از کجا پيدا شدند ؟

دايناسورها! شنيدن اين نام کافي است تا مجموعه اي از احساسات هيجاني شيرين يا تلخ در شما ايجاد شود ؛چه بخواهيد ، چه نه ، نسبت به دايناسورها احساس داريد ! همه ما از کودکي با اين نام آشنا شده ايم ، هيجان زده، شگفت زده ،کنجکاو شده ايم و با
دوشنبه، 23 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از کجا پيدا شدند ؟

از کجا پيدا شدند ؟
از کجا پيدا شدند ؟


 

نويسنده :عرفان خسروي




 
از کجا گم شدند؟
دايناسورها! شنيدن اين نام کافي است تا مجموعه اي از احساسات هيجاني شيرين يا تلخ در شما ايجاد شود ؛چه بخواهيد ، چه نه ، نسبت به دايناسورها احساس داريد ! همه ما از کودکي با اين نام آشنا شده ايم ، هيجان زده، شگفت زده ،کنجکاو شده ايم و با
ديدن فيلم ها و اسباب بازي ها ي دايناسوري تفريح کرده ايم . اما شايد در مورد آنها کم تر از هر موضوع عامه پسند و علمي ديگر اطلاعات داريم. آنهايي هم که شايد به خاطر رشته درسي شان مجبور شده اند چيزکي ياد بگيرند،ناگهان با موضوعي خسته کننده و کسالت آور رو به روشدند .نام هاي لاتين و يوناني ،حيواناتي خاک آلود و خزنده با نگاه هاي خشمگين و دندان هاي تيز و هيکل هاي خپل و خنگ . اما اين تصوير مدت هاست که کمرنگ شده است و تصويري جديد به جاي آن نشسته است : حيواناتي با هوش و فرز ، با بدن هايي پوشيده از خزي لطيف و پرهايي رنگ رنگ . اگر بخواهيد چند دايناسور آشنا براي شما مثال بزنيم ، شايد از همه آشنا تر کبوتر و کلاغ و گنجشک باشند . تعجب نکنيد ! بقيه دايناسور ها هم که آن قديم ها زندگي مي کردند کمابيش همين ريختي بودند. در واقع تصور دانشمندان در مورد اين حيوانات زمين تا آسمان فرق کرده است؛ به خصوص از وقتي که فهميديم دايناسورها از زمين به آسمان پر کشيدند! با اين حال هنوز هم پرسش هاي زيادي در مورد آنها داريم: چرا بيشتر دايناسورها حدود 65 ميليون سال پيش منقرض شدند مثل پرندگان امروزي خون گرم بودند؟
و بسياري سؤالات ديگر پيرامون شيوه زندگي گروهي ، رفتار، تکامل و بوم شناسي آنها.

از کجا پيدا شدند ؟

از کجا پيدا شدند ؟

آغاز : اندکي پيش از دايناسورها
 

حدود 250 ميليون سال پيش ، کره زمين به دو قلمرو تقسيم مي شد: اقيانوسي عظيم و يکپارچه در يک سو و قاره اي خشک و سوزان و پيکر در سوي ديگر زمين . اين قاره فراگير از قطب شمال تا قطب جنوب کشيده شده بود؛ در مناطق قطبي هواي خشک و سرد مانع زندگي بيشتر حيوانات مي شد و در مناطق استوايي گرماي شديد و خشکي زياد بيابان هايي زياد داغ پديد آورده بود که قرن ها هيچ باراني به چشم نمي ديدند.آب و هواي خشک و بي رحم قاره غول پيکر از سويي و رطوبت و اعتدال نسبي اقيانوس، توفان هايي بسيار مهيب در کره زمين ايجاد مي کرد که چندين برابر از نمونه هايي فاجعه بار امروزي شديد تر بوده اند.در چنين شرايطي بيشتر جانوران در مناطق ساحلي و معتدل کره زمين زندگي مي کردند و.تنها دو گروه بودند که در مناطق بياباني استوايي و قطبي پيشروي کرده بودند:نياکان پستانداران و نياکان دايناسورها.

