وقتي روابط سرد مي شوند ...
زندگي هاي مشترک داراي افت و خيزهاي فراواني هستند و امکان ندارد زوجي را بيابيد که در همه روزهاي مشترک شان شاد و خوشحال بوده و بدون هيچ گونه جر و بحثي با هم زندگي کرده باشند.گاهي پيش مي آيد که شريک زندگي تان به شما بي اعتنا شده و رفتارش سرد مي شود.ديگرمانند قبل به شما توجه ندارد و به اصطلاح تحويلتان نمي گيرد.اينجا يک زنگ خطر به صدا در مي آيد و آن درباره اين است که يا همسرتان مشکل شخصي دارد که مربوط به شما نيست،ولي،در روابط تان تأثير گذاشته يا اين که واقعا اين دلخوري و سردي رفتار مربوط به شما دو نفر است.در هر حال،چه او در وضعيت سختي قرار گرفته باشد و چه شما همسرتان را ناراحت کرده باشيد، مشکل بايد حل شود.در اين جاست که بايد دقت کنيد و دست به کار شويد تا وضعيت را تغيير دهيد.واقعيت اين است که هرگونه سردي روابط نشان از بروز شکافي در زندگي مشترک شما دارد که اگر به آن بي توجه باشيد، روز به روز اين شکاف عميق تر مي شود و کار به جايي مي رسد که زندگي مشترک معناي خود را از دست مي دهد.
فرض کنيد که زن و شوهري چندين سال است به خوبي با هم زندگي مي کنند ولي، ناگهان زن متوجه مي شود که شوهرش به او بي اعتنا شده و روابط گرم و صميمانه شان رو به سردي گذاشته است.در ابتدا او اين موضوع را ناديده مي گيرد؛ولي به تدريج مي بيند که زندگي مشترک شان رو به نابودي است و فرزندان شان به تأثير از اين رابطه ي سرد،افسرده و غمگين شده اند و خانه آنها که هميشه پر از شادي و خنده بوده،حالا سوت و کور و خالي از هياهو است.اگر اين چنين موقعيتي براي شما هم پيش آمده در ابتدا سراغ خودتان و رفتارتان برويد و درباره شان فکر کنيد.پيش از اين که از همسرتان پرسش کنيد ببينيد که در اين موقعيت خودتان چه احساسي داريد. گاهي شما خودتان ناراحت و دلسرد هستيد و ناخودآگاه اين احساس را هم به همسرتان منتقل کرده ايد، بي آن که خودتان متوجه باشيد.براي مثال، پس از اين که خوب به رفتارتان فکر مي کنيد مي بينيد که آخرين بار پيش از آنکه روابط تان اين گونه سرد شود، همسرتان را عصباني کرده ايد؛ ولي، علت آن يادتان نمي آيد.اما،به خاطر داريد که اين شما بوديد که در ابتدا عصباني و ناراحت بوديد و سپس اين احساس را به همسرتان منتقل کرده ايد.در واقع، همسر شما اصلا عصباني نبوده و شما او را به عصباني بودن و بداخلاق بودن متهم کرده ايد.
خوب به احساساتتان دقت کنيد و ببينيد که آخرين بار پيش از اين که رابطه تان رو به سردي رود،در برخورد با همسرتان چه احساسي داشته ايد.اگر فهميديد که اين شما بوده ايد که عصباني و آزرده خاطر بوده ايد،به دنبال علت اين احساس منفي باشيد.اگر بخشي از خشم و آزردگي شما به خاطر رفتار سرد همسرتان است،فکر کنيد و ببينيد که براي پيشگيري از وقوع اين اتفاق در آينده چه مي توانيد بکنيد.
همسرتان را سرزنش نکنيد
به خاطر اين که همسرتان اين احساس بد را در شما به وجود آورده، او را سرزنش نکنيد.چون زماني که خودتان مسؤوليت احساسات تان را به عهده بگيريد، مي توانيد هم خلق و خوي خودتان را بهبود بخشيد و هم اين که کيفيت رابطه با همسرتان را بهتر کنيد.
از او بپرسيد
اين که بدانيد به شريک زندگي تان در حال حاضر چه احساسي داريد، بسيار کمک کننده است و به شما کمک مي کند تا بهتر بتوانيد به سمت خلق دوباره يک رابطه صميمانه گام برداريد.ولي دقت کنيد که چگونه بپرسيد و درست تصميم بگيريد که چه مي خواهيد بدانيد و سپس،آماده گوش دادن باشيد.با متهم کردن او جلو نرويد و پيش داوري نکنيد که او چه احساسي دارد و به او نگوييد که مي دانيد چه احساسي دارد،چون نمي دانيد! در عوض از او بخواهيد به شما بگويد که در حال حاضر چه احساسي دارد و اگر مشکي دارد با شما تقسيم کند.شايد او بخواهد از شما چيزهايي را بپرسد که خجالت مي کشد يا حس مي کند که شما ناراحت خواهيد شد و ممکن است به واقع همين طور باشد و شما از حرف ها و پرسش هاي او ناراحت و شرمگين شويد.ولي، به هر حال رو به رو شدن با واقعيت است که مشکلات يک رابطه را حل مي کند.ممکن است با وجود اين که خودتان از همسرتان خواسته ايد راحت و بدون رودربايستي مشکل اش را بگويد،ته دل تان راضي به شنيدن انتقادها و گله گذاري هاي او نباشيد.ولي، واقعيت اين است که تا زماني که به مشکلات تان نپردازيد،نخواهيد توانست آنها را حل کنيد و به يک رابطه سرد و ناراحت کننده پايان دهيد.اهميت رابطه تان را به همسرتان يادآور شويد و از او بخواهيد احساساتش را بيان کند و آن چه در قلبش هست را به شما بگويد.شما نيز چنين کنيد.با وجود اين که ممکن است اين گفت و گو باز و صميمانه و بدون رودربايستي که با شنيدن انتقادات و احساسات منفي همراه است،ناراحت کننده باشد؛ولي، به شما دو نفر کمک مي کند به يکديگر نزديک تر شويد و رابطه عميق تري با يکديگر برقرار کنيد.
