جزيره رنگينكمان
خاك رنگي جزيره هرمز يكي از شگفتيهاي زمينشناسي ايران است
خاك تاكنون اين همه طيف رنگي را در خود جاي نداده. جزيره رنگارنگ هرمز براي خود جعبه مداد رنگي كاملي است و رنگهاي متنوع آن هر چشمي را خيره ميكند. جزيره هرمز، يك جزيره معمولي نيست؛ توده گنبدي بيضي شكل نمك است كه از سطح آب بيرون آمده. اگر چه همه سوي هرمز هم مانند همه جزيرهها به آب ميرسد اما خشکي برآمدهاش توده بزرگ نمکي است؛ نه سنگ و خاك. هرمز از لحاظ زمينشناسي از مهمترين گنبدهاي نمکي در دنيا و از ديدگاه زيباييشناسي بيرقيبترين آنهاست.
نمك شناور
تا اين توده نمكي از اعماق دريا به سطح دريا برسد، ميليونها سال گذشت. توده نمكي كمكم به سمت سطح آب حركت كرد و در حين بالا آمدن از اعماق آب، سنگهاي ديگري را هم با خود آورد که سن آنها به دوران سنوزوئيك بر ميگردد؛ يعني زماني که انواع گياهان و جانوران شکل گرفته بودند و سطح خشکيها آنقدر گسترده شده بود که کوهها هم کاملاً پديدار شده بودند. اين توده مخلوط نمك و سنگ كه به آن سنگ مادر ميگويند، شد پايه و اساس جزيره.
حالا همه چيز آماده مانده بود تا بارش باران سطح اين نمكها را بشويد و تنها سنگهاي رنگين باقي بمانند و جزيره هرمز شكل بگيرد. اين اتفاق در 20 هزار سال پيش رخ داد و حالا هرمز با همه زيبايياش در كنار بزرگترين جزيره خليجفارس ـ يعني جزيره قشم ـ آرميده است.
سنگها و رنگها
هرمز موزه كانيهاي جهان است؛ يعني همان عناصر اوليهاي که از مجموع آنها، سنگها شکل ميگيرند. كانيها براي زمينشناسان بسيار با ارزشند چراكه از طريق مطالعه آنها نه تنها پي به ماهيت آن سنگ ميبرند و ميتوانند تركيب کلي سنگهاي منطقه را به دست آورند؛ بلکه ميتوانند رابطه خويشاوندي بين لايههاي زمينشناسي يك منطقه را هم با مناطق دورتر بيابند. شايد اين مطالعات به نتايج شگفتآوري هم برسند؛ مثلا خانوادهاي از سنگها که در اثر حوادث طبيعي مانند شکافته شدن يا حرکت لايههاي زمين از هم دور افتادهاند به نوعي به هم مربوط شوند.
هرمز از اين نظر يك آزمايشگاه تمام عيار است؛ جزيرهاي است كه 40 نوع كاني را در خود جا داده تا سنگهاي اين جزيره زيبا از آنها شكل بگيرد. کانيهاي هرمز به راحتي به چشم ميآيند که مهمترينشان «انيدريد»، «ژيپس»، «كلسيت»، «هماتيت»، «دولوميت» و «اوليژيست» هستند. اين كانيها با خرد شدن سنگهاي قديمي و جريان آب باران به رودخانهها و سپس درياها رسيده و در آنجا رسوب ميکنند، طي سالها به هم ميچسبند و سنگهاي رسوبي را شکل ميدهند. «ريوليت» و «توف» هم که از ديگر کانيهاي هرمز هستند، گونههايي از سنگهاي آتشفشان اند. البته وجود سنگهاي آتشفشاني در اين گنبد پير، دليل بر اين نيست كه در اين جزيره آتشفشاني اتفاق افتاده؛ بلكه اين تودههاي آتشفشاني كه مدتها قبل در اعماق دريا انباشته شده بودند به همراه توده نمكي به سطح آب آمدند و به همراه سنگهاي رسوبي، لايههاي سنگي آذرين را شکل دادند.
اتفاقات مختلف زمينشناسي سبب شده تا جنوب جزيره هرمز مملو از خاکي باشد به رنگ سرخ که بوميها آن را «گِلَک» مينامند؛ همان منطقهاي که به «گل اخري» يا كانسار خاك سرخ مشهور است. كانسار تجمع مواد معدني در يك نقطه است كه در وقت استخراج، معدن ناميده ميشود. اينجا خيرهکنندهترين بخش جزيره است؛ درست جايي که خاک سرخ، درياي فيروزهاي، درخت سبز و آسمان سبزآبي آنچنان هنرمندانه گرد هم آمدهاند تا نقاشي بيهمتاي خالق طبيعت شكل گيرد. خاك سرخ اين جزيره كه همانند هموگلوبين خون انسان، داراي تركيبي آهندارا ست، با ورودش به دريا بخشي از آبهاي ساحلي را به گونهاي قرمز کرده كه کوسه ماهيان گهگاه فريب آن را ميخورند و خود را به دام مياندازند.
خاك خوردني
خاك سرخ هرمز ارزش اقتصادي بالايي هم دارد؛ تا همين چهار سال قبل، هزاران تن از اين خاک گرانبها به کشورهاي ديگر صادر ميشد تا در صنايع مختلف رنگ سازي، لوازم آرايش، شيشه و سراميك سازي از آن استفاده کنند. البته آخرين خبرها، از كم شدن اين صادرات بيرويه حكايت ميكند؛ صادراتي كه اگر بخواهد ادامه يابد، به از بين رفتن خاك سرخ هرمز ميانجامد.
