نقاشي و شخصيت کودک
نويسنده: ليلا معيني
کودک با تمام وجود، شخصيت ذهني و عاطفي خود را نقاشي مي کند؛ اين شخصيت در چگونگي ترسيم خط ها، طرز استفاده از فضا، فقدان بعضي از قسمت هاي نقاشي، انتخاب رنگ ها و در خود موضوع-اگر به او تحميل نشده باشد- نمايان مي شود.
اگر زبان نقاشي هاي کودک را بدانيم، متوجه مي شويم که در متن شکل و ساخت نقاشي ها ، زوايايي از شخصيت او نهفته است. بعضي از موضوع هاي نقاشي براي تحليل، ساده تر از بقيه است زيرا مدت درازي ست که روان شناسان، آن ها را بررسي کرده اند.
درک وفهم نقاشي هاي کودک و چيزي که او مي خواهد بيان کند، براي والدين و مربيان، بسيار لازم است. دراين قسمت، به تحليل هاي روان شناسان از نقاشي هاي کودکان با موضوع هايي چون آدمک، خانه، درخت، خورشيد و... اشاره داريم:
آدمک
هنگامي که کودک، شکل آدمي را مي کشد، پيش از هرچيز، شکل خود يا درکي که از بدن خود يا تمايلاتش دارد را بيان مي کند. در واقع، بين بعضي خطوط آدمک نقاشي شده و خصوصيات رواني و جسمي کودک که آن را کشيده، ارتباطي مشخص وجود دارد. اگر اعضاي آدمک در مجموع متناسب باشد، احتمال بسياري وجود دارد که کودک کاملاً سازگار باشد. برعکس اگرآدمک، براي نمونه در اندازه اي بسيار کوچک يا در گوشه اي از کاغذ کشيده شده باشد، به معناي اين است که کودک، خود را کم ارزش و از ديگران پايين تر مي داند. اگراين کم بهادادن به خود، در چندين نقاشي کودک ادامه پيدا کرده باشد، نشان دهنده ي خجالتي بودن اوست که ممکن است تا حد تمايل به ناپديد شدن نيز پيش برود. در نقاشي، فقدان دست و بازو نيزعلامت کم بهادادن به خود و احساس ناامني ست.
کودکاني که خود را بالاتر از بقيه مي دانند ، آدمک هايي با اندازه هاي بزرگ رسم مي کنند، اين نوع نقاشي، مخصوص کودکاني ست که اختلال عاطفي دارند يا به طور معمول کودکاني زودرنج و حساس اند که هميشه فکر مي کنند به آنان ظلم مي شود وجود اين نوع آدمک هاي بزرگ در نقاشي کودکان، آنان را در قضاوت هاي شان، آشتي ناپذير و سرسخت جلوه مي دهد. بنابراين، شکل ساده ي آدمک -خواه تنها و خواه در ميان مجموعه اي از چيزهايي ديگر- بيان کننده ي مشخصات جالبي از شخصيت کودک است.
خانه
خانه، نماد پناهگاه و هسته ي اصلي و گرمي خانوادگي ست که ممکن است مورد علاقه يا تنفر کودک باشد. خانه هايي که کودکان ترسيم مي کنند، ممکن است داراي باغچه، گل ، درهاي بزرگ، پنجره، پرده هاي رنگين و دودکش بخاري باشد؛ اگر احساس کودک اين است که در داخل اين خانه، زندگي سعادتمندي وجود دارد، خانه را دلباز نشان مي دهد. برعکس، ممکن است خانه بدون در ورودي و دلگير، به گونه اي که از بقيه ي خانه ها جدا مانده با ديوارهاي بلند، ترسيم شود که نشان دهنده ي احساس کودک درباره ي روابط نامطلوب درون خانه است. در هرحال، کشيدن اين نوع خانه ها در سنين مختلف، معاني گوناگوني پيدا مي کند؛ در سنين 5 تا 8 سالگي، نماينده ي خجالتي بودن کودک و وابستگي شديد او به مادر، پس از 8سالگي، نماينده ي احساس خود کوچک بيني و تنهايي کودک و در نوجواني، نشان دهنده ي شرم و حياي بيش از حد اوست.
خورشيد
تصويرخورشيد، بيان گر امنيت، خوشحالي ، گرما و قدرت و به نظر برخي پژوهندگان ، نماد پدر مطلوب است. وقتي رابطه ي کودک و پدر خوب است؛ هميشه خورشيد در نقاشي هاي کودک به طورکامل در حال درخشيدن نمايش داده مي شود وهنگامي که اين ارتباط مطلوب نيست، خورشيد در پشت کوه ناپديد است. اگر کودک از پدرش بترسد، خورشيد به رنگ قرمز تند يا سياه که اضطراب آور است، کشيده مي شود. با وجود اين، نحوه ي نمايش خورشيد، مانند ساير موضوع هاي نقاشي، ممکن است به حال و حوصله ي لحظه اي کودک و نه به تفاهم يا عدم تفاهم او و پدرش بستگي داشته باشد؛ بنابراين پيش از هر قضاوت و تعبيري دراين مورد، بهتراست چندين نقاشي کودک بررسي شود تا دريابيم که آيا اين پديده مرتب تکرار مي شود يا نه و آن گاه به تحليل آن بپردازيم.
