رستاخيز موفق زامبي ها!!
اگر شما هم جزو کساني بوديد که تا قبل از انتشار L4D2، ارزش اين بازي را درحد يک بسته ي الحاقي يا يک Spin off براي نسخه ي اول مي دانستيد، بد نيست که تجديد نظر کنيد. L4D2 نه تنها به المان هاي شماره ي اول محدود نشده؛ بلکه آن قدر نوآوري و نکات جديد در خود دارد که بتواند به عنوان يکي از بهترين دنباله ها ظاهر شود و حتي ارزش هاي نسخه ي اولش را با چالش مواجه کند.
دقيقا مانند نسخه ي اول داستان بازي بهانه اي است تا 4 شخصيت بازي در دل زامبي هاي پرتعدادي که شهر و مناطق مسکوني را تسخير کرده اند، رها شوند. يک بيماري واگيردار به تمام مردم شهر سرايت و آن ها را به زامبي تبديل کرده است. در اين بين 4 نفر از افراد خوش شانس (شايد هم بدشانس) زنده مانده و بايد براي نجات جان خود تلاش کنند.
شخصيت ها و ديالوگ هايي که بين آن ها رد و بدل مي شود، اين بار کاملا با شماره ي اول متفاوت است. ديالوگ هاي شخصيت هاي بازي اول، بيشتر بر رسيدن به نقطه ي پاياني مراحل تمرکز داشت؛ اما در L4D2 شخصت ها تنها نمي خواهند به اتاق امن انتهاي مرحله برسند؛ بلکه مي خواهند انتقام سختي از زامبي ها بگيرند و يک اکشن سريع و بديع را براي بازيباز به ارمغان بياورند. اين بار Valve چهار شخصيت جالب و متفاوت براي بازي طراحي کرده است. کوچ تنومندترين شخصيت بازي است که در گذشته مربي قوتبال يک دبيرستان بوده و در بين شخصيت ها هم از بقيه نيرومند تر است. ريچل تنها شخصيت مونث بازي است که سابقا در يک ايستگاه تلويزيوني کار مي کرده است. اِليس يک تعميرکار اتومبيل بسيار خونسرد و پرحرف است و نهايتا نيک در گذشته يک شخص قمارباز و کلاه بردار بوده است.! هم چنين شخصيت ها، از لحاظ ديالوگ ها هم پيشرفت زيادي داشته اند و حتي پيشينه ي آن ها از طريق ديالوگ ها، مشخص مي شود.
سرعت گيم پلي در بازي به بييشترين حد خود رسيده است. تعداد زامبي ها يي که در هر صحنه مشاهده مي کنيد نسبت به عنوان نخست چند برابر شده و اين بار پس از کشتن تمام زامبي هاي هر صحنه نمي توان نفسي راحت کشيد؛ زيرا ممکن است دسته ي ديگري از آن ها در راه باشد. علاوه بر افزايش تعداد زامبي ها، تيم سازنده در رفتار و حرکات آن ها هم تنوع بسياري بوجود آورده است. مثلا ممکن است با پليسي مواجه شويد که به زامبي تبديل شده است و يک با توم در دست دارد يا با زامبي هاي کوچک تري که سريع تر از زامبي هاي بزرگ هستند. بازي داراي سه درجه ي سختي متفاوت است که تقريبا مي تواند تمام بازيبازها را راضي کند. با اين حال يک مد ديگر با نام Realism هم به بازي اضافه شده که در تمام درجات سختي در دسترس است. Realism بدون شک براي بازيبازهايي مناسب تر است که به دنبال سختي زياد و چالش هاي بيشتري در بازي هستند. تفاوت Realism با حالت معمولي اين است که در اين حال بسياري از رابط هاي بين بازي و بازيباز از جمله خطوط قرمزي که مکان شخصيت ها را به هم نشان مي دهد، خطوط دور سلاح ها، مهمات و بسته هاي سلامتي حذف شده و تنها با نگاه تيزبينانه تر مي توان اين امکانات را پيدا کرد.
