چگونه به سيگار جواب منفي بدهيم؟
مهارت جرأت مندي به ما کمک مي کند که در مقابل سيگار يا هر چيز ديگري که دوست نداريم انجامش دهيم نه بگوييم
سعيد بي نياز: روان شناساني که مهارت هاي زندگي را آموزش مي دهند هر وقت که مي رسند به مهارت نه گفتن، حرف هايشان دودي مي شود! آنها معمولاً در مثال هايشان از چگونه نه گفتن به سيگار و موادمخدر مي گويند. بخش مهمي از برنامه ترک سيگار و ترک مواد ديگر هم همين آموزش مهارت نه گفتن است. با اين حساب مهارت نه گفتن، هم به درد کساني مي خورد که هنوز سيگاري نشده اند و هم به درد کساني که مي خواهند سيگار را ترک کنند اما دکه سر کوچه خوب و رفيق بد نمي گذارند. يادتان باشد که ما ايراني ها به خاطر تعارفي بودن، خيلي در نه گفتن ناماهريم و اين، قضيه را بغرنج تر مي کند.
کلاً " جرأت مندي" يکي از سبک هاي ارتباطي است. روان شناس ها مي گويند ما با آدم ها ممکن است سه جور برخورد کنيم. يا ما آدم منفعلي هستيم و ديگران هر چه مي گويند مي گوييم چشم و از درون، خودمان را مي خوريم. يا پرخاشگريم و به ضرب فرياد زدن و بداخلاقي و دست انداختن و خلاصه هر روش پرخاشگرانه و کلامي و غيرکلامي حرفمان را به کرسي مي نشانيم، يا جرأت منديم. جرأت مندها حرف هايشان را مي زنند اما نه با پرخاشگري. آنها حرف هايشان را قاطعانه و محترمانه مي زنند. مهارت نه گفتن خيلي جزئي و قدم به قدم به ما مي گويد که چطور بر مرز باريک احترام و قاطعيت راه رويم؛ مثلاً وقتي دوست صميمي ما به ما سيگار تعارف مي کند و اصرار هم دارد چه کار کنيم که هم او نرنجد و هم ما به سيگار لب نزنيم؟
درباره سيگار ما فرض گرفته ايم که شما مي خواهيد بگوييد نه، اما اگر واقعاً ترديد داريد و ترديدتان به خاطر تعارف با دوستتان يا ضايع نشدن جلوي سيگاري هاي ديگر نيست، در همين مرحله است که بايد ضرر و زيان بلندمدت سيگار را بگذاريد کنار اثرات موقتش و تصميم بگيريد که مي خواهيد بگوييد نه. حالا بايد به مرحله دوم برويد.
فقط يادتان باشد در رفتارهاي جرأت ورزانه بدن بايد راست باشد، سر بالا نگه داشته شود، رابطه چشمي مستقيم برقرار شود و در مجموع در صدا و رفتار فرد، قاطعيت و اطمينان موج بزند.
1- بخش همدلانه يا باز خورد مثبت: اين بخش که با کلمه "من" شروع مي شود فضا را دوستانه مي کند و از پرخاشگرانه بودن جمله تان جلوگيري مي کند. همچنين طرف مقابل معمولاً مي فهمد که شما علت درخواست و مشکل او را درک کرده ايد: "من مي دونم که تو بيشتر حال مي کني اگه من هم سيگار بکشم."
2- بخش استدلالي: در اين بخش دليل يا دلايل تصميم خودمان را اعلام مي کنيم. اين دلايل بايد تا حد ممکن کوتاه، واضح و روشن باشند. يادتان باشد آوردن دليل اضافي به ضرر خودتان تمام مي شود: "اما چون سيگاري نيستم يا سيگار برام ضرر داره يا از طعم سيگار بدم مي ياد يا هر دليل ديگري که دوست داريد."
3- بخش قاطع اعلام تصميم: خيلي ها به اين بخش نمي رسند و به همين خاطر جمله ناتمام شان موجب مي شود طرف مقابل سوءاستفاده کند و سکوت در اين بخش را دليل بر رضايت بگيرد. در اين بخش ما تصميممان را بدون تعارف اعلام مي کنيم: "سيگار نمي کشم."
