. روشن است، هرکاري بايستي عالمانه و محققانه انجام پذيرد وهرکاري نيازمند به متخصص است وعشق به امام، دليل بر ورود وتحليل بي تخصص دربحث مهدويت نيست.
3. کسي زماني براي ظهور نمي تواند تعيين نکند اما وظيفه اين است که هر لحظه منتظر باشيم وآماده. منتظر کسي است که غيبت براي او مانند ظهور است. اوگويا درمحضر امام است.(3)
4. انقلاب اسلامي به عنوان حرکتي الهي وبراساس مباني آيات و روايت تحقق يافته ودرمقابل تمام کفر و شرک تمام قامت ايستاده و مبارزه کرده و هرچه مي گذرد دشمنانش شکست خورده تر وحقانيت اين مسير الهي روشن تر مي گردد و شيب به سمت ظهور را تندتر کرده و روز به روز به ظهور نزديک تر شده ايم.
5. با تمام دشمني ها و شرارت ها پس از سي وچند سال ازانقلاب به اعتراف دشمنان وايادي آنان، نه تنها کوچکترين نقطه سياه بلکه نقطه خاکستري اي نيز در زندگي حضرت امام و مقام معظم رهبري (4) وجود ندارد.
6. به تعبيرامام و مقام معظم رهبري، انقلاب با هيچ کس عقد اخوت نبسته است. هر کسي کج رود مردم و انقلاب او را طرد مي کنند.
7. وضعيت جهان به اعتراف بيگانگان از انقلاب اسلامي تأسي گرفته وآنان مسير مبارزه با طاغوت وايادي استکبار را از جمهوري اسلامي آموخته اند.
*حال با اين نکات مي گوييم امام خميني، چه روايتي که روح الله درآن است به معنا واسم ايشان باشد و چه نباشد همانطور که نيست، ذره اي از عظمتش کم نخواهد شد واو احياگر اسلام ناب محمدي است وکسي است که صف حق وباطل را تبيين نمود.
*چه رهبر فرزانه وخراساني ما، سيد خراساني باشد وچه نباشد؛ چه روايات سيد خراساني را برايشان منطبق بدانيم چه ندانيم. او سيد وآقاي است که سردمدار و پرچم دار مبارزه با مخالفان شرافت وانسانيت وعدالت ودريک کلمه در سراسر جهان حافظ ترين فرد براي دين و دشمن ترين با استکبار ونفاق ومخالفان مهدويت است. وامروز اگر کسي ذره اي دغدغه دين وامام عصر را داشته باشد بايستي او را همراهي کند.
*روايات سيد خراساني، نهايت مردي الهي را مي رساند که به حضرت کمک مي کند. اما ويژگي هاي او در روايات معتبر نيامده(5)، خال در دست راست، در روايات ديگر دست چپ، شانه راست وشانه چپ آمده است(6)، ودليلي بر ترجيح احتمال دست راست وتغيير خال به خلل نيست. موارد ادعا شده براين که خود آقا تأييد کرده اند بي دليل است. بزرگاني که نام برده شده اند که آقا را سيد خراساني دانسته اند. اگر چنين استناداتي درست باشد، از منظر کارشناسي روايت، خود بايد پاسخ گوي ادعاي خود باشند. توقع پاسخگويي آقا ودادن بيانيه درهر مسأله اي نادرست است. گرچه نقل هاي است که آقا به صراحت از ورود به اين مطلب منع کرده اند. شعري که آقا خود سروده اند«هرچند امين بسته دنيا نيم اما/ دلبسته ياران خراساني خويشم» در اشتياق به انجمن ادبي وشاعران خراساني است که قبلا با هم نشست هاي شعري داشتند و ربطي به ظهور و سيد خراساني ندارد.
*روايات شعيب بن صالح از اسم سخن مي گويد نه کنيه ولقب تا مستعار بگوييم و منظور شعب بگيريم ومردم. گرچه اصل روايات شعيب ضعيف است. اگر 72 ماه بعد آمدنش ظهور باشد پس 6 سال بعد از گزينه شعيب وقت ظهوراست يعني امسال؟
چه آقاي دکتراحمدي نژاد که انصافا خدمتگزار و زحمتکش است ويا هر خدمتگزار ديگري؛ شعيب بن صالح باشد يا نباشد؛ وظيفه جامعه حمايت وهمراهي و نصيحت و خيرخواهي، انتقاد منصفانه وبجاست. خداي نکرده اگرخدمتگزاري از مسير انقلاب، امام و رهبري ومردم خارج شود؛ تکليف روشن است.کج رود، کج آيدش.