البته بخش Realism تنها بازي را سخت تر نمي کند؛ بلکه تغييرهايي نيز در آن به وجود مي آورد. مثلا در اين حالت قدرت Head Shot ها به ميزان بالايي افزايش مي يابد. يا اگر يکي از همراهان شما روي زمين بيافتد؛ ديگر شخصيت ها به راحتي نمي توانند او را نجات دهند و اين کار تنها با دستگاه Defibrillation (دستگاه شوک خودمان !) امکان پذير است. شايد بتوان مهم ترين ويژگي مد Realism را کارهاي تيمي و تکيه بر دستورات و ديالوگ ها دانست؛ زيرا با توجه به اين که شخصيت ها از مکان يکديگر بي اطلاع اند هميشه بايد با هم حرکت و کاملا هماهنگ حرکت کنند تا همديگر را گم نکنند. اگر هم روي زمين افتاديد، چون شخصيت هاي ديگر از اين موضوع بي خبرند؛ بايد به وسيله ي منوي دستورات آن ها را باخبر کنيد تا اگر Defibrillation در اختيار داشتند به کمک شما بيايند.
بخش Campaign بازي قبلي شامل چهار سناريو بود که همگي در شب اتفاق مي افتادند. تعداد سناريوها در L4D2 به 5 رسيده است که برخي از آن ها نيز در روز به وقوع مي پيوندد. انجام کل بازي در شب يکي از عوامل تکراري شدن بازي در L4D بود که خوشبختانه در اين نسخه رفع شده است. در L4D از چهار سناريوي Campaign بازي تنها دو مورد در مد Versus قابل بازي بودند (بعدها با DLC هايي که Valve براي بازي منتشر کرد، دو نقشه ي ديگر هم به بخش Versus اضافه شدند)؛ اما در L4D2 از همان ابتدا تمامي 5 سناريوي بخش Campaign برا ي حالت Versus در اختيار بازيباز قرار مي گيرد. در مد Versus (همانند گذشته) بازيبازها بايد در دو گروه زامبي هاي ويژه (Special Infected) و بازمانده ها (Survivors) قرار بگيرند و در يکي از نقشه هاي بخش Campaign با هم مبارزه کنند. در اين مد هدف بازمانده ها رسيدن به اتاق امن پايان مرحله و هدف زامبي ها جلوگيري از آن هاست. شايد بتوان مد Versus بازي را بهترين و جذاب ترين حالت بازي در نظر گرفت؛ زيرا اين مد رقابت بين بازيبازها را به اوج مي رساند و از آن جا که جاي گروه ها پس از فصل عوض مي شود، تنوع اين مد راضي کننده خواهد بود.
يکي از مدهايي که سازندگان براي L4D2 طراحي کرده اند. Scavenge نام دارد که با وجود سادگي مي تواند ساعت ها بازيبازها را سرگرم کند. در اين مد 4 شخصيت بازي بايد قوطي هاي محتوي گازي را که در طول يک مرحله پراکنده شده اند، پيدا کرده و با استفاده از آن ها خاموش شدن ژنراتورها جلوگيري کنند. در اين مد علاوه بر مبارزه با زامبي ها، بايد نيم نگاهي هم به قوطي ها داشته باشيد؛ زيرا ممکن است هر لحظه خود به خود منفجر شوند!
مد Survival هم همچنان در بازي وجود دارد. در اين مد 4 شخصيت بازي بايد در يک محيط بسته با دسته هاي بي پايان زامبي ها مبارزه کنند و نهايتا کسي برنده است که آخر از همه بميرد. اين مد هم يکي از هيجان انگيزترين مودهاي بازي است زيرا با محدود کردن محيط ها و بالا بردن تعداد زامبي ها سرعت گيم پلي را به اوج رسانده است.
اگر بازي را روي يکي از مدهاي Co-Op انجام دهيد، کنترل سه شخصيت به شخص ديگر يا اگر يک نفر کم داشته باشيد به هوش مصنوعي سپرده مي شود. يکي از دلايل موفقيت بي اندازه ي L4D همين هوش مصنوعي بالاي شخصيت ها در حالت تک نفره بود که در L4D2 حتي بيشتر هم شده است. شخصيت هايي که توسط هوش مصنوعي کنترل مي شوند هميشه در کنارتان هستند و مانند يک سرباز واقعي مي جنگند، به شما مهمات مي رسانند و در مواقعي که خط سلامت تان کم شده، مداواي تان مي کنند. با اين حال باز هم ضعف هايي در اين بخش به چشم مي خورد؛ مثلا در کمتر موقعيتي از دستورهاي شما يا دستوراتي که در بازي وجود دارد. پيروي مي کنند. هوش مصنوعي خوب بازي تنها به Survivor محدود نشده و دشمن ها هم از هوش مصنوعي بالايي بهره مي برند. اگر يک مرحله را حتي 10 بار هم برويد، هرگز با دو سناريوي مشابه روبرو نخواهيد شد! مسير، تعداد و نوع دشمن ها به صورت تصادفي تغيير مي کند و مکان مهمات و بسته هاي سلامتي عوض مي شود. البته اين نوع هوش مصنوعي که Director نام دارد. در L4D هم وجود داشت؛ اما در نسخه ي جديد تا حد زيادي ارتقا يافته است.
