زايندهرود (2)
چقدر آب هست؟
پيامدهاي بيآبي زايندهرود
بي رونق شدن گردشگري در شهر اصفهان قطعاً برآيند ناخوشايندي بر صنايع دستي، ميزان فروش و در حقيقت گردش ارزي اقتصاد شهر و استان و در بُعد وسيعتر، كشور خواهد داشت. اين نكته را نيز نبايد از ياد برد كه معدود گردشگراني هم كه تصاويري دلخراش از خشكيِ زندهرود را به عنوان سوغات مالتي مديا از اين ديار ميبرند، بي شك تأثيرات ناخوشي بر آنهايي ميگذارند كه قصد گذر و سفر به اين ولايت را دارند.
ـ مقولهي زيباسازي شهر اصفهان بدون زايندهرود به مانند شاهنامهايست كه پايان ندارد! سرسبزي حاشيهي زايندهرود كه از قديم الايام از اماكن تفريحي و استراحتگاهيِ مردم نصف جهان بوده، اين روزها در انتظار رهگذران انتظار ميكشد. هزينههاي مادي و معنوي كه لازم است براي جبران اين عارضه صرف شود، خود نياز به واكاوي و تحليل كارشناسان زيباسازي شهري دارد. به راستي چه چيزي ميتواند اصفهان را از قرار گرفتن در رديفِ ديگر شهرها نجات دهد؟ به راستي اصفهانِ بي آب چه تفاوتي با ديگر شهرها دارد؟
معاون خدمات شهري شهرداري اصفهان خبر ميدهد كه به علت كمبود آب، برنامهي «اصفهان 90» با تأخيراتي همراه خواهد بود.
منصور باقرصاد اذعان ميدارد: «متأسفانه در سال جاري به دليل كم آبي عملاً امكان توسعهي فضاي سبز وجود نداشته و با توجه به اين كه يكي از اهداف برنامهي «اصفهان 90» شهرداري اصفهان، ايجاد سرانهي 20 مترمربع فضاي سبز براي شهروندان اصفهاني بوده، در حال حاضر سرانهي فضاي سبز 23/3 مترمربع ميباشد.
به نظر ميرسد وضعيت رودخانهي زايندهرود به دو بخش تقسيم شده است: قسمت بالادستِ رودخانه كه به دليل استفاده و بهرهبردراي بيرويه از آن هيچ گونه مشكلي از نظر خشكسالي احساس نميشود، ولي در شهر اصفهان عكس اين قضيه اتفاق ميافتد و متأسفانه رودخانه خشك شده و هيچ گونه اثري از آب و اكوسيستم مرتبط با آن وجود ندارد. همان گونه كه در يكي از گزارشهاي سيماي سراسري پخش شد، رودخانه در بالادست بسيار پُرآب است و اين سؤال نيز از طرف شهرداري بارها مطرح و منعكس گرديده كه اگر قرار است از آب زايندهرود بهرهبرداري شود، هر بخش بر اساس ميزان حقالسهم خود بايد استفاده نمايد و به بيان ديگر تحويل آب به بهرهبرداران بايد بر اساس عدالت باشد؛ اما اين در حاليست كه به هيچ وجه چنين عدالتي اجرا نشده و تاوان خشكسالي و وضعيت نابهسامانِ تقسيم آب رودخانه را بايد مردم اصفهان و بهرهبرداران شرق رودخانه پرداخت نمايند. اما اين پايان داستان غمانگيز زايندهرود نيست.
جاري نشدن آب در رودخانهي زايندهرود و عدم تغذيهي سفرههاي زيرزميني، سطح آب چاهها را به شدت كاهش داده و به همين دليل بيش از 50 درصد چاههاي آب فضاهاي سبز خشك شده است. در نتيجه شهروندان در حفظ فضاي سبز با مشكل جدي كمبود آب در حفظ و نگهداري مواجه شدهاند. شهرداري در اين زمينه متحمل هزينههاي جانبي فراواني شده است. براي مثال، آن طور كه گفتهها اشاره دارد، خسارتهاي به چشم نيامدني از جمله شامل هزينههاي سرسامآور رياليست مانند كرايهي 50 تانكر آب براي آبياري به نقاطي از فضاهاي سبز كه مشكل كم آبي داشته، و در سال جاري بيش از يك ميليارد تومان در اين خصوص هزينه شده و اين در حاليست كه در استان ديگر كوس رونق اقتصادي به گوش ميرسد! ايجاد مخازن بتني، خريد لوله و لوازم آبياري تحت فشار به مقدار بسيار زياد و هزينههاي تعمير و نگهداري تأسيسات چاهها كه به دليل پايين رفتن آب باعث ايجاد خسارت شده، لايروبي، كفشكني چاهها و هزينهي نيروهاي انساني و غيره از ديگر هزينههاي اين خسارت به شمار ميآيند كه بايد به فهرست زيانهاي اقتصادي افزود. اينها تنها بخشي از جلوههاي نبود قديميترين و مهمترين شهروند اصفهان، يعني زايندهرود ميباشد.
ـ كشاورزي نيز كه بي چون و چرا زنده به آب است. هيچ چيز جز آب روان، خورشيد تابان و خاك ثمربخشي چون اصفهان نميتواند تا اين اندازه خوش نقش مثلث كشاورزي را ترسيم كند؛ اما با تداوم بي آبي زايندهرود، بيش از اين شاهد خشك شدن درختان و مراتع دست به دامان آسمان برده هستيم. در حالي كه سهم آب كشاورزي در مقايسه با صنعت از اولويت بسيار مهمي برخوردار است. اين روزها اكيداً مورد بيمهري قرار گرفته است. كشاورزي در بخش شرق اصفهان كه تقريباً دار فاني كاشت را وداع گفته و در مناطق برنجخيز استان نيز كاهش محصول هم از بُعد كمّي در بازار رقابت و هم از بُعد كيفي به رأيالعين مشاهده ميشود.
هنگامي كه سناريوهاي غيبت آب را مطرح ميكرديم، نكتهاي از قلم افتاد و آن حاشيهايست كه هر كدام از صاحبنظران كه دستشان به جايي، سندي و اطلاعاتي مستدل و منطقي در مورد زايندهرود بند نيست، از آن سخن ميگويند: «خشكسالي»!
اين واژه شايد تا اندازهاي كشاورزي را مورد تهاجم قرار داده باشد، اما نميتوان قصورهاي مديريتي را به دوش آسمان انداخت. خشكسالي به لحاظ جغرافيايي شايد يكي از پديدههاييست كه بر اكوسيستمها تأثيرات سو ميگذارد، اما آيا اين پديده را كه جزئي از اقليم اصفهان محسوب ميشود، نميتوان مديريت كرد و از آثار ناخوشايند آن كاست؟ آيا بايد تنها كم شدن ميزان بارشهاي جوي را دليل خشكي زندهرودي دانست كه قرنها در اين سرزمين جاري بوده!؟ گويي برخي از مسؤولان فكر ميكنند در هيچ سالي در طول تاريخ كمبود بارش در اصفهان وجود نداشته است!
بحثي كه در حاشيه نيز جاي پرداختن دارد، بهرهبرداري بيش از حد از منابع زيرزمينيست كه استمرار روند آن ميتواند بسيار مخربتر از اوضاع كنوني باشد. فراموش نميشود كه كشاروزي و از رونق افتادن آن تنها به كاهش توليد محصول منتهي نميشود. بحث مهاجرت از روستاها در پي بيكاري و نبود اشتغال مناسب براي روستاييان نيز بايسته است كه با نگاهي اجتماعي مورد تحليل قرار گيرد.
و آخرين موضوع، محيط زيست اصفهان و تالاب گاوخوني به عنوان يكي از اصليترين مناطق متصل به شريان زندهرود.
اصولاً همه ميدانند كه تالاب بينالمللي گاوخوني يك اثر طبيعي مليست و براي حفظ آن بايد حقابهي آن به ميزان 70 ميليون مترمكعب تأمين گردد. اين مجموعه داراي توالي زيستي بوده و اكوسيستم آن داراي مجموعههاي ارزشمندي از گياهان و جانوران است كه امكان سازگاري با شرايط بومي منطقه را دارند. تالاب گاوخوني به نوعي خاستگاه حيات، تعديل كنندهي شرايط نامساعد محيطي و يكي از اجزاي سيستم پايدار حوضهي زايندهرود محسوب ميشود. در سنوات گذشته به ويژه سال جاري عدم ورود آب كافي به تالاب، زمينهي خشك شدن آن را فراهم آورده و اثرات زيست محيطي منفي از خود بر جاي گذاشته است. وقوع توفانهاي شن از سطح تالاب و تأثير آن بر حاشيهي شرق اصفهان تا دشت سگزي و ورزنه، از پيامدهاي خشك شدن تالاب ميباشد. عدم مهاجرت پرندگان، چهرهي زيباي منطقه را تخريب نموده و حيوانات بومي منطقه نيز در حال انقراض هستند. به نظر ميرسد به تدريج چرخهي حيات تالاب در حال دگرگوني و تخريب است. اين روزها آب به پاشنهي پلهاي اصفهان هم نميرسد، چه رسد به شكم گاوخوني! هنوز هيچ ادعاي روشني مبني بر زمان زنده كردن زندهرود وجود ندارد. گرچه گفته ميشود كه براي پاييز شايد مقداري اندك، آن هم براي خالي نبودن عريضهي زايندهرود جاري شود، اما اين حرفها نه نان ميشود براي مردم و نه آب براي زايندهرود!
منبع: ماهنامهي دانش نما، شماره 170-171، تير ـ مرداد 88
/ج