منبع:ماهنامه دنياي سلامت، شماره 50 .
فرض کنيد که زن و شوهري چندين سال است به خوبي با هم زندگي مي کنند ولي، ناگهان زن متوجه مي شود که شوهرش به او بي اعتنا شده و روابط گرم و صميمانه شان رو به سردي گذاشته است.در ابتدا او اين موضوع را ناديده مي گيرد؛ولي به تدريج مي بيند که زندگي مشترک شان رو به نابودي است و فرزندان شان به تأثير از اين رابطه ي سرد،افسرده و غمگين شده اند و خانه آنها که هميشه پر از شادي و خنده بوده،حالا سوت و کور و خالي از هياهو است.اگر اين چنين موقعيتي براي شما هم پيش آمده در ابتدا سراغ خودتان و رفتارتان برويد و درباره شان فکر کنيد.پيش از اين که از همسرتان پرسش کنيد ببينيد که در اين موقعيت خودتان چه احساسي داريد. گاهي شما خودتان ناراحت و دلسرد هستيد و ناخودآگاه اين احساس را هم به همسرتان منتقل کرده ايد، بي آن که خودتان متوجه باشيد.براي مثال، پس از اين که خوب به رفتارتان فکر مي کنيد مي بينيد که آخرين بار پيش از آنکه روابط تان اين گونه سرد شود، همسرتان را عصباني کرده ايد؛ ولي، علت آن يادتان نمي آيد.اما،به خاطر داريد که اين شما بوديد که در ابتدا عصباني و ناراحت بوديد و سپس اين احساس را به همسرتان منتقل کرده ايد.در واقع، همسر شما اصلا عصباني نبوده و شما او را به عصباني بودن و بداخلاق بودن متهم کرده ايد.
خوب به احساساتتان دقت کنيد و ببينيد که آخرين بار پيش از اين که رابطه تان رو به سردي رود،در برخورد با همسرتان چه احساسي داشته ايد.اگر فهميديد که اين شما بوده ايد که عصباني و آزرده خاطر بوده ايد،به دنبال علت اين احساس منفي باشيد.اگر بخشي از خشم و آزردگي شما به خاطر رفتار سرد همسرتان است،فکر کنيد و ببينيد که براي پيشگيري از وقوع اين اتفاق در آينده چه مي توانيد بکنيد.
همسرتان را سرزنش نکنيد
به خاطر اين که همسرتان اين احساس بد را در شما به وجود آورده، او را سرزنش نکنيد.چون زماني که خودتان مسؤوليت احساسات تان را به عهده بگيريد، مي توانيد هم خلق و خوي خودتان را بهبود بخشيد و هم اين که کيفيت رابطه با همسرتان را بهتر کنيد.
از او بپرسيد
اين که بدانيد به شريک زندگي تان در حال حاضر چه احساسي داريد، بسيار کمک کننده است و به شما کمک مي کند تا بهتر بتوانيد به سمت خلق دوباره يک رابطه صميمانه گام برداريد.ولي دقت کنيد که چگونه بپرسيد و درست تصميم بگيريد که چه مي خواهيد بدانيد و سپس،آماده گوش دادن باشيد.با متهم کردن او جلو نرويد و پيش داوري نکنيد که او چه احساسي دارد و به او نگوييد که مي دانيد چه احساسي دارد،چون نمي دانيد! در عوض از او بخواهيد به شما بگويد که در حال حاضر چه احساسي دارد و اگر مشکي دارد با شما تقسيم کند.شايد او بخواهد از شما چيزهايي را بپرسد که خجالت مي کشد يا حس مي کند که شما ناراحت خواهيد شد و ممکن است به واقع همين طور باشد و شما از حرف ها و پرسش هاي او ناراحت و شرمگين شويد.ولي، به هر حال رو به رو شدن با واقعيت است که مشکلات يک رابطه را حل مي کند.ممکن است با وجود اين که خودتان از همسرتان خواسته ايد راحت و بدون رودربايستي مشکل اش را بگويد،ته دل تان راضي به شنيدن انتقادها و گله گذاري هاي او نباشيد.ولي، واقعيت اين است که تا زماني که به مشکلات تان نپردازيد،نخواهيد توانست آنها را حل کنيد و به يک رابطه سرد و ناراحت کننده پايان دهيد.اهميت رابطه تان را به همسرتان يادآور شويد و از او بخواهيد احساساتش را بيان کند و آن چه در قلبش هست را به شما بگويد.شما نيز چنين کنيد.با وجود اين که ممکن است اين گفت و گو باز و صميمانه و بدون رودربايستي که با شنيدن انتقادات و احساسات منفي همراه است،ناراحت کننده باشد؛ولي، به شما دو نفر کمک مي کند به يکديگر نزديک تر شويد و رابطه عميق تري با يکديگر برقرار کنيد.
منبع:ماهنامه دنياي سلامت، شماره 50 .
/ج