Special Infected ها عامل اصلي ايجاد هيجان در L4D بودند که در بازي کنوني پيشرفت زيادي داشته اند. علاوه بر Tank, Smoker, Hunter و Boomer، سه دشمن ويژه ي جديد به نام هاي The Spitter, Jockey و Charger هم به بازي اضافه شده اند که گيم پلي و مبارزات را کاملا زير رو کرده اند؛ به خصوص The Spitter که با ايجاد برکه هايي از اسيد، مسيرها را براي شخصيت هاي بازي تنگ تر مي کند و باعث نزديک تر شدن مبارزات مي شود. از طرفي قدرت Charger هم دستِ کمي از Tank ندارد و در صورتي که گير او بيافتيد، چيزي جز مرگ در انتظارتان نيست؛ نگر اين که ياران تان به داد شما برسد. مهم ترين تغيير بازي در نسخه ي جديد سلاح ها است. سلاح ها پيشرفت زيادي داشته و تعدادي اسلحه ي جديد به بازي افزوده شده اند. علاوه بر اين در برخي مراحل مي توانيد از ليزر روي سلاح هايتان استفاده کنيد.
مهم ترين سلاح گرمي که بازي اضافه شده Grenade Launcher است که از بيشترين قدرت تخريب ممکن برخوردار است، تا حدي که مي توان با شليک تنها يک گلوگه ده ها دسته زامبي را نابود کرد. البته مشکلي که اين سلاح دارد. اين است که تروخشک را با هم مي سوزاند و اگر ياران تان در معرض شليک قرار بگيرند، همراه زامبي ها مي ميرند. اما تمام اين موارد زير سايه ي سلاح هاي سرد بازي قرار مي گيرند! انواع و اقسام سلاح هاي سرد از ماهيتابه و گيتار الکترونيک گرفته تا شمشير سامورايي وجود دارد و مي توانيد با کمک آن ها به جان زامبي ها بيافتيد. اين سلاح ها به جاي سلاح دوم تان و در کنار سلاح گرم اصلي قرار مي گيرند.
استفاده از اين سلاح ها علاوه بر سريع تر و نفس گير کردن مبارزه ها، حس طنز خوبي به بازي بخشيده است!
هنگام استفاده از سلاح هاي سرد، براي ضربه زدن به زامبي ها بايد تا حد امکان به آن ها نزديک شويد؛ همين عامل هيجان مبارزه ها را بيشتر مي کند. البته خود بازي هم با اختصاص امتيازاتي در پايان مراحل به کساني که دشمنان بيشتري را با سلاح هاي سرد کشته اند، بازيباز را به استفاده از اين سلاح ها بيشتر ترغيب مي کند. همان طور که گفته شد بعضي از مراحل بازي در روز اتفاق مي افتند؛ به همين دليل با رنگ هاي روشن تري نسبت به بازي نخست طرف هستيم. تنوع رنگ ها افزايش يافته و مشکل يک نواختي محيط هاي L4D را تا حدي برطرف کرده است. جزييات محيط ها پيشرفت زيادي داشته و برخلاف عنوان نخست اين بار با محيط هاي وسيع تري طرفيم. نورپردازي و سايه پردازي ها کاملا راضي کننده هستند و نور چراغ قوه ي بازي هم در بالاترين سطح واقع گرايي قرار دارد. افکت هاي سطح سلاح ها نسبت به بازي اول بيشتر شده، هم چنين افکت هاي دود و مه تا حد زيادي ارتقا يافته اند. بيشترين پيشرفت گرافيکي در جزييات چهره و انيميشن شخصيت ها به چشم نمي خورد.
جزييات و اجزاي بدن زامبي ها نيز بيشتر شده و ميزان خوني که پس از اصابت گلوله از آن ها خارج مي شود، چند برابر شده است.
