مجاهدي با فرياد رسا در برابرطاغوت(2)
زندگينامه شهيد آيت الله سيد محمدباقر حكيم
بعداز شكلگيري مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق حركت جهادي بر ضد رژيم صدام در دو زمينه نظامي و سياسي شكل آشكارتري به خود گرفت. براي مثال در زمينه نظامي درابتدا گردانهاي جهاد تشكيل شد و اين گردانها در مراحل بعدي سپاهي به نام سپاه بدررا تشكيل داد و در داخل عراق نيروهاي مقاومت اسلامي و جهاد تشكيل شد و اين نيروها توانستند عمليات بزرگي در داخل عراق به انجام برسانند و بيشتراين عمليات طي جنگ عراق عليه ايران در مناطق مردابي (اهواز)صورت گرفت ولي،بعد ازانتفاضه شعبان در سال 1991،اين عمليات گسترش يافته و به داخل شهرهاي عراق كشيده شد كه درآغاز عمليات بزرگي را صورت داد،ازجمله حمله به كاخ رياست جمهوري به وسيله موشكهاي كاتيوشا طي سه نوبت در سالهاي2000 و 20001ميلادي و در عرصه سياسي، مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق با تلاشها و اقدامات پيگيرخود و نيز حمايت نيروهاي مومن و معتقد به اين طرح سياسي و جهادي توانست به يك سازمان سياسي مهم و شناخته شده در عرصه بين المللي تبديل شود و موقعيتي بزرگ در عرصه جهاني پيداكند و مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق تا به امروز توانسته به اهداف خود در تحقق آرمانهاي مردم عراق ادامه دهد.
بزرگ ترين دغدغه شهيد حكيم عملي ساختن راهكارهايي براي نجات ملت عراق ازظلم رژيم صدام بود و اين امردر كليه سخنان و تحركات ايشان آشكاربود و ايشان حتي، يك لحظه از بيان مشكلات مردم عراق در سايه ظلم اين رژيم غافل نمي شد و پيوسته با نامهها و يادداشتهاي خود با سازمان ملل و دبيركل آن و نيز پادشاهان و روساي كشورهاي عربي و اسلامي در مناسبت هاي مختلف تماس مي گرفت و از آنان درخواست مي كرد، اقدامات لازم را براي رفع ظلم از ملت عراق انجام دهند و در همين رابطه بيشترين تلاش ها و حمايت ها را براي تأسيس مركز اسناد حقوق بشر در عراق به كار برد و اين مركز توانست بيشترين نقش را در مفتضح ساختن رژيم بعثي در محافل بينالمللي داشته باشد. همچنين ايشان امكان تحرك در سازمان ملل را ايجاد كرد و درسال1992 شخصاًبا دبيركل وقت اين سازمان (خاوير پرز دكوئيار) ملاقات كرد. اين مركز امكان ارسال مدارك و اسناد مربوط به زندانيان به مؤسسات سازمان ملل و نيز تحرك در سطح سازمان هاي حقوق بشر در كشورهاي اروپايي و برخي كشورهاي آسيايي را ايجاد كرد و اين تحركات در زمينه حقوق بشر، در مفتضح كردن اقدامات رژيم عراق برضد مردم آن تأثيري به سزا داشت.به اين ترتيب اين تحرك ها و فشارها سازمان ملل را مجبور كرد تا به درخواست عراقي ها در متوقف كردن سركوب مردم عراق توجه كند و اين مسئله دراعلاميه ها و قطعنامه هاي صادره از سازمان ملل كاملاً آشكار بود و حتي به محكوم كردن تجاوزات رژيم بعثي به حقوق مردم نيزانجاميد.
شهيد حكيم به اين فعاليتها اكتفا نكرده و بر تلاشهاي مجدانه خود براي سقوط رژيم صدام و نجات مردم عراق از رنجها و مصائبي كه طي ساليان دراز گرفتار آن بودند، افزود.لذا با دبير كل سابق سازمان ملل آقاي خاويردكوئيار ديداركرد وبه كشورهاي مجاورهمچون عربستان سعودي و سوريه و كويت رفت و با پادشاه و رؤساي جمهوراين كشورها و همچنين با نخست وزيرتركيه و نخست وزير سودان و شاه حسين و وليعهد او اميرحسين ديدار و گفت وگو كرد.ايشان همچنين با دعوت از عراقي هاي مقيم خارج از كشور(انگليس و سوئيس) ديداركرد و به لبنان رفت و چندين مرتبه باسفراي گروه كشورهاي اروپايي نيز ملاقات داشت و به هرجا كه ميرفت درباره مسئله اصلي ملت عراق و رنج ها و ستم هاي آنان صحبت و مذاكره ميكرد.
در سال1972 كه براي اولين بار به همراه آقاي سيدمحمدتقي طباطبايي و شيخ عزالدين الجزائري وسيد محمدعلي شيرازي و چندتن ديگر بازداشت وبه بغداد منتقل شد، تصميم رژيم براين بود كه در بازداشتگاه ترور شود لذا،بلافاصله به اداره كل امنيت بغداد منتقل و با مديركل آن مواجه شد و اونيز دستور داد به مديريت شعبه پنجم منتقل شود كه تا صبح مورد شكنجه قرار گرفت و بعدازظهرآن روز به طور غير منتظره به همراه شهيد صدرآزادشد و از ايشان عذرخواهي شد و مديرشعبه آن وقت شخصي به نام العزاوي بود كه بعد از اخراج او از كارش در اداره امنيت عمومي به اداره پليس،تصميم تقل او را به واسطه يكي از دوستان فاش كرد و گفت ما از تصميم غيرمنتظره آزادي او كه از كاخ رياست جمهوري صادر شده بود غافلگيرشديم و شديم وشايد دليل آن توسل آقاي حكيم به امام كاظم عليهالسلام بود.
بعد ازوفات امام حكيم در سال 1970 و آشكارشدن نقش مؤثر ايشان در مرجعيت پدربزرگوارشان و نيز نقش بزرگ ايشان در جنبش فرهنگي و سياسي و اجتماعي شهيد صدر،رژيم توطئه قتل شهيد صدر و آقاي محمدباقرحكيم را به وسيله يكي از بعثي ها كشيد و نحوه اجرا و ساعت آن را نيز مشخص كرد ولي،آن شخص در ساعت هاي آخرقبل از اجراي نقشه، از اين كار خودداري كرد.اين مسئله مابين سال هاي74-75 ميلادي واقع شد و طي آن تعدادي از علما و شخصيتهاي مؤمن و متدين اعدام شدند.
اين تحرك سياسي و با اين چارچوب فكري بعد ازاعلام موضع شهيد صدر درباره پذيرش ولايت فقيه به عنوان مبدأ واصل نماد روشن تري پيدا كرد.اصلي كه انقلاب اسلامي ايران به دست توانمند ولي فقيه و با استقرار نظام جمهوري اسلامي آن را مجسم كرد. و بر همين اساس شهيد حكيم بعد از شهادت سيدمحمدباقر صدر كوشيد يك جريان سياسي را پايه گذاري كند كه داراي چارچوبي واضح و زيربنايي قوي به لحاظ عملي و اسلامي باشد و در خط اهل بيت عليهم السلام سيركند و برمنابع غني انساني و فرهنگي و نيز نيروي مردمي متكي باشد.لذا براي اين كار لازم شد به يك كار فرهنگي گسترده دست بزند و كليه نيروهاي سياسي و جهادي و انساني را به كار گيرد و به ايجاد تشكلات سياسي وجهادي و اسلامي و تبليغي و خدماتي اقدام كند و خط ولايت فقيه و رهبري علما و مراجع را سرلوحه همه كارها قرار دهد. و توانست دستاوردها و موفقيت هاي بزرگي را در اين زمينه محقق سازد، به نحوي كه اين جريان اسلامي يكي از قوي ترين جريانات سياسي- اسلامي در صحنه عراق و حتي قوي ترين آنها شناخته شد.