از کجا پيدا شدند ؟

داستان پيدايش دايناسورها
 

احتمالا بر اثر جريان هاي شديد اقيانوسي و توفان هاي دهشت آور آن دوره ، ميزان زيادي گاز دي اکسيد کربن که در اقيانوس ها انباشته شده بود ناگهان در جو زمين آزاد شد و نتيجه اي غم انگيز به بار آورد:250ميليون سال پيش ناگهان 99درصد گونه هاي جانداران منقرض شدند . اما اين انقراض بزرگ جمعي تاريخ حيات ،منجر به تکامل گروهاي امروزي جانوران شد:حشرات که گرچه پيش از اين واقعه نيز وجود داشتند ،پس از خالي شدن زمين به شدت گسترش يافتند و متنوع شدند. طبيعي است که در پي موفقيت حشرات ، حشره خوراني هم ظاهر شوند . اين حشره خواران نخستين نياکان پستاندارن و دايناسورها بودند . هر دوي اين گروه ها جز مهره داران خشکي زي هستند . يعني خويشاوندي نسبتا نزديکي با هم دارند . اما بسياري از ويژگي هاي مهم آنها جداگانه تکامل يافت: هر دو گروه حشره خوارا توانايي دويدن سريع روي پاهايي در زير بدن،تنفس کار آمد ،پوشش خز مانند، مغز بزرگ، قلب هاي چهار حفره اي و رفتار هايي پيچيده مثل مراقبت از بچه هايشان را کسب کردند.

از کجا پيدا شدند ؟

دايناسورها :کي،کجا،کدام؟
 

پستانداران حقيقي اندکي پيش تر از دايناسورها ظاهر شده بودند.220ميليون سال پيش ،پستانداراني موش مانند و تخم گذار روي زمين حضور داشتند. در اين زمان بود که نخستين دايناسور در جايي که بعدا به آمريکاي جنوبي تغيير شکل يافت ،ظاهر شد نزديک ترين خويشاوندان اين جانور، کروکوديل ها وخزندگان پرنده اي به نام تروسورها بودند. کروکوديل ها،تروسورها و دايناسورها،ويژگي هاي مشترکي دارند که به ما مي گويد خويشاوند نزديک هم هستند. با اين حال نبايد تروسورها و دايناسورها را با هم اشتباه کرد. در واقع بيشتر مردم هر خزنده يا حتي جانور ما قبل تاريخ ديگر را با دايناسورها اشتباه مي گيرند.خزندگان آبزي، مارها و مارمولک ها، لاک پشت ها ،کروکوديل ها و تروسورها هيچ کدام ديناسور نيستند. دايناسور، نامي است که ديرينه شناسان تنها به آن خزنده 220ميليون سال پيش آمريکاي جنوبي و نسل هاي بعدي او داده اند.اين موجود خزنده اي يک متري،با پوستي پوشيده از خز و قلبي چهار حفره اي بود که روي دو پا عقبش راه مي رفت و به دنبال حشرات و پستانداران مي دويد. در واقع اين خزنده هرگز روي زمين «نمي خزيد»تنها 10ميليون سال طول کشيد تا گروه هاي متنوعي از دايناسورهاي درنده، حشره خوار، گياه خوار و همه چيز خوار در اندازه هاي مختلف از اين نياي قديمي تکامل يابند. بررسي هاي ديرينه شناسان نشان مي دهد انشقاق اين جانوران در مدتي بسيار کوتاه در آمريکاي جنوبي رخ داده و از آنجا به تمام خشکي هاي کره زمين پخش شده اند.همه اين دايناسورها ،پاهايي داشتند که از زير بدن رشد کرده (نه مانند خزندگان ديگر از کنار بدن)، قلبي چهار حفره اي داشتند که به آنها کمک مي کرد موجوداتي فرز و چابک باشند و از همه مهمتر پوستي پوشيده از کرک و خزي لطيف داشتند . اين خز ،در دايناسورهاي غول پيکر که نيازي به َآن نداشتند ، تحليل رفت،اما در گروهي از دايناسورهاي شکارچي به پوششي رشته رشته و رنگارنگ براي جلب جنس مخالف تبديل شد؛حدود150ميليون سال پيش ،اين پوشش خز مانند در دايناسورهاي شکارچي به نخستين پرهاي حقيقي تبديل شده بود. پرهايي که بعدها باعث نجات آخرين بازمانده دايناسورها از سرنوشت دردناک عموزاده هاي ديگرشد.