Valve در خصوص فيزيک اين دو بازي ايده ي بسيار هوشمندانه اي را به کار گرفته است.
در L4D شخصيت ها مي توانند از داخل هم رد شوند؛ ولي به زامبي ها گير مي کنند! دليل اين امر هم مشخص است؛ اگر شخصيت ها در هم گير مي کردند، طي کردن بسياري از مسيرها به کابوس تبديل مي شد؛ چرا که اغلب سد راه همديگر مي شدند. از طرفي اگر در ميان توده اي از زامبي ها اسير شويد، راهي نداريد جز اين که همه ي آن ها را بکشيد يا يک نفر به کمک تان بيايد. مطمئنا اين روش با ايجاد چالش بيشتر، به نفس گيرتر کردن بازي کمک به سزايي کرده است.
صداگذاري بازي هم مانند گرافيک آن پيشرفت هاي عمده اي داشته است. دوبله ي شخصيت ها بسيار زيبا و با حس کار شده و گاهي طنز خاصي در آن ها شنيده مي شود.
صداي زامبي ها و به خصوص Infected Specialها نيز زيبا است؛ به طوري که هنگام هجوم به شما موجي از هيجان را با خود مي آورند! صداي محيط ها و عوامل محيطي هم شنيدني و همخوان با جو بازي هستند و همراهي آن ها با موسيقي زيباي بازي جاي هيچ کم و کاستي باقي نمي گذارد.
از لحاظ صدا گذاري و گرافيک، مرحله ي Fever Swamp که در اوايل صبح (به قول معروف گرگ و ميش)، اتفاق مي افتد را مي توان جزو زيباترين و هنري ترين مراحل بازي هاي کامپيوتري به شمار آورد.
Valve با L4D2 کاري کرد که ديگر کسي سراغ شماره ي اول نرود! تک تک مولفه هاي بازي اول ارتقا يافته و اکثر ضعف ها پوشيده شده اند. مدها، سلاح ها و دشمن هاي جديدي که به بازي افزود شده اند، تغييراتي که در رفتار شخصيت ها و زامبي ها بوجود آمده، افزايش خشونت و تنوع و طراحي بسيار زيباي محيط ها کمترين عواملي هستند که L4D2 را بهتر از عنوان نخست مي کنند. پس اگر از بازي اول خوش تان آمده، مطمئنا بازي جديد تمام خواسته هاي تان را برآورده مي کند!
منبع:نشريه بازي رايانه، شماره 33
دقيقا مانند نسخه ي اول داستان بازي بهانه اي است تا 4 شخصيت بازي در دل زامبي هاي پرتعدادي که شهر و مناطق مسکوني را تسخير کرده اند، رها شوند. يک بيماري واگيردار به تمام مردم شهر سرايت و آن ها را به زامبي تبديل کرده است. در اين بين 4 نفر از افراد خوش شانس (شايد هم بدشانس) زنده مانده و بايد براي نجات جان خود تلاش کنند.
شخصيت ها و ديالوگ هايي که بين آن ها رد و بدل مي شود، اين بار کاملا با شماره ي اول متفاوت است. ديالوگ هاي شخصيت هاي بازي اول، بيشتر بر رسيدن به نقطه ي پاياني مراحل تمرکز داشت؛ اما در L4D2 شخصت ها تنها نمي خواهند به اتاق امن انتهاي مرحله برسند؛ بلکه مي خواهند انتقام سختي از زامبي ها بگيرند و يک اکشن سريع و بديع را براي بازيباز به ارمغان بياورند. اين بار Valve چهار شخصيت جالب و متفاوت براي بازي طراحي کرده است. کوچ تنومندترين شخصيت بازي است که در گذشته مربي قوتبال يک دبيرستان بوده و در بين شخصيت ها هم از بقيه نيرومند تر است. ريچل تنها شخصيت مونث بازي است که سابقا در يک ايستگاه تلويزيوني کار مي کرده است. اِليس يک تعميرکار اتومبيل بسيار خونسرد و پرحرف است و نهايتا نيک در گذشته يک شخص قمارباز و کلاه بردار بوده است.! هم چنين شخصيت ها، از لحاظ ديالوگ ها هم پيشرفت زيادي داشته اند و حتي پيشينه ي آن ها از طريق ديالوگ ها، مشخص مي شود.