يادتان باشد رفتارهاي جرأت ورزانه، زبان بدني خاص خودش را دارد؛ مخصوصاً وقتي که بخش آخر جمله را مي گوييد حالت بدن بايد راست باشد، سر بالا نگه داشته شود، رابطه چشمي مستقيم برقرار شود و در مجموع در صدا و رفتار فرد، قاطعيت و اطمينان موج بزند.
معمولاً افراد منطقي با يک يا دو بار شنيدن اين جمله سه بخشي قانع مي شوند وگرنه مجبوريد تکنيک هاي مرحله سوم را به کار ببريد.
1- سي دي خش دار: در اين تکنيک که به آن "صفحه خط افتاده" هم مي گويند ما دقيقاً مثل يک سي دي آسيب ديده مرتب يک جمله را بي کم و زياد تکرار مي کنيم. اين جمله در ابتدا همان بخش دوم و سوم مرحله قبل است و بعد مي توانيد فقط به بخش آخر اکتفا کنيد. يادتان باشد که شما هيچ چيزي نمي شنويد. شما يک سي دي خش دار هستيد که هيچ استدلالي را نمي شنويد. زبان بدن شما بايد قاطعانه و بدون تغيير باشد. شما اگر جاي طرف مقابل باشيد، از اين همه تکرار خسته نمي شويد؟ خب، هدف ما هم همين است؛ مثلاً براي نه گفتن به سيگار مي توانيد جمله "من سيگار نمي کشم" را بي هيچ کم و کاستي آن قدر تکرار کنيد که طرف مقابل خودش از درخواست پشيمان شود. باز هم يادتان باشد اين کار اعصاب خردکن را وقتي انجام مي دهيد که کسي که به شما سيگار تعارف کرده خيلي سمج باشد و با جمله سه بخشي مرحله دوم راضي نشده باشد.
2- قاطعيت پيش رونده: شما مي توانيد از يک جمله سه بخشي محترمانه شروع کنيد و در صورت ادامه، مرتب زبان بدن و لحن و محتواي جمله تان را قاطعانه تر کنيد و اگر جواب نداد محيط را ترک کنيد؛ به اين روش، جرأت مندي فزاينده هم گفته مي شود؛ مثلاً مي توانيد اول جمله سه بخشي را بگوييد: "من مي دونم که تو بيشتر حال مي کني اگه منم سيگار بکشم ولي چون من اهل سيگار نيستم سيگار نمي کشم". بعد فقط بخش آخر جمله را بگوييد: "گفتم که من سيگار نمي کشم".، بعد همين جمله را با صداي بلندتر بگوييد و دست آخر اگر جواب نداد محيط را ترک کنيد.
3- خلع سلاح: افراد سمج معمولاً با برچسب زدن و جريحه دار کردن احساساتتان مي خواهند به هدفشان برسند. بهترين راه براي رهايي از احساس عذاب از اين برچسب ها اين است که آنها را بپذيريد. اين طور آنها خلع سلاح مي شوند چون دقيقاً از سلاح خودشان عليه خودشان استفاده کرده ايد.
مثلاً اگر شما به سيگار نه گفتيد ممکن است بشنويد: "خيلي سوسولي" يا "خيلي پاستوريزه اي" يا "خيلي بچه اي" شما مي توانيد اين جواب ها را بدهيد: "آره اگه سيگار نکشيدن سوسوليه من سوسولم" يا "اگه سيگار نکشيدن بچگيه آره من بچه ام".
4- خود را به خنگي زدن: اين تکنيک در مقابل انتقادهاي زياده از حد کاربرد دارد. در مقابل اين موقعيت ها خود را به خنگي بزنيد؛ مثلاً اگر کسي گفت که "سيگار کشيدن يکبار که حال آدم را بد نمي کند"، يا "تن سالم را که کسي به گور نمي برد" به راحتي مي توانيد لبخند بزنيد و بگوييد: "آره راست مي گي" اما سيگار نکشيد! باور کنيد اين خنگي، اعصاب طرف مقابل را چنان به هم مي ريزد که از اصرارش پشيمان مي شود.