شهيد حكيم براي اين منظور سختي ها و رنج هاي زيادي را متحمل شد و در تعيين خط مشي اين جريان سياسي براي اولين بار از ديدگاه كلي اسلام نسبت به هرگونه حركت سياسي اسلامي كه مبتني بر دستورات قرآن كريم و سيره اهل بيت(ع) عليهم السلام و سنت شريف و نيز برگرفته از انديشه ها و نظرات مراجع بزرگ تقليد همچون امام حكيم و شهيد صدر و امام خميني (ره) بود، استفاده كرد و اين ديدگاه را در نوشتهها و تأليفات خود نيز منعكس ساخت از جمله نقش اهل بيت در ايجاد جماعت صالح و ديدگاه شهيد صدر در تحرك سياسي و نظر اسلام در تحرك سياسي و مرجعيت صالح ديني و مرجعيت صالح ديني و مرجعيت ديني سياسي و غيره. به اين ترتيب آقاي صدر توانست با پايداري درتداوم پيمودن اين راه و صبر در برابر سختي ها و فداكاري هاي زياد و تلاش هاي خستگي ناپذير و روشنگري در طرح و دقت و وسعت نگاه دربررسي امور، خط مرجعيت ديني را بنا كند و اين خط نقش بزرگي در فعل ساختن حركت در صحنه سياسي عراق اسلامي براي مقابله با نظام سركش و مستبد طاغوتي دربغداد داشت.
همچنين حركت و انديشه هاي شهيد حكيم در ديگر كشورهاي اسلامي نيز تأثير داشت و شخصيت امام خميني توانست نمونه صالحي از ولي فقيه جامع الشرايط را ارائه دهدكه جمع ميان مرجعيت ديني فتوا دهنده و مرجعيت ديني سياسي –اجتماعي باشد به گونهاي كه نشان دهد دستاوردهاي ناشي از اقامه حكومت اسلامي و شكل گيري نهضت اسلامي يكپارچه به پيروزي تفكر خط مرجعيت و رهبري علما كمك كرد واين همان چيزي است كه به آن ولايت فقيه مي گويند.شهيد حكيم بعد از رحلت امام خميني، نيز همان شيوه نظري و عملي درايمان به خط ولايت و آثارعملي ناشي از آن را در صحنه فعاليت سياسي ادامه داد.البته با رعايت ويژگي هاي خاص عراق و شرايط حاكم بر صحنه درگيري هاي سياسي لذا به لحاظ عملي و سياسي راهكارهاي واقعي و اصولي تحرك سياسي منطقهاي را ارائه داد، به نحوي كه با اصل ولايت عامه و پذيرش آن درسطح داخل و منطقه و دنيا منسجم باشد.
شهيد حكيم موضع خاصي در قبال جمهوري اسلامي داشتند وموضع ايشان برخاسته از اين انديشه بود كه جمهوري اسلامي نماينده كيان اسلامي صالح است كه بايد ازآن دفاع شود و پشتيبان قوي براي ملت مظلوم عراق و ديگرملل اسلامي است و تنها كيان اسلامي است كه درهاي خود را به صورت كامل در برابر حركت ملت عراق براي رهايي از طغيان رژيم بازگذاشت و با رنج ها و مشكلات سياسي و انساني آن كنارآمد و به آنها كمك كرد وبه خاطرملت عراق فداكاري كرد و ازهمين رو ايشان به طور اخص به هماهنگي كامل مابين سياست هاي جمهوري اسلامي در امور عامه و خاصه اسلامي عراق و به ويژه منافع ملت عراق توجه نشان داد و توانست ازاين طريق سطح خوبي از روابط ثابت با جمهوري اسلامي به لحاظ استقلال در تصميم گيري برسد.دردوران جنگ ظالمانه صدام عليه ايران،ايشان هرازچندي به جبهه هاي جنگ مي رفت و درخطوط مقدم جبهه ها حضور مي يافت تا به اين وسيله مخالفت و اعتراض خود را به اقدام تجاوزكارانه رژيم صدام بر ضد اسلام و ملت ايران برساند و آمادگي خود را براي هرگونه جانفشاني در راه حفظ حكومت اسلامي و بازداشتن تجاوزنشان دهد كه اين اقدام ايشان دربالا بردن روحيه رزمندگان ايراني و عراقي حاضر درجبهه ها نيزبسيارمؤثربود. البته دراين نوشته مختصرنمي توان همه اقدامات و فعاليت هاي اين شهيد بزرگوار در دفاع ازاسلام و حكومت اصيل اسلامي حفظ روابط مستحكم ميان دو ملت مسلمان عراق و ايران و تضمين حمايت و پشتيباني از قضيه عراق و تشكلات آن را شرح داد.