سرعت گيم پلي در بازي به بييشترين حد خود رسيده است. تعداد زامبي ها يي که در هر صحنه مشاهده مي کنيد نسبت به عنوان نخست چند برابر شده و اين بار پس از کشتن تمام زامبي هاي هر صحنه نمي توان نفسي راحت کشيد؛ زيرا ممکن است دسته ي ديگري از آن ها در راه باشد. علاوه بر افزايش تعداد زامبي ها، تيم سازنده در رفتار و حرکات آن ها هم تنوع بسياري بوجود آورده است. مثلا ممکن است با پليسي مواجه شويد که به زامبي تبديل شده است و يک با توم در دست دارد يا با زامبي هاي کوچک تري که سريع تر از زامبي هاي بزرگ هستند. بازي داراي سه درجه ي سختي متفاوت است که تقريبا مي تواند تمام بازيبازها را راضي کند. با اين حال يک مد ديگر با نام Realism هم به بازي اضافه شده که در تمام درجات سختي در دسترس است. Realism بدون شک براي بازيبازهايي مناسب تر است که به دنبال سختي زياد و چالش هاي بيشتري در بازي هستند. تفاوت Realism با حالت معمولي اين است که در اين حال بسياري از رابط هاي بين بازي و بازيباز از جمله خطوط قرمزي که مکان شخصيت ها را به هم نشان مي دهد، خطوط دور سلاح ها، مهمات و بسته هاي سلامتي حذف شده و تنها با نگاه تيزبينانه تر مي توان اين امکانات را پيدا کرد.
البته بخش Realism تنها بازي را سخت تر نمي کند؛ بلکه تغييرهايي نيز در آن به وجود مي آورد. مثلا در اين حالت قدرت Head Shot ها به ميزان بالايي افزايش مي يابد. يا اگر يکي از همراهان شما روي زمين بيافتد؛ ديگر شخصيت ها به راحتي نمي توانند او را نجات دهند و اين کار تنها با دستگاه Defibrillation (دستگاه شوک خودمان !) امکان پذير است. شايد بتوان مهم ترين ويژگي مد Realism را کارهاي تيمي و تکيه بر دستورات و ديالوگ ها دانست؛ زيرا با توجه به اين که شخصيت ها از مکان يکديگر بي اطلاع اند هميشه بايد با هم حرکت و کاملا هماهنگ حرکت کنند تا همديگر را گم نکنند. اگر هم روي زمين افتاديد، چون شخصيت هاي ديگر از اين موضوع بي خبرند؛ بايد به وسيله ي منوي دستورات آن ها را باخبر کنيد تا اگر Defibrillation در اختيار داشتند به کمک شما بيايند.
بخش Campaign بازي قبلي شامل چهار سناريو بود که همگي در شب اتفاق مي افتادند. تعداد سناريوها در L4D2 به 5 رسيده است که برخي از آن ها نيز در روز به وقوع مي پيوندد. انجام کل بازي در شب يکي از عوامل تکراري شدن بازي در L4D بود که خوشبختانه در اين نسخه رفع شده است. در L4D از چهار سناريوي Campaign بازي تنها دو مورد در مد Versus قابل بازي بودند (بعدها با DLC هايي که Valve براي بازي منتشر کرد، دو نقشه ي ديگر هم به بخش Versus اضافه شدند)؛ اما در L4D2 از همان ابتدا تمامي 5 سناريوي بخش Campaign برا ي حالت Versus در اختيار بازيباز قرار مي گيرد. در مد Versus (همانند گذشته) بازيبازها بايد در دو گروه زامبي هاي ويژه (Special Infected) و بازمانده ها (Survivors) قرار بگيرند و در يکي از نقشه هاي بخش Campaign با هم مبارزه کنند. در اين مد هدف بازمانده ها رسيدن به اتاق امن پايان مرحله و هدف زامبي ها جلوگيري از آن هاست. شايد بتوان مد Versus بازي را بهترين و جذاب ترين حالت بازي در نظر گرفت؛ زيرا اين مد رقابت بين بازيبازها را به اوج مي رساند و از آن جا که جاي گروه ها پس از فصل عوض مي شود، تنوع اين مد راضي کننده خواهد بود.
