گايبراش بايد بميرد!
TALES of MONKEY ISLAND
گايبراش ثريپوود، دزد دريايي قدرمتند! در چهارمين اپيزود از بازي هاي سريالي Tales of Monkey Island؛ براي پيداکردن راهي براي درمان بيماري عجيبي که تنها دزدان دريايي را گرفتار خود مي کند راه زيادي را طي کرده است؛ اما همانگونه که در پايان اپيزود قبلي ديديم، ماجراي غيرمنتظره اي براي او رخ مي دهد و گايبرايش براي چندمين بار در بازي هاي TOMI گرفتار مي شود. او که به دليل جنايت هاي بي شمارش برعليه دزدان دريايي در زندان اسير شده، توسط دادگاه دزدان دريايي به مرگ محکوم مي شود و بايد وظيفه سخت و خطرناک وکالت خود را برعهده بگيرد، در دادگاه پيروز شود و از زندان رهايي يابد.
طنز دلنشين و جذاب همانند تمام بازي هاي اين سري، از ويژگي هاي شاخص اين اپيزود است و داستان آن را بسيار شنيدني مي کند.
هر چند داستان اين اپيزود نه از لحاظ کيفيت داستان سرايي و نه از لحاظ غناي طنز آن، به سطح کيفي اپيزود قبلي يعني LotL که تا اين لحظه بهترين بازي اين سريال بوده، نمي رسد؛ اما آنچه مسلم است طنز در اين قسمت حرف اول را مي زند و بيشتر از ساير بخش هاي بازي به آن پرداخته شده است. داستان بازي نيز به دليل داشتن چند سورپرايز کاملاً غيرمنتظره جذابيت هايي دارد. اما با در نظر گرفته اين که انتظارات بازيبازها پس از تجربه اپيزود قبلي بالا رفته است؛ داستان اين قسمت در آن حدي نيست که رضايت بازيباز را به طور کامل جلب کند.
علاوه بر تمام اين ها، داستان کوتاه است و معماهاي نسبتاً کمي دارد. گيم پلي نيز با وجود اين که خلاقيت هايي در آن ديده مي شود، به پاي بازي قبلي نمي رسد.
معماها بيش تر به معماهاي سنتي بازي هاي سنتي اشاره و کليک شباهت دارد و جز يکي دو مورد معماي واقعاً خلاقانه (ازجمله معماي نقشه بازي که بدون شک براي بسياري از بازيبازها شوک آور خواهد بود)، چندان نو و بديع نيست. البته اين به معني بدي معماهاي بازي نيست (در واقع کيفيت معماهاي اين بازي نيز همانند تمام بازي هاي ديگر اين سريال، بالا است) اما پس از عرضه اپيزود سوم طبيعي است انتظارها بالا برود و روند کليشه اي و معماهاي کاملاً کلاسيک اپيزود چهارم نتواند بازيبازها را قانع کند.
نکته حايز اهميت در اين اپيزود، حضور دوباره يکي ديگر از شخصيت هاي اصلي سري بازي هاي مانکي آيلند است که هر چند درنگاه اول بازيباز را به وجد مي آورد؛ اما به دو دليل بيش تر از آن که نوستالژيک باشد، نااميد کننده است.
دليل اول اين که باز هم گوينده اصلي اين شخصيت در بازي هاي قبلي به جاي او سخن نگفته و صداي گوينده جديد نيز هيچ شباهتي به صداي گوينده اصلي ندارد. دليل دوم اين است که اين شخحصيت در طول بازي هاي مانکي آيلند به وراجي مشهور بوده و به قدري سخن مي گفت که بازيباز را حقيقتاً خسته مي کرد (در واقع در بازي فرار از مانکي آيلند، يکي از معماهاي بازي اين بود که بازيباز بايد در مقابل چندين ساعت حرف زدن اين شخصيت دوام مي آورد و از پاي نمي افتاد) ولي در اين قسمت با کمال تعجب مي بينيم شخصيتي که نماد وراجي در بازي هاي مانکي آيلند است؛ کم حرف شده و چندان سخن مي گويد و در واقع آن آدم قبلي نيست.