البته زيبايي و معروفيت هرمز فقط به خاك سرخش نيست، هرمز جزيره رنگهاست. اين جزيره داراي خاکهاي رنگي بسياري است که در کنار يكديگر طيف وسيعي از رنگهاي سفيد، زرد، نارنجي، قرمز، قهوهاي، سبز و حتي طلايي ايجاد ميکند. هرمز رنگهاي شمارش ناپذيري دارد كه از طيف رنگي گرم تا سرد را شامل ميشود؛ يعني همه رنگهايي كه يك هنرمند براي كشيدن تابلوي نقاشي خود به آنها نيازمند است. همين تابلوي نقاشي است كه نه تنها زمين شناسان، هنرمندان و گردشگران ايراني را مبهوت خود كرده؛ بلكه هر هنرمندي را كه به ايران آمده، مجذوب خود كرده است. از جورج استاينمتز و ريكاردو زيپولي عكاس تا آلبرلاموريس فيلمساز.
اما اين رنگها از كجا آمدهاند؟ در جواب اين سوال بايد گفت كه مجموع رنگهاي اين جزيره حاصل يك تركيب شيميايي است؛ حاصل يك اتفاق؛ اتفاقي از تركيب كانيهاي مختلف براي شكلگيري سنگ. رنگهاي هرمز يا به صورت خاک و کلوخند يا به صورت سنگهايي محکم. ا لبته هرمز سنگهاي فلزي هم دارد. مگنتيت، هماتيت و اوليژيست سه سنگ فلزي هستند كه در آنها اكسيد آهن يافت ميشود و سنگ فلزي طلايي رنگي به نام پيريت كه به طلاي ابلهان يا چشم شيطان معروف است و در خود مادهاي به نام سولفيد آهن دارد.
هنر و هرمز
نادعليان براي آنكه بتواند با خاكهاي رنگارنگ جزيره آثار هنري خود را خلق كند به مطالعات رنگشناسي آنها روي آورد: «از نظر علمي نميشود گفت كه دقيقاً چه رنگهايي را در هرمز ميبينيم؛ چرا كه تفکيک دقيق اين همه رنگ در اين جزيره زيبا کار چشم آدمي نيست؛ اما آنچه به ظاهر ديده ميشود، رنگهاي اصلي به همراه طيفهاي مختلف رنگي هستند؛ سفيد، زرد، کرم، نارنجي، قرمز، قهوهاي و سبز فيروزهاي روشن. اين رنگها فقط به خاک جزيره مربوط نيستند، بسياري از اين رنگها براي کلوخها و سنگهاي شكنندهاي هستند که با دست قابل خرد شدنند». جالب است كه به گفته او، رنگ سبز فيروزهاي مربوط به خاک نرم و مرطوبي است که چسبندگي بالايي هم دارد.
اما نكته مهمي كه بايد در استفاده از خاكهاي رنگارنگ هرمز هميشه مدنظر قرار داد، تخريب محيط طبيعي اين جزيره است و از دست رفتن اين خاكها. همين يك سال و نيم پيش بود كه براي نشان دادن زيبايي جزيره هرمز، فرشي تقريبا به طول 1200 متر مربع از 70 طيف رنگي بر ساحل جزيره نقش بست؛ فرشي كه در طراحي آن از داستانها و طرحهاي بومي جزيره استفاده شد. احمد نادعليان گرچه اين کار هنري را بسيار جالب ميداند؛ اما خلق آن را به قيمت از دست دادن خاکهاي رنگي و تخريب محيط طبيعي زيباي هرمز، اثري ضد محيط زيست مينامد. او كه بنا به گفته خودش براي نقاشيهايش روي شيشه و غيره از مقدار کمي خاک به اندازه يك قاشق سوپخوري خاك جزيره استفاده كرده ميگويد: «بهتر است به جاي اين كارها، اثرياما نكته مهمي كه بايد در استفاده از خاكهاي رنگارنگ هرمز هميشه مدنظر قرار داد، تخريب محيط طبيعي اين جزيره است و از دست رفتن اين خاكها. همين يك سال و نيم پيش بود كه براي نشان دادن زيبايي جزيره هرمز، فرشي تقريبا به طول 1200 متر مربع از 70 طيف رنگي بر ساحل جزيره نقش بست؛ فرشي كه در طراحي آن از داستانها و طرحهاي بومي جزيره استفاده شد. احمد نادعليان گرچه اين کار هنري را بسيار جالب ميداند؛ اما خلق آن را به قيمت از دست دادن خاکهاي رنگي و تخريب محيط طبيعي زيباي هرمز، اثري ضد محيط زيست مينامد. او كه بنا به گفته خودش براي نقاشيهايش روي شيشه و غيره از مقدار کمي خاک به اندازه يك قاشق سوپخوري خاك جزيره استفاده كرده ميگويد: «بهتر است به جاي اين كارها، اثري در ابعاد كوچكتر خلق ميشد تا خاك اين جزيره كمترين آسيب را ببيند. همين بس است که سالها خاک هرمز را صادر ميکردند. از اين به بعد فرصت آن است که آن را حفظ کنيم»
منبع:همشهري ماه، ش44