منبع: نشريه شادکامي، شماره 74
اگر زبان نقاشي هاي کودک را بدانيم، متوجه مي شويم که در متن شکل و ساخت نقاشي ها ، زوايايي از شخصيت او نهفته است. بعضي از موضوع هاي نقاشي براي تحليل، ساده تر از بقيه است زيرا مدت درازي ست که روان شناسان، آن ها را بررسي کرده اند.
درک وفهم نقاشي هاي کودک و چيزي که او مي خواهد بيان کند، براي والدين و مربيان، بسيار لازم است. دراين قسمت، به تحليل هاي روان شناسان از نقاشي هاي کودکان با موضوع هايي چون آدمک، خانه، درخت، خورشيد و... اشاره داريم:
آدمک
هنگامي که کودک، شکل آدمي را مي کشد، پيش از هرچيز، شکل خود يا درکي که از بدن خود يا تمايلاتش دارد را بيان مي کند. در واقع، بين بعضي خطوط آدمک نقاشي شده و خصوصيات رواني و جسمي کودک که آن را کشيده، ارتباطي مشخص وجود دارد. اگر اعضاي آدمک در مجموع متناسب باشد، احتمال بسياري وجود دارد که کودک کاملاً سازگار باشد. برعکس اگرآدمک، براي نمونه در اندازه اي بسيار کوچک يا در گوشه اي از کاغذ کشيده شده باشد، به معناي اين است که کودک، خود را کم ارزش و از ديگران پايين تر مي داند. اگراين کم بهادادن به خود، در چندين نقاشي کودک ادامه پيدا کرده باشد، نشان دهنده ي خجالتي بودن اوست که ممکن است تا حد تمايل به ناپديد شدن نيز پيش برود. در نقاشي، فقدان دست و بازو نيزعلامت کم بهادادن به خود و احساس ناامني ست.
کودکاني که خود را بالاتر از بقيه مي دانند ، آدمک هايي با اندازه هاي بزرگ رسم مي کنند، اين نوع نقاشي، مخصوص کودکاني ست که اختلال عاطفي دارند يا به طور معمول کودکاني زودرنج و حساس اند که هميشه فکر مي کنند به آنان ظلم مي شود وجود اين نوع آدمک هاي بزرگ در نقاشي کودکان، آنان را در قضاوت هاي شان، آشتي ناپذير و سرسخت جلوه مي دهد. بنابراين، شکل ساده ي آدمک -خواه تنها و خواه در ميان مجموعه اي از چيزهايي ديگر- بيان کننده ي مشخصات جالبي از شخصيت کودک است.
خانه
خانه، نماد پناهگاه و هسته ي اصلي و گرمي خانوادگي ست که ممکن است مورد علاقه يا تنفر کودک باشد. خانه هايي که کودکان ترسيم مي کنند، ممکن است داراي باغچه، گل ، درهاي بزرگ، پنجره، پرده هاي رنگين و دودکش بخاري باشد؛ اگر احساس کودک اين است که در داخل اين خانه، زندگي سعادتمندي وجود دارد، خانه را دلباز نشان مي دهد. برعکس، ممکن است خانه بدون در ورودي و دلگير، به گونه اي که از بقيه ي خانه ها جدا مانده با ديوارهاي بلند، ترسيم شود که نشان دهنده ي احساس کودک درباره ي روابط نامطلوب درون خانه است. در هرحال، کشيدن اين نوع خانه ها در سنين مختلف، معاني گوناگوني پيدا مي کند؛ در سنين 5 تا 8 سالگي، نماينده ي خجالتي بودن کودک و وابستگي شديد او به مادر، پس از 8سالگي، نماينده ي احساس خود کوچک بيني و تنهايي کودک و در نوجواني، نشان دهنده ي شرم و حياي بيش از حد اوست.
خورشيد
تصويرخورشيد، بيان گر امنيت، خوشحالي ، گرما و قدرت و به نظر برخي پژوهندگان ، نماد پدر مطلوب است. وقتي رابطه ي کودک و پدر خوب است؛ هميشه خورشيد در نقاشي هاي کودک به طورکامل در حال درخشيدن نمايش داده مي شود وهنگامي که اين ارتباط مطلوب نيست، خورشيد در پشت کوه ناپديد است. اگر کودک از پدرش بترسد، خورشيد به رنگ قرمز تند يا سياه که اضطراب آور است، کشيده مي شود. با وجود اين، نحوه ي نمايش خورشيد، مانند ساير موضوع هاي نقاشي، ممکن است به حال و حوصله ي لحظه اي کودک و نه به تفاهم يا عدم تفاهم او و پدرش بستگي داشته باشد؛ بنابراين پيش از هر قضاوت و تعبيري دراين مورد، بهتراست چندين نقاشي کودک بررسي شود تا دريابيم که آيا اين پديده مرتب تکرار مي شود يا نه و آن گاه به تحليل آن بپردازيم.
منبع: نشريه شادکامي، شماره 74
/ج