البته جاي شکرش باقي است که اين فرد هنوز هم از سود جويي و کلاه برداري دست برنداشته و همان آدم فريبکار و شارلاتان سابق است.
کت بسيار عجيب و خيره کننده اين شخص نيز در اين بازي وجود دارد و نقش مهمي در گيم پلي ايفا مي کند (جاي خوشحالي است که برنامه نويسان و طراحان گرافيک موفق شده اند اين کت حقيقتاً استثنايي را به خوبي نمايش دهند).
اما آن چه در قسمت چهارم واقعاً استادانه انجام گرفته، ترکيب رنگ زنده و درخشان صحنه ها و طراحي عالي محيط است. با وجود اين که قسمت چهارم در همان جزيره اي اتفاق مي افتد که قسمت اول بازي در آن رخ مي داد (و به طور کلي از لحاظ ترکيب رنگ بسيار ضعيف بود) در اين بازي شاهد ترکيب رنگ عالي هستيم و محيط هاي جديد بازي (ازجمله محيط دادگاه) به زيبايي طراحي شده است. تصاوير و نقاشي هاي دو بعدي موجود در بازي نيز بسيار زيبا است که به نوبه خود خاطره بازي هاي قديمي دوبعدي مانکي آيلند و بويژه نفرين مانکي آيلند را زنده مي کند.
با اين حال صداگذاري عالي نيست و حضور سه شخصيت قديمي با صداهاي ناآشنا موضوع را پيچيده تر کرده، اما صداگذاري شخصيت هاي جديد بازي همچنان خوب است. موسيقي بازي نيز همان موسيقي تکراري بازي هاي قبلي است و در اين بازي تغيير چنداني نمي بينيم.
چهارمين بخش از داستان هاي مانکي آيلند يک بازي ماجرايي اشاره و کليک کاملاً کلاسيک و خنده دار است که بدون شک مي تواند نظر طرفداران بازي هاي ماجرايي اشاره کليک و به ويژه بازي هاي مانکي آيلند را به خود جذب کند، البته اگر کوتاهي آن برايشان ناگوار نباشد.
منبع:نشريه بازي رايانه، شماره 33
گايبراش ثريپوود، دزد دريايي قدرمتند! در چهارمين اپيزود از بازي هاي سريالي Tales of Monkey Island؛ براي پيداکردن راهي براي درمان بيماري عجيبي که تنها دزدان دريايي را گرفتار خود مي کند راه زيادي را طي کرده است؛ اما همانگونه که در پايان اپيزود قبلي ديديم، ماجراي غيرمنتظره اي براي او رخ مي دهد و گايبرايش براي چندمين بار در بازي هاي TOMI گرفتار مي شود. او که به دليل جنايت هاي بي شمارش برعليه دزدان دريايي در زندان اسير شده، توسط دادگاه دزدان دريايي به مرگ محکوم مي شود و بايد وظيفه سخت و خطرناک وکالت خود را برعهده بگيرد، در دادگاه پيروز شود و از زندان رهايي يابد.
طنز دلنشين و جذاب همانند تمام بازي هاي اين سري، از ويژگي هاي شاخص اين اپيزود است و داستان آن را بسيار شنيدني مي کند.
هر چند داستان اين اپيزود نه از لحاظ کيفيت داستان سرايي و نه از لحاظ غناي طنز آن، به سطح کيفي اپيزود قبلي يعني LotL که تا اين لحظه بهترين بازي اين سريال بوده، نمي رسد؛ اما آنچه مسلم است طنز در اين قسمت حرف اول را مي زند و بيشتر از ساير بخش هاي بازي به آن پرداخته شده است. داستان بازي نيز به دليل داشتن چند سورپرايز کاملاً غيرمنتظره جذابيت هايي دارد. اما با در نظر گرفته اين که انتظارات بازيبازها پس از تجربه اپيزود قبلي بالا رفته است؛ داستان اين قسمت در آن حدي نيست که رضايت بازيباز را به طور کامل جلب کند.
علاوه بر تمام اين ها، داستان کوتاه است و معماهاي نسبتاً کمي دارد. گيم پلي نيز با وجود اين که خلاقيت هايي در آن ديده مي شود، به پاي بازي قبلي نمي رسد.