1- من حق دارم زندگي خودم را خودم هدايت کنم، هدف ها و آرزوهايم را خودم مشخص و آنها را اولويت بندي کنم.
2- من حق دارم که ارزش ها، باورها و عواطف خاص خودم را داشته باشم و حق دارم به خاطر اين ارزش ها، باورها و عواطف به خودم احترام بگذارم.
3- من حق دارم به ديگران بگويم دوست دارم با من چگونه رفتار شود.
4- من حق دارم بگويم "نه"، "من نمي دانم"، "من نمي فهمم" يا حتي "من اهميت نمي دهم" و البته حق دارم قبل از ابراز آنها زماني براي فکر کردن درباره شان داشته باشم.
5- من حق دارم از ديگران درخواست اطلاعات يا کمک کنم بدون اينکه به خاطر نيازهاي خود دستخوش احساسات منفي شوم.
6- من حق دارم افکارم را تغيير دهم، اشتباه کنم و گاه غيرمنطقي عمل کنم و البته پيامدهاي آن عمل را کاملاً مي پذيرم.
7- من حق دارم خودم را دوست بدارم، هر چند مي دانم کامل نيستم و گاهي کارها را پايين تر از حد توانايي کامل خود انجام مي دهم.
8- من حق دارم روابط مثبت و رضايت بخش برقرار کنم؛ روابطي که در آن احساس آرامش کنم و آزادم صادقانه احساسم را بيان کنم و حق دارم که اگر اين روابط نيازهايم را برآورده نسازند، آنها را تغيير يا خاتمه دهم.
9- من حق دارم زندگي خود را به هر شيوه اي که خودم مي خواهم تغيير و تحول دهم.
10- من حق دارم مسؤول مشکلات ديگران نباشم.
11- من حق دارم انتخاب هاي خاص خودم را داشته باشم و دليلي براي توجيه همه آنها به ديگران وجود ندارد.
منبع:نشريه همشهري شماره 7
/ج
سعيد بي نياز: روان شناساني که مهارت هاي زندگي را آموزش مي دهند هر وقت که مي رسند به مهارت نه گفتن، حرف هايشان دودي مي شود! آنها معمولاً در مثال هايشان از چگونه نه گفتن به سيگار و موادمخدر مي گويند. بخش مهمي از برنامه ترک سيگار و ترک مواد ديگر هم همين آموزش مهارت نه گفتن است. با اين حساب مهارت نه گفتن، هم به درد کساني مي خورد که هنوز سيگاري نشده اند و هم به درد کساني که مي خواهند سيگار را ترک کنند اما دکه سر کوچه خوب و رفيق بد نمي گذارند. يادتان باشد که ما ايراني ها به خاطر تعارفي بودن، خيلي در نه گفتن ناماهريم و اين، قضيه را بغرنج تر مي کند.
کلاً " جرأت مندي" يکي از سبک هاي ارتباطي است. روان شناس ها مي گويند ما با آدم ها ممکن است سه جور برخورد کنيم. يا ما آدم منفعلي هستيم و ديگران هر چه مي گويند مي گوييم چشم و از درون، خودمان را مي خوريم. يا پرخاشگريم و به ضرب فرياد زدن و بداخلاقي و دست انداختن و خلاصه هر روش پرخاشگرانه و کلامي و غيرکلامي حرفمان را به کرسي مي نشانيم، يا جرأت منديم. جرأت مندها حرف هايشان را مي زنند اما نه با پرخاشگري. آنها حرف هايشان را قاطعانه و محترمانه مي زنند. مهارت نه گفتن خيلي جزئي و قدم به قدم به ما مي گويد که چطور بر مرز باريک احترام و قاطعيت راه رويم؛ مثلاً وقتي دوست صميمي ما به ما سيگار تعارف مي کند و اصرار هم دارد چه کار کنيم که هم او نرنجد و هم ما به سيگار لب نزنيم؟
جرأت مندي در سه مرحله
مرحله 1. پيش از اعلام موضع
درباره سيگار ما فرض گرفته ايم که شما مي خواهيد بگوييد نه، اما اگر واقعاً ترديد داريد و ترديدتان به خاطر تعارف با دوستتان يا ضايع نشدن جلوي سيگاري هاي ديگر نيست، در همين مرحله است که بايد ضرر و زيان بلندمدت سيگار را بگذاريد کنار اثرات موقتش و تصميم بگيريد که مي خواهيد بگوييد نه. حالا بايد به مرحله دوم برويد.