يکي از مدهايي که سازندگان براي L4D2 طراحي کرده اند. Scavenge نام دارد که با وجود سادگي مي تواند ساعت ها بازيبازها را سرگرم کند. در اين مد 4 شخصيت بازي بايد قوطي هاي محتوي گازي را که در طول يک مرحله پراکنده شده اند، پيدا کرده و با استفاده از آن ها خاموش شدن ژنراتورها جلوگيري کنند. در اين مد علاوه بر مبارزه با زامبي ها، بايد نيم نگاهي هم به قوطي ها داشته باشيد؛ زيرا ممکن است هر لحظه خود به خود منفجر شوند!
مد Survival هم همچنان در بازي وجود دارد. در اين مد 4 شخصيت بازي بايد در يک محيط بسته با دسته هاي بي پايان زامبي ها مبارزه کنند و نهايتا کسي برنده است که آخر از همه بميرد. اين مد هم يکي از هيجان انگيزترين مودهاي بازي است زيرا با محدود کردن محيط ها و بالا بردن تعداد زامبي ها سرعت گيم پلي را به اوج رسانده است.
اگر بازي را روي يکي از مدهاي Co-Op انجام دهيد، کنترل سه شخصيت به شخص ديگر يا اگر يک نفر کم داشته باشيد به هوش مصنوعي سپرده مي شود. يکي از دلايل موفقيت بي اندازه ي L4D همين هوش مصنوعي بالاي شخصيت ها در حالت تک نفره بود که در L4D2 حتي بيشتر هم شده است. شخصيت هايي که توسط هوش مصنوعي کنترل مي شوند هميشه در کنارتان هستند و مانند يک سرباز واقعي مي جنگند، به شما مهمات مي رسانند و در مواقعي که خط سلامت تان کم شده، مداواي تان مي کنند. با اين حال باز هم ضعف هايي در اين بخش به چشم مي خورد؛ مثلا در کمتر موقعيتي از دستورهاي شما يا دستوراتي که در بازي وجود دارد. پيروي مي کنند. هوش مصنوعي خوب بازي تنها به Survivor محدود نشده و دشمن ها هم از هوش مصنوعي بالايي بهره مي برند. اگر يک مرحله را حتي 10 بار هم برويد، هرگز با دو سناريوي مشابه روبرو نخواهيد شد! مسير، تعداد و نوع دشمن ها به صورت تصادفي تغيير مي کند و مکان مهمات و بسته هاي سلامتي عوض مي شود. البته اين نوع هوش مصنوعي که Director نام دارد. در L4D هم وجود داشت؛ اما در نسخه ي جديد تا حد زيادي ارتقا يافته است.
Special Infected ها عامل اصلي ايجاد هيجان در L4D بودند که در بازي کنوني پيشرفت زيادي داشته اند. علاوه بر Tank, Smoker, Hunter و Boomer، سه دشمن ويژه ي جديد به نام هاي The Spitter, Jockey و Charger هم به بازي اضافه شده اند که گيم پلي و مبارزات را کاملا زير رو کرده اند؛ به خصوص The Spitter که با ايجاد برکه هايي از اسيد، مسيرها را براي شخصيت هاي بازي تنگ تر مي کند و باعث نزديک تر شدن مبارزات مي شود. از طرفي قدرت Charger هم دستِ کمي از Tank ندارد و در صورتي که گير او بيافتيد، چيزي جز مرگ در انتظارتان نيست؛ نگر اين که ياران تان به داد شما برسد. مهم ترين تغيير بازي در نسخه ي جديد سلاح ها است. سلاح ها پيشرفت زيادي داشته و تعدادي اسلحه ي جديد به بازي افزوده شده اند. علاوه بر اين در برخي مراحل مي توانيد از ليزر روي سلاح هايتان استفاده کنيد.
مهم ترين سلاح گرمي که بازي اضافه شده Grenade Launcher است که از بيشترين قدرت تخريب ممکن برخوردار است، تا حدي که مي توان با شليک تنها يک گلوگه ده ها دسته زامبي را نابود کرد. البته مشکلي که اين سلاح دارد. اين است که تروخشک را با هم مي سوزاند و اگر ياران تان در معرض شليک قرار بگيرند، همراه زامبي ها مي ميرند. اما تمام اين موارد زير سايه ي سلاح هاي سرد بازي قرار مي گيرند! انواع و اقسام سلاح هاي سرد از ماهيتابه و گيتار الکترونيک گرفته تا شمشير سامورايي وجود دارد و مي توانيد با کمک آن ها به جان زامبي ها بيافتيد. اين سلاح ها به جاي سلاح دوم تان و در کنار سلاح گرم اصلي قرار مي گيرند.