معماها بيش تر به معماهاي سنتي بازي هاي سنتي اشاره و کليک شباهت دارد و جز يکي دو مورد معماي واقعاً خلاقانه (ازجمله معماي نقشه بازي که بدون شک براي بسياري از بازيبازها شوک آور خواهد بود)، چندان نو و بديع نيست. البته اين به معني بدي معماهاي بازي نيست (در واقع کيفيت معماهاي اين بازي نيز همانند تمام بازي هاي ديگر اين سريال، بالا است) اما پس از عرضه اپيزود سوم طبيعي است انتظارها بالا برود و روند کليشه اي و معماهاي کاملاً کلاسيک اپيزود چهارم نتواند بازيبازها را قانع کند.
نکته حايز اهميت در اين اپيزود، حضور دوباره يکي ديگر از شخصيت هاي اصلي سري بازي هاي مانکي آيلند است که هر چند درنگاه اول بازيباز را به وجد مي آورد؛ اما به دو دليل بيش تر از آن که نوستالژيک باشد، نااميد کننده است.
دليل اول اين که باز هم گوينده اصلي اين شخصيت در بازي هاي قبلي به جاي او سخن نگفته و صداي گوينده جديد نيز هيچ شباهتي به صداي گوينده اصلي ندارد. دليل دوم اين است که اين شخحصيت در طول بازي هاي مانکي آيلند به وراجي مشهور بوده و به قدري سخن مي گفت که بازيباز را حقيقتاً خسته مي کرد (در واقع در بازي فرار از مانکي آيلند، يکي از معماهاي بازي اين بود که بازيباز بايد در مقابل چندين ساعت حرف زدن اين شخصيت دوام مي آورد و از پاي نمي افتاد) ولي در اين قسمت با کمال تعجب مي بينيم شخصيتي که نماد وراجي در بازي هاي مانکي آيلند است؛ کم حرف شده و چندان سخن مي گويد و در واقع آن آدم قبلي نيست.
البته جاي شکرش باقي است که اين فرد هنوز هم از سود جويي و کلاه برداري دست برنداشته و همان آدم فريبکار و شارلاتان سابق است.
کت بسيار عجيب و خيره کننده اين شخص نيز در اين بازي وجود دارد و نقش مهمي در گيم پلي ايفا مي کند (جاي خوشحالي است که برنامه نويسان و طراحان گرافيک موفق شده اند اين کت حقيقتاً استثنايي را به خوبي نمايش دهند).
اما آن چه در قسمت چهارم واقعاً استادانه انجام گرفته، ترکيب رنگ زنده و درخشان صحنه ها و طراحي عالي محيط است. با وجود اين که قسمت چهارم در همان جزيره اي اتفاق مي افتد که قسمت اول بازي در آن رخ مي داد (و به طور کلي از لحاظ ترکيب رنگ بسيار ضعيف بود) در اين بازي شاهد ترکيب رنگ عالي هستيم و محيط هاي جديد بازي (ازجمله محيط دادگاه) به زيبايي طراحي شده است. تصاوير و نقاشي هاي دو بعدي موجود در بازي نيز بسيار زيبا است که به نوبه خود خاطره بازي هاي قديمي دوبعدي مانکي آيلند و بويژه نفرين مانکي آيلند را زنده مي کند.
با اين حال صداگذاري عالي نيست و حضور سه شخصيت قديمي با صداهاي ناآشنا موضوع را پيچيده تر کرده، اما صداگذاري شخصيت هاي جديد بازي همچنان خوب است. موسيقي بازي نيز همان موسيقي تکراري بازي هاي قبلي است و در اين بازي تغيير چنداني نمي بينيم.
چهارمين بخش از داستان هاي مانکي آيلند يک بازي ماجرايي اشاره و کليک کاملاً کلاسيک و خنده دار است که بدون شک مي تواند نظر طرفداران بازي هاي ماجرايي اشاره کليک و به ويژه بازي هاي مانکي آيلند را به خود جذب کند، البته اگر کوتاهي آن برايشان ناگوار نباشد.
منبع:نشريه بازي رايانه، شماره 33