مرحله2. اعلام موضع با جمله سه بخشي
فقط يادتان باشد در رفتارهاي جرأت ورزانه بدن بايد راست باشد، سر بالا نگه داشته شود، رابطه چشمي مستقيم برقرار شود و در مجموع در صدا و رفتار فرد، قاطعيت و اطمينان موج بزند.
1- بخش همدلانه يا باز خورد مثبت: اين بخش که با کلمه "من" شروع مي شود فضا را دوستانه مي کند و از پرخاشگرانه بودن جمله تان جلوگيري مي کند. همچنين طرف مقابل معمولاً مي فهمد که شما علت درخواست و مشکل او را درک کرده ايد: "من مي دونم که تو بيشتر حال مي کني اگه من هم سيگار بکشم."
2- بخش استدلالي: در اين بخش دليل يا دلايل تصميم خودمان را اعلام مي کنيم. اين دلايل بايد تا حد ممکن کوتاه، واضح و روشن باشند. يادتان باشد آوردن دليل اضافي به ضرر خودتان تمام مي شود: "اما چون سيگاري نيستم يا سيگار برام ضرر داره يا از طعم سيگار بدم مي ياد يا هر دليل ديگري که دوست داريد."
3- بخش قاطع اعلام تصميم: خيلي ها به اين بخش نمي رسند و به همين خاطر جمله ناتمام شان موجب مي شود طرف مقابل سوءاستفاده کند و سکوت در اين بخش را دليل بر رضايت بگيرد. در اين بخش ما تصميممان را بدون تعارف اعلام مي کنيم: "سيگار نمي کشم."
يادتان باشد رفتارهاي جرأت ورزانه، زبان بدني خاص خودش را دارد؛ مخصوصاً وقتي که بخش آخر جمله را مي گوييد حالت بدن بايد راست باشد، سر بالا نگه داشته شود، رابطه چشمي مستقيم برقرار شود و در مجموع در صدا و رفتار فرد، قاطعيت و اطمينان موج بزند.
معمولاً افراد منطقي با يک يا دو بار شنيدن اين جمله سه بخشي قانع مي شوند وگرنه مجبوريد تکنيک هاي مرحله سوم را به کار ببريد.
اعلام موضع در شرايط خاص
1- سي دي خش دار: در اين تکنيک که به آن "صفحه خط افتاده" هم مي گويند ما دقيقاً مثل يک سي دي آسيب ديده مرتب يک جمله را بي کم و زياد تکرار مي کنيم. اين جمله در ابتدا همان بخش دوم و سوم مرحله قبل است و بعد مي توانيد فقط به بخش آخر اکتفا کنيد. يادتان باشد که شما هيچ چيزي نمي شنويد. شما يک سي دي خش دار هستيد که هيچ استدلالي را نمي شنويد. زبان بدن شما بايد قاطعانه و بدون تغيير باشد. شما اگر جاي طرف مقابل باشيد، از اين همه تکرار خسته نمي شويد؟ خب، هدف ما هم همين است؛ مثلاً براي نه گفتن به سيگار مي توانيد جمله "من سيگار نمي کشم" را بي هيچ کم و کاستي آن قدر تکرار کنيد که طرف مقابل خودش از درخواست پشيمان شود. باز هم يادتان باشد اين کار اعصاب خردکن را وقتي انجام مي دهيد که کسي که به شما سيگار تعارف کرده خيلي سمج باشد و با جمله سه بخشي مرحله دوم راضي نشده باشد.