*گرچه جناب سيد حسن نصرالله، مبارزي خستگي ناپذير ومطيع وهمراه مقام عظمي ولايت است اما انطباق قيام يماني بر او قابل تأمل است. در روايات ما اسمي از نصر براي يماني نيامده است. البته در روايتي از اهل سنت نام نصرآمده آن هم به صورت لقب يعني به او نصر مي گويند زيرا نصر خدا براي اوست و درهمين روايت اشاره شده نام او سعيد است.
* استفاده از رواياتي که مردي از قم (7) برمي خيزد براي نزديکي ظهور يا لزوم بودن شخصيت هاي ظهور نارواست. آن روايت از صحيح بودن قيام رهبري از قم وپيروزي آنان سخن مي گويد اما زمان و حدي براي ظهور تعيين نمي کند.
*روايتي که از روح الله (8) سخن مي گويد سخن از اسم شخص نيست وربطي هم به آخر الزمان ندارد. روايت فراواني روشن مي کند(9)؛ چنانکه مرحوم مجلسي مي گويد منظور رحمت خدا است وروايت مربوط به قيامت است.
*رواياتي که در تأييد قيام هاي قبل از ظهور است (10)؛ گرچه انقلاب اسلامي ايران را در مي گيرد اما فاصله تا ظهور را معلوم نمي کند اگر از روايت برداشت نزديک بودن آن قيام به ظهورهم بشود باز معلوم نيست منظور انقلاب اسلامي ايران باشد(11)؛ اگر بگوييم به اندازه عمر يک انسان معمولي تا ظهور بيشتر نمانده است وحتما بايد نقش آفرينان ومصاديق مثبت ومنفي ظهور الان موجود باشند.
* چون عبدالله اردن به زعم خود، خود را مهدي ناميده دليل نمي شود منفعلانه او را سفياني بدانيم.
* چون درروايتي سخن از عبدالله گفته شده پادشاهي که خبر مرگ او ضمانت قيام است (12)؛ دليل نمي شود اين عبدالله ملک عبدالله عربستان باشد وظهور همين چند ساله وچند ماهه باشد.
* انقلاب هاي امروزي مسلمانان وکنار زدن و خلع يد شاهان حکومت ها، گرچه شيرين است ودر رواياتي از علائم غير حتمي ظهور (13) ولي مقدار مانده تا ظهور در هيچ يک معلوم نيست.
* مطالبي که به برخي بزرگان نظير آيت الله بهجت نسبت مي دهند اگر استناد درست باشد با توجه به اين که کسي نمي تواند زماني براي ظهور تعيين کند منظور تأکيد براين است که هيچ کسي حتي پيرترين افراد نبايد از ظهور نااميد باشد وبراي آن آماده باشد.چنانکه بشارت هاي بزرگان برنزديکي ظهور به همين معناست نه تعيين وقت وزماني براي ظهور.(14)
همه اين ها را گفتيم تا بگوييم ما نسبت به علائم و نشانه ها نهايتا وظيفه شناخت را داريم. آن هم توسط کارشناسان وانديشمندان متخصص. هنگام ظهور حضرت مهدي؛ نشانه ها معلوم شده وحقانيت ظهور را روشن مي کنند اما وظيفه مهم ما به عنوان منتظر حرکت خستگي ناپذير و تلاش براي معرفي مسيرالهي ودعوت پنهان و آشکارا به دين خداست(15) که در دوران غيبت از زمان شناسي، دشمن شناسي و پيروي وياري ولي فقيه قابل تفکيک نيست. ديگر آنکه يکي از آسيب ها طرح مباحث غير ضروري وغفلت از مباحث اصلي ومهم است. راستي درعصري ودوراني که هستيم، کدام موضوع ضروري تر است؟ طرح و تطبيق علائم بر افراد و درگير کردن افکار عمومي جامعه بر اثبات و رد آن يا ايجاد آمادگي و مديريت فکري و فرهنگي داخلي و خارجي به ويژه انقلاب هاي مسلمانان؛ همان کاري که مقام معظم رهبري با ايراد خطبه عربي در آغاز نهضت ها انجام دادند؟! آيا افرادي که به اين تطبيق ها دامن مي زنند، هرچند نيت آنان ايجاد شور ونشاط باشد؛ آيا به پيامدهاي اين کار انديشيده اند؟!