از کجا پيدا شدند ؟

دايناسورها به چند گروه تقسيم مي شوند؟
 

اين جانداران به سه گروه تقسيم مي شوند :اولين گروه اورني تيسکين ها هستند که دايناسورهايي گياهخوار با تنوعي چشمگيربودند؛گروه هايي مثل دايناسورها ي زرهدار،خاردار، شاخ دارو منقاراردکي،همگي جزو اين گروه هستند. همه اورني تيسکين ها از همان نياي دو پاي اوليه تکامل يافتند. بنابر اين بسياري از آنها نيز روي دو پاي عقب خود راه مي رفتند . اما بعد ها چندين گروه از اورني تيسکين ها ي سنگين وزن کاملا چهار پا شدند . همه انواع اين گروه از دايناسورها ،منقارهايي درنوک پوزه خود داشتند. اما به جز منقار ،داراي دندان هايي مناسب جويدن الياف گياهي بودند . در حقيقت ،هيچ خزنده اي به جز اورني تيسکين ها نمي تواند غذا را در دهان خود بجود. اورني تيسکين ها نه تنها غذاي خود را درون دهان آسياب مي کردند،بلکه سنگ دان هم داشتند!از همه جالب تر وجود ماهيچه هاي گونه و صورت در اين خزندگان است. اين ماهيچه ها امروزه تنها در پستانداران ديده مي شود،اما اين گروه از خزندگان گياهخوار نيز مانند پستانداران داراي اين ويژگي بودند. گروه بعدي سوروپودومورف ها هستند.
سوروپودومورف ها نيز مثل گروه قبلي گياه خوار بودنده اند. اما ويژگي بارز آنها گردني دراز وسرهاي کوچک آنهاست. سوروپودومورف هاي اوليه نيز دو پا و بسيار کوچک بودند. اما پس از چند ميليون سال،انواع غول پيکر و چهار پا از آنها تکامل يافتند که امروزه به نماد فانتزي دنياي دايناسورهاي گياهخوار تبديل شده اند. بعضي از بزرگترين انواع سوروپودها تا 40 متر درازا داشتند و ارتفاع شانه هاي آنها به هشت متر از سطح زمين مي رسيد. با اين وجود تصور مي شود وزن آنها خيلي هم زياد نبوده است:چيزي حدود 70تن ! در حقيقت اگر به خاطر مهره هاي تو خالي آنها نبود ،حيواناتي به اين بزرگي مي بايد حدود 200 تن وزن داشته باشند . اما متنوع ترين و جالب ترين دايناسورها ي شکارچي يا تروپودها هستند. تروپودها شامل تنوع رنگارنگي از انواع دايناسورهاي کوچک و بزرگ دوپا بودند. برخي از تروپودها نيز مثل دو گروه قبلي کاملا گياهخوار شدند ،اما هيچ کدام ازآنها مثل گياهخواران غول پيکر اورني تيکسن و سوروپود چهار پا نشدند. تروپودهاي گياه خوار غول پيکر ،جانوراني مرغ مانند و پر دار بودند که طول بدن برخي از آنها به 10 متر هم مي رسيد و قدقد کنان به دنبال ميوه هاو شايد گاهي جانوران کوچک روي زمين را جست و جو مي کردند.بسياري از تروپودها نيز شکارچي هاي درنده خو و قهاري بودند . تيرانوسورها ،ماشين هاي کشتار غول پيکري بودند که از انواع دو متري تکامل يافتند. اما طول برخي از آنها به 14 متر هم مي رسيد . اما بر خلاف تصور شما ،بزرگترين دايناسور شکارچي تيرانوسوروس(Tyrannosaurus) نيست .اسپاينوسوروس(spinosaurus)،با 17 متر طول ،جيگانوتوسوروس( Giganotosaurus) با 15 متر طول ، هر دو از تير انوسوروس غول پيکر تر بودند .برخي از تروپودهاي شکارچي نيز اندازه هايي کوچک تر داشتند،اما به صورت گروهي شکار مي کردند .اين گرگ هاي دنياي دايناسورها ،نزديک ترين خويشاوندان پرندگان هستند. در واقع پرندگان از نسل يکي از همين شکارچي هاي درنده خو و کوچک اندازه تکامل يافتند.