2- قاطعيت پيش رونده: شما مي توانيد از يک جمله سه بخشي محترمانه شروع کنيد و در صورت ادامه، مرتب زبان بدن و لحن و محتواي جمله تان را قاطعانه تر کنيد و اگر جواب نداد محيط را ترک کنيد؛ به اين روش، جرأت مندي فزاينده هم گفته مي شود؛ مثلاً مي توانيد اول جمله سه بخشي را بگوييد: "من مي دونم که تو بيشتر حال مي کني اگه منم سيگار بکشم ولي چون من اهل سيگار نيستم سيگار نمي کشم". بعد فقط بخش آخر جمله را بگوييد: "گفتم که من سيگار نمي کشم".، بعد همين جمله را با صداي بلندتر بگوييد و دست آخر اگر جواب نداد محيط را ترک کنيد.
3- خلع سلاح: افراد سمج معمولاً با برچسب زدن و جريحه دار کردن احساساتتان مي خواهند به هدفشان برسند. بهترين راه براي رهايي از احساس عذاب از اين برچسب ها اين است که آنها را بپذيريد. اين طور آنها خلع سلاح مي شوند چون دقيقاً از سلاح خودشان عليه خودشان استفاده کرده ايد.
مثلاً اگر شما به سيگار نه گفتيد ممکن است بشنويد: "خيلي سوسولي" يا "خيلي پاستوريزه اي" يا "خيلي بچه اي" شما مي توانيد اين جواب ها را بدهيد: "آره اگه سيگار نکشيدن سوسوليه من سوسولم" يا "اگه سيگار نکشيدن بچگيه آره من بچه ام".
4- خود را به خنگي زدن: اين تکنيک در مقابل انتقادهاي زياده از حد کاربرد دارد. در مقابل اين موقعيت ها خود را به خنگي بزنيد؛ مثلاً اگر کسي گفت که "سيگار کشيدن يکبار که حال آدم را بد نمي کند"، يا "تن سالم را که کسي به گور نمي برد" به راحتي مي توانيد لبخند بزنيد و بگوييد: "آره راست مي گي" اما سيگار نکشيد! باور کنيد اين خنگي، اعصاب طرف مقابل را چنان به هم مي ريزد که از اصرارش پشيمان مي شود.
سيگار کشيدن ممنوع
چند حق ساده که همه داريم!
1- من حق دارم زندگي خودم را خودم هدايت کنم، هدف ها و آرزوهايم را خودم مشخص و آنها را اولويت بندي کنم.
2- من حق دارم که ارزش ها، باورها و عواطف خاص خودم را داشته باشم و حق دارم به خاطر اين ارزش ها، باورها و عواطف به خودم احترام بگذارم.
3- من حق دارم به ديگران بگويم دوست دارم با من چگونه رفتار شود.
4- من حق دارم بگويم "نه"، "من نمي دانم"، "من نمي فهمم" يا حتي "من اهميت نمي دهم" و البته حق دارم قبل از ابراز آنها زماني براي فکر کردن درباره شان داشته باشم.
5- من حق دارم از ديگران درخواست اطلاعات يا کمک کنم بدون اينکه به خاطر نيازهاي خود دستخوش احساسات منفي شوم.
6- من حق دارم افکارم را تغيير دهم، اشتباه کنم و گاه غيرمنطقي عمل کنم و البته پيامدهاي آن عمل را کاملاً مي پذيرم.
7- من حق دارم خودم را دوست بدارم، هر چند مي دانم کامل نيستم و گاهي کارها را پايين تر از حد توانايي کامل خود انجام مي دهم.
8- من حق دارم روابط مثبت و رضايت بخش برقرار کنم؛ روابطي که در آن احساس آرامش کنم و آزادم صادقانه احساسم را بيان کنم و حق دارم که اگر اين روابط نيازهايم را برآورده نسازند، آنها را تغيير يا خاتمه دهم.
9- من حق دارم زندگي خود را به هر شيوه اي که خودم مي خواهم تغيير و تحول دهم.
10- من حق دارم مسؤول مشکلات ديگران نباشم.
11- من حق دارم انتخاب هاي خاص خودم را داشته باشم و دليلي براي توجيه همه آنها به ديگران وجود ندارد.
منبع:نشريه همشهري شماره 7
/ج