پينوشتها:
* سردبير.
1. کمال الدين، ج2، باب 36، ص378.
3. امام جواد (ع) فرمودند: لو عين لهذا الامر وقت لقست القلوب ولرجع عامه الناس عن الاسلام ولکن قالوا: ما اسرعه! ما اقربه ! تألفاً لقلوب الناس و تقريبا للفرج؛ اگر براي اين امر وقتي تعيين شود دلها را قساوت مي گيرد و توده مردم از اسلام برمي گردند. بگوييد: چه زود است ! چقدر نزديک است! تا دل مردم آرام گيرد و فرج نزديک شود. کليني، الکافي،ج1، باب کراهيه التوقيت، ص389؛ نعماني، الغيبه، ص296.
3. صارت الغيبه عندهم بمنزله المشاهده؛ طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص317.
4. عطاء الله مهاجراني از سران فتنه 88 واز لندن نشينان به صراحت مي گويد: من از آغاز تاکنون در نظام بوده ام. نماينده بوده ام مسئول بوده ام. کوچکترين نقطه سياه که نه، حتي نقطه خاکستري نيز در زندگي آيت الله خامنه اي ونزديکان او وجود ندارد.16 / 12/ 89.
5. ويژگي ها به کتاب فتن نعيم بن حماد برمي گردد از منابع اهل سنت که خود اهل سنت هم آن را قبول ندارند.
6. نعيم بن حماد الفتن، ج1، ص321، ح 914،و ج1،ص312، ح901.
7. امام کاظم(ع) فرمود: رجل من اهل قم يدعو الناس الي الحق يجتمع معه قوم کزير الحديد لاتزلهم الرياح العواصف ولايملون من الحرب ولا يجنبون وعلي الله يتوکلون والعاقبه للمتقين؛ مردي از اهل قم، مردم را به حق دعوت مي کند. طرفداران وياران او، مردمي استوارند و آهنين که از جنگ خسته نمي شوند واز دشمن نمي هراسند وتنها به خدا توکل مي کنند و عاقبت نيز ازآن کساني است که اهل تقوا هستند؛ شيخ عباس قمي، سفيه البحار، ج7، ماده قم، ص 7؛ مجلسي، بحارالانوار،ج57، ص216.
8. مجلسي، بحارالانوار، ج65، ص139.
9. کليني، کافي،ج 2، ص124.
10. در روايت ديگر، امام باقر (ع) نيز آنان را تأييد وکشته هاي آنها را شهيد مي نامد: « کاني يقوم قد خرجوا بالمشرق يطلبون الحق فلا يعطونه ثم يطلبونه فلا يعطونه فاذا راوا ذلک وضعوا سيوفهم علي عواتقهم فيعطون ما سالوا فلا يقبلونه حتي يقوموا ولا يدفعونها الا الي صاحبکم قتلاهم شهداء اما اني لو ادرکت ذلک لابقيت نفسي لصاحب هذل الامر» نعماني، الغيبه، باب 14، ص273.
11. «.... قتلاهم شهداء اما اني لو ادرکت ذلک لابقيت نفسي لصاحب هذاالامر» نعماني، الغيبه، باب 14، ص273.
12. شيخ طوسي، الغيبه، ص447.
13. تظهر بالمشرق طولا وتبقي في الجو ثلاثه ايام او سبعه ايام و خلع العرب اعنتها و تملکها الابلاد وخروجها عن سلطان العجم وقتل اهل مصر اميرهم و خراب الشام و اختلاف ثلاثه رايات فيه ودخول رايات فيس والعرب الي مصر، شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص: 369.
14. چرا که روايات به صراحت مي گويند: کذب الوقاتون: وقت تعيين کنندگان دروغگويند، مگراين که آن بزرگان در مبناي فقهي خود در نوع خبر از ظهور و ذکر وقت تفکيک قائل شوند.
15. ان اهل زمان غيبه والقائلين بامامته والمنتظرين لظهوره افضل من اهل کل زمان...اولئک المخلصون حقا وشيعتنا صدقاً والدعاة الي دين الله سراً و جهراً... آنان خستگي ناپذير، درآشکار ونهان ديگران را به دين خدا فرا مي خوانند. الاحتجاج، ج 2، ص317.
/ج