از کجا پيدا شدند ؟

آيا دايناسورها خون گرم بودند؟
 

مساله بسيار غامضي در اين مورد وجود دارد . مي دانيم که پرنده هاي امروزي خون گرم هستند و نزديک ترين خويشاوندان زنده آنها،يعني کروکديل هاخون گرم نيستند. موضوع اينجاست که بايد زماني در مسير تکامل از دنياي مشترک کروکوديل ها تا دايناسورها و پرندگان امروزي سطح سوخت و ساز افزايش يافته باشد ، اما نمي دانيم کي . خيلي ها اعتقاد دارند که همه دايناسورها که از آن صحبت کرديم خون گرم بوده و اين ويژگي به نسل هاي بعدي از جمله پرندگان نيز به ارث رسيده است. اما دانشمندان ديگري هم هستند که مخالف اين نظرند . مخالفان مي گويند حتي پرندگان اوليه نيز چندان خون گرم نبوده اند و اين ويژگي تنها در پرندگان امروزي ظاهر شده است. دلايل اين دانشمندان هم بسيار جالب است. وجود پر، رفتارهاي اجتماعي ،شيوه راه رفتن و شکار ،قلب چهارحفره اي، پيداشدن فسيل دايناسورها در مناطق سردسير قطب شمالي و جنوبي و... از جمله مهمترين دلايل دانشمندان براي حمايت از فرضيه خون گرم ، بودن دايناسورهاست. در مقابل مي دانيم حتي کروکديل هاي نه چندان خون گرم براي مثال قلبي چهار حفره اي دارند و انواع دونده و حتي دو پا نيز ميان کروکوديل ها در گذشته خون گرم بوده اند و به طور ثانويه براي تطابق با زندگي نيمه آب زي سطح سوخت و ساز بدنشان پايين آمده است. مخالفان اين فرضيه دلايل ديگري دارندکه نشان مي دهد سوخت و ساز دايناسورها با پرندگان و پستانداران امروزي متفاوت بوده است. پرندگان و پستانداران امروزي سرعت رشد کما بيش ثابت و يکساني درهمه طول سال دارند . اما بررسي استخوان هاي دايناسورها و پرندگان اوليه نشان مي دهد رشد استخوان ها در اين جانوران وابسته به فصل بوده است. حلقه هاي رشد فصلي ازويژگي هاي جانوران خونسرد است . با وجود همين خطوط رشد نشان مي دهد سرعت رشد يک دايناسور تقريبا به اندازه يک پستاندار بوده است. يعني بر خلاف خزندگان امروزي که رشد بسيار کند و آهسته اي دارند ، دايناسورها در مدت زمان کمي به سن بلوغ مي رسيدند. با بررسي همه اين دلايل متوجه مي شويم که احتمالادايناسورها نه چندان خونگرم و نه چندان خونسرد بوده اند . سوخت و ساز آنها چيزي ميان خزندگان امروزي پرندگان بوده است. برخي از دايناسورها مغزهايي بسيار بزرگ و کارآمد داشتند. حتي يک بار دانشمندي فرضيه اي مطرح کرد که اگر براي دايناسورها انقراض رخ نمي داد، چه بسا برخي از آنها به گونه هاي بسيار هوشمند تکامل مي يافتند. در حقيقت اين اتفاق رخ داده است! بسياري از پرندگان امروزي هوشي فراتر از انتظار دانشمندان دارند. کلاغ ها و بسياري پرندگان ديگر به راحتي از ابزار استفاده مي کنند ؛طوطي و بسياري از کلاغ ها هم قادر به تقليد صداي جانوران ديگر و حتي انسان ها هستند. اخيرا دانشمندي عصب شناس تحقيقي منتشر کرده که نشان مي دهد پرندگان سخنگو تنها ماشين هاي معصوم مقلد نيستند ، بلکه مي دانند چه مي گويند !بسياري از پرندگان اجتماعي مانند منقارشاخي ها و کاکا يي ها نيز سطوح بالايي از هوش اجتماعي نشان مي دهند که قابل مقايسه با پستانداران هستند.
منبع:دانستنيها شماره 16



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط