زندگي در خانه قجري

گشت و گذار در يکي از قديمي ترين خانه هاي تهران که در فهرست آثار قديمي سازمان ميراث فرهنگي ثبت شده است در يکي از محله هاي قديمي تهران جا خوش کرده؛ حياط بزرگي دارد پر از درختان خرمالو که دور تا دور آن صف کشيده اند. عمر اين خانه قديمي به اواخر دوران قاجار برمي گردد، به
سه‌شنبه، 10 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگي در خانه قجري

زندگي در خانه قجري
زندگي در خانه قجري


 

نويسنده: فاطمه شيري




 
گشت و گذار در يکي از قديمي ترين خانه هاي تهران که در فهرست آثار قديمي سازمان ميراث فرهنگي ثبت شده است
در يکي از محله هاي قديمي تهران جا خوش کرده؛ حياط بزرگي دارد پر از درختان خرمالو که دور تا دور آن صف کشيده اند. عمر اين خانه قديمي به اواخر دوران قاجار برمي گردد، به خاطر همين همه نشانه هاي معماري قديم ايران از آب انبار و اتاق هاي زمستانه و تابستانه گرفته تا طاقچه، آينه کاري و حوض قديمي را مي توانيد در آن ببينيد؛ نکته جالب اينجاست که زندگي هنوز در رگ هاي اين خانه جريان دارد.
اين خانه در منطقه منيريه تهران قرار دارد و مثل خيلي از خانه هاي امروزي داراي دو در ورودي است؛ يکي براي رفت و آمد اهالي خانه و ديگري براي عبور وسايل نقليه تا بتوان به راحتي آنها را داخل حياط خانه پارک کرد. شايد به خاطر همين در ماشين رو است که در نگاه اول نمي توان متوجه قديمي بودن خانه شد. اما قديمي هاي محله منيريه از قدمت اين خانه خبر دارند و بيشتر آنها اين خانه را با درخت هاي خرمالوهايش مي شناسند؛ « خانه پدري مان درخت هاي پربار خرمالو دارد. وقتي که اين درختان بار مي دهند، خرمالوهايشان را براي شادي روح پدرمان بين همسايه ها خيرات مي کنيم.» اينها را حميده مينايي مي گويد. او روزگار کودکي اش را در اين خانه گذرانده. حميده حالا هر وقت فرصتي پيدا کند براي ديدن برادرانش و تجديد خاطراتش به اين خانه سر مي زند.
پدر حميده و صاحب اين خانه، فرهاد مينايي چهار سال پيش فوت کرده. با اين حال هنوز مينايي ها اين خانه را نفروخته اند؛ « بعد از اينکه پدرم از دنيا رفت خيلي از بنگاهي هاي محل به اينجا آمدند و زير پايمان نشستند تا چوب حراج به اين خانه بزنيم اما ما به اين کار راضي نشديم تا اينکه ميراث فرهنگي کارشناسان خود را براي بازديد به خانه مان فرستاد.» به اين ترتيب خانه مينايي ها به عنوان يکي از قديمي ترين خانه هاي تهران در فهرست آثار قديمي سازمان ميراث فرهنگي ثبت شد.
خانه اي به قيمت 140 هزار تومان
مينايي ها مي گويند پدرشان براي اينکه محل زندگي اش به مسجد نزديک باشد و صداي اذان را در خانه اش بشنود اين خانه را از تقي رضا، يکي از قصابان معروف تهران در آن دوران خريده است؛ « پدرم نديده اين خانه را خريد. در واقع صاحب قبلي خانه نگذاشت پدرم آنجا را ببيند.پدرم هرطور که بود با قيمت پيشنهادي تقي رضا خانه را به قيمت 140 هزار تومان در سال 1345 خريد.» احمدرضا پسربزرگ خانواده اينها را مي گويد. او که 50 ساله است و خاطرات خانه پدري اش را به خوبي به ياد دارد ادامه مي دهد؛« ما قبل از اين خانه، دو کوچه پايين تر مي نشستيم و وقتي پدرم اينجا را خريد به اين خانه نقل مکان کرديم. ما سه خواهر و سه برادر هستيم براي همين خانه قبلي برايمان کوچک بود. اما در عوض اين خانه دو طبقه است و پنج اتاق در طبقه بالا دارد و پنج اتاق در طبقه پايين. مساحت خانه هم 480 متر است.» خانه مينايي ها بين دو کوچه واقع شده. براي همين، هم از در شمالي و هم از در جنوبي مي شود وارد خانه شد. اما ورودي اصلي خانه از سمت جنوب است که قسمت تابستان نشين خانه هم به حساب مي آيد. اين قسمت حياط حوض آبي رنگ بزرگي دارد. علاوه بر اينها دور تا دور حياط درختان خرمالو، انجير و شاتوت سر به آسمان کشيده اند. اما در ورودي شمالي خانه از اين خبرها نيست. آنجا زمستان نشين است براي همين هم حياط و حوض کوچک تري دارد.