استفاده از اين سلاح ها علاوه بر سريع تر و نفس گير کردن مبارزه ها، حس طنز خوبي به بازي بخشيده است!
هنگام استفاده از سلاح هاي سرد، براي ضربه زدن به زامبي ها بايد تا حد امکان به آن ها نزديک شويد؛ همين عامل هيجان مبارزه ها را بيشتر مي کند. البته خود بازي هم با اختصاص امتيازاتي در پايان مراحل به کساني که دشمنان بيشتري را با سلاح هاي سرد کشته اند، بازيباز را به استفاده از اين سلاح ها بيشتر ترغيب مي کند. همان طور که گفته شد بعضي از مراحل بازي در روز اتفاق مي افتند؛ به همين دليل با رنگ هاي روشن تري نسبت به بازي نخست طرف هستيم. تنوع رنگ ها افزايش يافته و مشکل يک نواختي محيط هاي L4D را تا حدي برطرف کرده است. جزييات محيط ها پيشرفت زيادي داشته و برخلاف عنوان نخست اين بار با محيط هاي وسيع تري طرفيم. نورپردازي و سايه پردازي ها کاملا راضي کننده هستند و نور چراغ قوه ي بازي هم در بالاترين سطح واقع گرايي قرار دارد. افکت هاي سطح سلاح ها نسبت به بازي اول بيشتر شده، هم چنين افکت هاي دود و مه تا حد زيادي ارتقا يافته اند. بيشترين پيشرفت گرافيکي در جزييات چهره و انيميشن شخصيت ها به چشم نمي خورد.
جزييات و اجزاي بدن زامبي ها نيز بيشتر شده و ميزان خوني که پس از اصابت گلوله از آن ها خارج مي شود، چند برابر شده است.
Valve در خصوص فيزيک اين دو بازي ايده ي بسيار هوشمندانه اي را به کار گرفته است.
در L4D شخصيت ها مي توانند از داخل هم رد شوند؛ ولي به زامبي ها گير مي کنند! دليل اين امر هم مشخص است؛ اگر شخصيت ها در هم گير مي کردند، طي کردن بسياري از مسيرها به کابوس تبديل مي شد؛ چرا که اغلب سد راه همديگر مي شدند. از طرفي اگر در ميان توده اي از زامبي ها اسير شويد، راهي نداريد جز اين که همه ي آن ها را بکشيد يا يک نفر به کمک تان بيايد. مطمئنا اين روش با ايجاد چالش بيشتر، به نفس گيرتر کردن بازي کمک به سزايي کرده است.
صداگذاري بازي هم مانند گرافيک آن پيشرفت هاي عمده اي داشته است. دوبله ي شخصيت ها بسيار زيبا و با حس کار شده و گاهي طنز خاصي در آن ها شنيده مي شود.
صداي زامبي ها و به خصوص Infected Specialها نيز زيبا است؛ به طوري که هنگام هجوم به شما موجي از هيجان را با خود مي آورند! صداي محيط ها و عوامل محيطي هم شنيدني و همخوان با جو بازي هستند و همراهي آن ها با موسيقي زيباي بازي جاي هيچ کم و کاستي باقي نمي گذارد.
از لحاظ صدا گذاري و گرافيک، مرحله ي Fever Swamp که در اوايل صبح (به قول معروف گرگ و ميش)، اتفاق مي افتد را مي توان جزو زيباترين و هنري ترين مراحل بازي هاي کامپيوتري به شمار آورد.
Valve با L4D2 کاري کرد که ديگر کسي سراغ شماره ي اول نرود! تک تک مولفه هاي بازي اول ارتقا يافته و اکثر ضعف ها پوشيده شده اند. مدها، سلاح ها و دشمن هاي جديدي که به بازي افزود شده اند، تغييراتي که در رفتار شخصيت ها و زامبي ها بوجود آمده، افزايش خشونت و تنوع و طراحي بسيار زيباي محيط ها کمترين عواملي هستند که L4D2 را بهتر از عنوان نخست مي کنند. پس اگر از بازي اول خوش تان آمده، مطمئنا بازي جديد تمام خواسته هاي تان را برآورده مي کند!
منبع:نشريه بازي رايانه، شماره 33