نيروهاي رزمنده عراقي درابتدا به صورت گروهان هاي محدود،سپس به گردان و بعد از آن به تيپ و بعد به لشكرتوسعه يافتند. بعد از آن سپاه مباركي شد كه همگان از آن اطلاع يافتند و آقاي حكيم خود را سرباز جانبازي به شمار مي آورد كه مراحل مختلف اين پيشرفت را همراهي كرد و رنج ها و سختي هاي آن را به دوش كشيد و در جبهه هاي جنگ با آنها همراه و شريك پيروزي هايشان شد.و در همه مواقع رزمي همچون پادگان ها و اردوگاه ها و نيز درميان مردم و مراسم شهدا و مراکزآماده سازي حضوريافت و همه چيز خود، اعم از وقت و مال و توان و امكانات را نثاراين راه و ايجاد پوشش سياسي و معنوي و فرهنگي براي آنها كرد.
شهيد حكيم به پيگيري حوادث و اوضاع ميپرداخت و دستورات لازمه را به تشكيلات نظامي و سياسي و تبليغي تحت نظارت خود صادر ميكرد تا به گونه مناسب با واقعيت حوادث حركت كنند و طي حوادث 15 شعبان نيروهاي امريكايي به رژيم عراق كمك كردند و بالغو ممنوعيت پروازبه هواپيماهاي آن اجازه دادند تظاهركنندگان را درشهرهاي مختلف عراق بمباران كنند و حتي،به هواپيماهاي آن نيز سوخت دادند.
توجه ايشان به مقاومت اسلامي و گسترش دايره عمل آن حكايت از ايمان ايشان به نقش تعيين كننده مردم عراق دارد كه ميتواند درايجاد تحول در عراق تعيين كننده باشد و معتقد است كه چيزي كه ميتوان درعراق تغيير واقعي ايجاد كند، خود ملت عراق با اعتماد به خداوند سبحان و با تكيه برتوان و قدرت و شجاعت فرزندان عراق است.
تجربه اسراي تواب يكي از تجارب بي نظيرتاريخ معاصر ماست وبه لحاظ تحول روحي وبازگشت سريع به ذات خود و پافشاري برآن و نيز بازگشت به اصالت اخلاقي كه عراقي ها از آن برخوردارند و نيز جلب اعتماد و اطمينان ايراني ها نسبت به حقيقت اين تحول نظيري نميتوان براي آن يافت و درعين حال اين تحول در نتيجه تلاش هاي بسيار زيادي بود كه آقاي حكيم در راه آسايش روحي اسرا و از بين بردن حس غريب درآنان به كار برد. ويژگي اين كار در اين بود كه افرادي از ميان خودشان به آنان رسيدگي ميكردند و با آنان رفتاري پسنديده داشتند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره42-41
تحركات و فعاليتهاي جهادي ايشان در خارج از عراق
بعداز شكلگيري مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق حركت جهادي بر ضد رژيم صدام در دو زمينه نظامي و سياسي شكل آشكارتري به خود گرفت. براي مثال در زمينه نظامي درابتدا گردانهاي جهاد تشكيل شد و اين گردانها در مراحل بعدي سپاهي به نام سپاه بدررا تشكيل داد و در داخل عراق نيروهاي مقاومت اسلامي و جهاد تشكيل شد و اين نيروها توانستند عمليات بزرگي در داخل عراق به انجام برسانند و بيشتراين عمليات طي جنگ عراق عليه ايران در مناطق مردابي (اهواز)صورت گرفت ولي،بعد ازانتفاضه شعبان در سال 1991،اين عمليات گسترش يافته و به داخل شهرهاي عراق كشيده شد كه درآغاز عمليات بزرگي را صورت داد،ازجمله حمله به كاخ رياست جمهوري به وسيله موشكهاي كاتيوشا طي سه نوبت در سالهاي2000 و 20001ميلادي و در عرصه سياسي، مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق با تلاشها و اقدامات پيگيرخود و نيز حمايت نيروهاي مومن و معتقد به اين طرح سياسي و جهادي توانست به يك سازمان سياسي مهم و شناخته شده در عرصه بين المللي تبديل شود و موقعيتي بزرگ در عرصه جهاني پيداكند و مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق تا به امروز توانسته به اهداف خود در تحقق آرمانهاي مردم عراق ادامه دهد.
بزرگ ترين دغدغه شهيد حكيم عملي ساختن راهكارهايي براي نجات ملت عراق ازظلم رژيم صدام بود و اين امردر كليه سخنان و تحركات ايشان آشكاربود و ايشان حتي، يك لحظه از بيان مشكلات مردم عراق در سايه ظلم اين رژيم غافل نمي شد و پيوسته با نامهها و يادداشتهاي خود با سازمان ملل و دبيركل آن و نيز پادشاهان و روساي كشورهاي عربي و اسلامي در مناسبت هاي مختلف تماس مي گرفت و از آنان درخواست مي كرد، اقدامات لازم را براي رفع ظلم از ملت عراق انجام دهند و در همين رابطه بيشترين تلاش ها و حمايت ها را براي تأسيس مركز اسناد حقوق بشر در عراق به كار برد و اين مركز توانست بيشترين نقش را در مفتضح ساختن رژيم بعثي در محافل بينالمللي داشته باشد. همچنين ايشان امكان تحرك در سازمان ملل را ايجاد كرد و درسال1992 شخصاًبا دبيركل وقت اين سازمان (خاوير پرز دكوئيار) ملاقات كرد. اين مركز امكان ارسال مدارك و اسناد مربوط به زندانيان به مؤسسات سازمان ملل و نيز تحرك در سطح سازمان هاي حقوق بشر در كشورهاي اروپايي و برخي كشورهاي آسيايي را ايجاد كرد و اين تحركات در زمينه حقوق بشر، در مفتضح كردن اقدامات رژيم عراق برضد مردم آن تأثيري به سزا داشت.به اين ترتيب اين تحرك ها و فشارها سازمان ملل را مجبور كرد تا به درخواست عراقي ها در متوقف كردن سركوب مردم عراق توجه كند و اين مسئله دراعلاميه ها و قطعنامه هاي صادره از سازمان ملل كاملاً آشكار بود و حتي به محكوم كردن تجاوزات رژيم بعثي به حقوق مردم نيزانجاميد.
شهيد حكيم به اين فعاليتها اكتفا نكرده و بر تلاشهاي مجدانه خود براي سقوط رژيم صدام و نجات مردم عراق از رنجها و مصائبي كه طي ساليان دراز گرفتار آن بودند، افزود.لذا با دبير كل سابق سازمان ملل آقاي خاويردكوئيار ديداركرد وبه كشورهاي مجاورهمچون عربستان سعودي و سوريه و كويت رفت و با پادشاه و رؤساي جمهوراين كشورها و همچنين با نخست وزيرتركيه و نخست وزير سودان و شاه حسين و وليعهد او اميرحسين ديدار و گفت وگو كرد.ايشان همچنين با دعوت از عراقي هاي مقيم خارج از كشور(انگليس و سوئيس) ديداركرد و به لبنان رفت و چندين مرتبه باسفراي گروه كشورهاي اروپايي نيز ملاقات داشت و به هرجا كه ميرفت درباره مسئله اصلي ملت عراق و رنج ها و ستم هاي آنان صحبت و مذاكره ميكرد.
توطئه هاي ترور
در سال1972 كه براي اولين بار به همراه آقاي سيدمحمدتقي طباطبايي و شيخ عزالدين الجزائري وسيد محمدعلي شيرازي و چندتن ديگر بازداشت وبه بغداد منتقل شد، تصميم رژيم براين بود كه در بازداشتگاه ترور شود لذا،بلافاصله به اداره كل امنيت بغداد منتقل و با مديركل آن مواجه شد و اونيز دستور داد به مديريت شعبه پنجم منتقل شود كه تا صبح مورد شكنجه قرار گرفت و بعدازظهرآن روز به طور غير منتظره به همراه شهيد صدرآزادشد و از ايشان عذرخواهي شد و مديرشعبه آن وقت شخصي به نام العزاوي بود كه بعد از اخراج او از كارش در اداره امنيت عمومي به اداره پليس،تصميم تقل او را به واسطه يكي از دوستان فاش كرد و گفت ما از تصميم غيرمنتظره آزادي او كه از كاخ رياست جمهوري صادر شده بود غافلگيرشديم و شديم وشايد دليل آن توسل آقاي حكيم به امام كاظم عليهالسلام بود.
بعد ازوفات امام حكيم در سال 1970 و آشكارشدن نقش مؤثر ايشان در مرجعيت پدربزرگوارشان و نيز نقش بزرگ ايشان در جنبش فرهنگي و سياسي و اجتماعي شهيد صدر،رژيم توطئه قتل شهيد صدر و آقاي محمدباقرحكيم را به وسيله يكي از بعثي ها كشيد و نحوه اجرا و ساعت آن را نيز مشخص كرد ولي،آن شخص در ساعت هاي آخرقبل از اجراي نقشه، از اين كار خودداري كرد.اين مسئله مابين سال هاي74-75 ميلادي واقع شد و طي آن تعدادي از علما و شخصيتهاي مؤمن و متدين اعدام شدند.
برنامه ريزي و كار روزانه شهيد حكيم
مصلحت اسلام در درجه اول
دفاع ازحق
موضع شهيد حكيم در قبال جمهوري اسلامي
اين تحرك سياسي و با اين چارچوب فكري بعد ازاعلام موضع شهيد صدر درباره پذيرش ولايت فقيه به عنوان مبدأ واصل نماد روشن تري پيدا كرد.اصلي كه انقلاب اسلامي ايران به دست توانمند ولي فقيه و با استقرار نظام جمهوري اسلامي آن را مجسم كرد. و بر همين اساس شهيد حكيم بعد از شهادت سيدمحمدباقر صدر كوشيد يك جريان سياسي را پايه گذاري كند كه داراي چارچوبي واضح و زيربنايي قوي به لحاظ عملي و اسلامي باشد و در خط اهل بيت عليهم السلام سيركند و برمنابع غني انساني و فرهنگي و نيز نيروي مردمي متكي باشد.لذا براي اين كار لازم شد به يك كار فرهنگي گسترده دست بزند و كليه نيروهاي سياسي و جهادي و انساني را به كار گيرد و به ايجاد تشكلات سياسي وجهادي و اسلامي و تبليغي و خدماتي اقدام كند و خط ولايت فقيه و رهبري علما و مراجع را سرلوحه همه كارها قرار دهد. و توانست دستاوردها و موفقيت هاي بزرگي را در اين زمينه محقق سازد، به نحوي كه اين جريان اسلامي يكي از قوي ترين جريانات سياسي- اسلامي در صحنه عراق و حتي قوي ترين آنها شناخته شد.
شهيد حكيم براي اين منظور سختي ها و رنج هاي زيادي را متحمل شد و در تعيين خط مشي اين جريان سياسي براي اولين بار از ديدگاه كلي اسلام نسبت به هرگونه حركت سياسي اسلامي كه مبتني بر دستورات قرآن كريم و سيره اهل بيت(ع) عليهم السلام و سنت شريف و نيز برگرفته از انديشه ها و نظرات مراجع بزرگ تقليد همچون امام حكيم و شهيد صدر و امام خميني (ره) بود، استفاده كرد و اين ديدگاه را در نوشتهها و تأليفات خود نيز منعكس ساخت از جمله نقش اهل بيت در ايجاد جماعت صالح و ديدگاه شهيد صدر در تحرك سياسي و نظر اسلام در تحرك سياسي و مرجعيت صالح ديني و مرجعيت صالح ديني و مرجعيت ديني سياسي و غيره. به اين ترتيب آقاي صدر توانست با پايداري درتداوم پيمودن اين راه و صبر در برابر سختي ها و فداكاري هاي زياد و تلاش هاي خستگي ناپذير و روشنگري در طرح و دقت و وسعت نگاه دربررسي امور، خط مرجعيت ديني را بنا كند و اين خط نقش بزرگي در فعل ساختن حركت در صحنه سياسي عراق اسلامي براي مقابله با نظام سركش و مستبد طاغوتي دربغداد داشت.
همچنين حركت و انديشه هاي شهيد حكيم در ديگر كشورهاي اسلامي نيز تأثير داشت و شخصيت امام خميني توانست نمونه صالحي از ولي فقيه جامع الشرايط را ارائه دهدكه جمع ميان مرجعيت ديني فتوا دهنده و مرجعيت ديني سياسي –اجتماعي باشد به گونهاي كه نشان دهد دستاوردهاي ناشي از اقامه حكومت اسلامي و شكل گيري نهضت اسلامي يكپارچه به پيروزي تفكر خط مرجعيت و رهبري علما كمك كرد واين همان چيزي است كه به آن ولايت فقيه مي گويند.شهيد حكيم بعد از رحلت امام خميني، نيز همان شيوه نظري و عملي درايمان به خط ولايت و آثارعملي ناشي از آن را در صحنه فعاليت سياسي ادامه داد.البته با رعايت ويژگي هاي خاص عراق و شرايط حاكم بر صحنه درگيري هاي سياسي لذا به لحاظ عملي و سياسي راهكارهاي واقعي و اصولي تحرك سياسي منطقهاي را ارائه داد، به نحوي كه با اصل ولايت عامه و پذيرش آن درسطح داخل و منطقه و دنيا منسجم باشد.
شهيد حكيم موضع خاصي در قبال جمهوري اسلامي داشتند وموضع ايشان برخاسته از اين انديشه بود كه جمهوري اسلامي نماينده كيان اسلامي صالح است كه بايد ازآن دفاع شود و پشتيبان قوي براي ملت مظلوم عراق و ديگرملل اسلامي است و تنها كيان اسلامي است كه درهاي خود را به صورت كامل در برابر حركت ملت عراق براي رهايي از طغيان رژيم بازگذاشت و با رنج ها و مشكلات سياسي و انساني آن كنارآمد و به آنها كمك كرد وبه خاطرملت عراق فداكاري كرد و ازهمين رو ايشان به طور اخص به هماهنگي كامل مابين سياست هاي جمهوري اسلامي در امور عامه و خاصه اسلامي عراق و به ويژه منافع ملت عراق توجه نشان داد و توانست ازاين طريق سطح خوبي از روابط ثابت با جمهوري اسلامي به لحاظ استقلال در تصميم گيري برسد.دردوران جنگ ظالمانه صدام عليه ايران،ايشان هرازچندي به جبهه هاي جنگ مي رفت و درخطوط مقدم جبهه ها حضور مي يافت تا به اين وسيله مخالفت و اعتراض خود را به اقدام تجاوزكارانه رژيم صدام بر ضد اسلام و ملت ايران برساند و آمادگي خود را براي هرگونه جانفشاني در راه حفظ حكومت اسلامي و بازداشتن تجاوزنشان دهد كه اين اقدام ايشان دربالا بردن روحيه رزمندگان ايراني و عراقي حاضر درجبهه ها نيزبسيارمؤثربود. البته دراين نوشته مختصرنمي توان همه اقدامات و فعاليت هاي اين شهيد بزرگوار در دفاع ازاسلام و حكومت اصيل اسلامي حفظ روابط مستحكم ميان دو ملت مسلمان عراق و ايران و تضمين حمايت و پشتيباني از قضيه عراق و تشكلات آن را شرح داد.
نقش حكيم در تأسيس سپاه بدر
نيروهاي رزمنده عراقي درابتدا به صورت گروهان هاي محدود،سپس به گردان و بعد از آن به تيپ و بعد به لشكرتوسعه يافتند. بعد از آن سپاه مباركي شد كه همگان از آن اطلاع يافتند و آقاي حكيم خود را سرباز جانبازي به شمار مي آورد كه مراحل مختلف اين پيشرفت را همراهي كرد و رنج ها و سختي هاي آن را به دوش كشيد و در جبهه هاي جنگ با آنها همراه و شريك پيروزي هايشان شد.و در همه مواقع رزمي همچون پادگان ها و اردوگاه ها و نيز درميان مردم و مراسم شهدا و مراکزآماده سازي حضوريافت و همه چيز خود، اعم از وقت و مال و توان و امكانات را نثاراين راه و ايجاد پوشش سياسي و معنوي و فرهنگي براي آنها كرد.
موضع شهيد حكيم درانتفاضه 15 شعبان
شهيد حكيم به پيگيري حوادث و اوضاع ميپرداخت و دستورات لازمه را به تشكيلات نظامي و سياسي و تبليغي تحت نظارت خود صادر ميكرد تا به گونه مناسب با واقعيت حوادث حركت كنند و طي حوادث 15 شعبان نيروهاي امريكايي به رژيم عراق كمك كردند و بالغو ممنوعيت پروازبه هواپيماهاي آن اجازه دادند تظاهركنندگان را درشهرهاي مختلف عراق بمباران كنند و حتي،به هواپيماهاي آن نيز سوخت دادند.
نقش شهيد حكيم درتشكيل و گسترش مقاومت اسلامي
توجه ايشان به مقاومت اسلامي و گسترش دايره عمل آن حكايت از ايمان ايشان به نقش تعيين كننده مردم عراق دارد كه ميتواند درايجاد تحول در عراق تعيين كننده باشد و معتقد است كه چيزي كه ميتوان درعراق تغيير واقعي ايجاد كند، خود ملت عراق با اعتماد به خداوند سبحان و با تكيه برتوان و قدرت و شجاعت فرزندان عراق است.
تأثيرشهيد حكيم در حركت توابين
تجربه اسراي تواب يكي از تجارب بي نظيرتاريخ معاصر ماست وبه لحاظ تحول روحي وبازگشت سريع به ذات خود و پافشاري برآن و نيز بازگشت به اصالت اخلاقي كه عراقي ها از آن برخوردارند و نيز جلب اعتماد و اطمينان ايراني ها نسبت به حقيقت اين تحول نظيري نميتوان براي آن يافت و درعين حال اين تحول در نتيجه تلاش هاي بسيار زيادي بود كه آقاي حكيم در راه آسايش روحي اسرا و از بين بردن حس غريب درآنان به كار برد. ويژگي اين كار در اين بود كه افرادي از ميان خودشان به آنان رسيدگي ميكردند و با آنان رفتاري پسنديده داشتند.
اسلام چارچوب وحدت ملت عراق
حكومت و رأي مردم
مبارزه مسلحانه
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره42-41
/ج