زندگي در خانه قجري

مقرنس کاري
خانه مينايي ها مثل بيشتر خانه هاي قديمي اتاق هاي تو در تو دارد که داخل تعدادي از آنها شومينه کار گذاشته شده. پي اين خانه از سنگ و آجر است. سال هاي زيادي که از عمر اين خانه گذشته اثراتش را در در و ديوار آن نشان داده. سقف بعضي از اتاق ها ريخته يا ديوارها نم پس داده اند. حميده در اين باره مي گويد:« از وقتي که پدرم فوت کرد اوضاع اين خانه به هم ريخت. همه ما ازدواج کرده و سر خانه و زندگي مان رفته بوديم و ديگر مثل سابق کسي نبود که به خانه رسيدگي کند. مادرم هم که قبل از پدرم- يعني 20 سال پيش- فوت کرده براي همين بعد از فوت پدرم ديگر کسي به اين خانه رسيدگي نکرد. حالا دو نفر از برادرانم در اينجا زندگي مي کنند. يکي از آنها مجرد است و ديگري با زن و بچه هايش اينجا زندگي مي کند.»
با اينکه اوضاع اين خانه زياد رو به راه نيست اما خيلي ها دوست دارند نگاهي به اين خانه قديمي بيندازند. کف اين خانه کمي پايين تر از سطح کوچه قرار گرفته تا آب قنات راحت تر درا ختيار اهالي خانه قرار بگيرد. در تزئينات داخلي بنا هم بيشتر از گچ استفاده شده. براي نماي خارجي ساختمان هم آجر و کاشي به کار رفته است. پنجره هاي اين خانه هم با شيشه هاي رنگي شان جلوه خاصي به نماي خانه داده اند.در اين خانه قديمي شما مي توانيد هنر کاشي کاري، مقرنس کاري، آجر چيني و معرق کاري را ببينيد.

زندگي در خانه قجري

سر دري با دو طاووس
علاوه بر تزئينات داخلي و خارجي اين بنا سر در خانه هم يکي ديگر از زيبايي هاي اين ساختمان قديمي است. نقش سر در خانه دو طاووس است که گردنشان طوري در کنار هم قرار گرفته که انگار تاجي را نگه داشته اند. اين کنده کاري را مي شود روي ستون هاي خانه هم ديد؛ « تا چند سال پيش همه دوست داشتند به هر بهانه اي وارد خانه ما شوند و اينجا را ورانداز کنند؛ از پله هاي سنگي خانه بالا بروند و قدم به قدم در اتاق هاي تو در توي خانه گشت بزنند. در اين خانه هيچ جا اندازه قسمت پذيرايي تماشايي نيست.» با وجود گذشت بيش از 90 سال از عمر اين بنا هنوز در قسمت پذيرايي اين خانه همان وسايل قديمي به چشم مي خورد و تمامي مبل ها، چراغ ها، شمعدان ها براي زماني هستند که مينايي ها تازه وارد اين خانه شده بودند. احمدرضا مينايي درباره خانه پدرش اش مي گويد:« به دليل اينکه اين خانه ورثه اي است هيچ کس دست به آن نمي زند. هزينه بازسازي آن هم زياد است و با برآوردي که داشته ايم رقم آن به 200 ميليون تومان مي رسد. تنها کاري که کرده ايم اين است که يک آشپزخانه به طبقه بالاي خانه اضافه کرده ايم تا بچه ها راحت تر زندگي کنند.» در حال حاضر اهالي خانه از همه اتاق ها استفاده نمي کنند؛ چرا که خيلي از اين اتاق ها با وسايل قديمي پر شده اند و جايي براي استفاده از آنها وجود ندارد. براي همين ساکنان خانه از اتاق هاي طبقه اول استفاده مي کنند.
از حوض تا آب انبار
ساکنان خانه از قسمت شمالي بنا کمتر استفاده مي کنند. در اين قسمت حياطي کوچک و حوضي مستطيل شکل وجود دارد. در طبقه دوم خانه هم مقابل آشپزخانه يک تراس قرار گرفته است؛ « تا چند سال پيش از اين قسمت خانه هم استفاده مي شد اما نه زياد. همه ما بيشتر عاشق قسمت جنوبي خانه بوديم؛ جايي که حياط بزرگ تري داشت و مي توانستيم در آن بنشينيم.» با اين حال در اين خانه هم جاهايي بود که بچه ها جرأت نمي کردند آنجا سرک بکشند زيرزمين و آب انبار اين خانه از آن محل هايي بود که بچه ها دوست نداشتند آنجا بازي کنند؛ « وقتي که ما بچه بوديم هميشه از رفتن به آنجا واهمه داشتيم.» احمدرضا مينايي اينها را مي گويد و ادامه مي دهد:« پدرم آدم مذهبي اي بود. همه او را به واسطه وکيل بودنش و اينکه مرد مذهبي و چشم و دل پاکي بود قبول داشتند. خوب به خاطر دارم ايام محرم خانه ما هميشه محل برگزاري مراسم عزاداري بود.»

زندگي در خانه قجري

محرم که از راه مي رسيد حياط اين خانه را فرش مي کردند تا عزاداران دعا و نوحه بخوانند. حميده در اين باره مي گويد:« البته خانه ما هميشه محل مناسبي براي مراسمي مانند جشن و عزاداري بود. عروسي من و دو خواهر ديگرم در همين خانه برگزار شد. حتي خيلي از اقوام به اين خاطر که خانه ما دلباز و بزرگ بود از پدرم مي خواستند که مراسم خود را در خانه ما برگزار کنند. البته روزهاي عادي هم خانه ما کم شلوغ نبود. اين خانه جان مي داد براي بازي کردن. يکي از بچه ها چشم مي گذاشت و بقيه قايم مي شدند. عيدها هم حوض را پر از ماهي مي کردند و بچه ها با هم بر سر گرفتن ماهي مسابقه مي دادند. پدرمان هم عادت داشت هر وقت ميوه مي خريد آنها را در حوض مي ريخت و مادرم سر فرصت بعد از اينکه ميوه ها خنک مي شدند آنها را مي شست و در سبد مي گذاشت.»
گوشه گوشه اين خانه قديمي براي خانواده مينايي پر از خاطره است؛ خانه اي که اثر گذشت زمان حسابي روي سر و صورتش نشسته اما بين آپارتمان هاي بزرگ و کوچک منطقه سرپا ايستاده تا نشانه اي باشد از روزگاري که معماري خانه ها زيبايي خاصي داشت.
منبع:همشهري سرنخ، شماره 61.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما