به همين ساد گي به همين پيچيد گي
نويسنده: بهزاد يوسفي
«پيچيد ه»انيميشن سرحالي است. خيلي زود درگيرتان مي کند. خيلي زود به پر و پايتان مي پيچد و نمي گذارد از دستش دربرويد. البته اين روال هميشگي انيميشن هاي والت ديزني است. کوچک و بزرگ هم نمي شناسد؛ د قيقه اول آن را که ببينيد د يگر مجبوريد تا آخرش پاي تلويزيون يا پرد ه سينما بنشينيد. اگر قبلاً با « شير شا ه» و « د يو و د لبر» سر و کار داشته ايد، بهتر حرف هاي هم را مي فهميم. در دل محصولات اين کمپاني چه مي گذرد که بع داز چند ين د هه هنوز انيميشن هايش ديد ني از آب درمي آيند. اين اتفاق در حالي مي افتد که هنوز اين کمپاني به سنت هايش پايبند است در حالي که کمپاني هاي بزرگي مثل دريم ورکز و حتي خود پيکسار که زيرشاخه والت ديزني است، هر روز با سيماي جديد تري وارد عرصه انيميشن سازي مي شوند. در اين مقاله بعضي از دلايل ساد ه اما کارآمد موفقيت د يزني را روي دايره مي ريزيم.
طيف د يگر شخصيت هاي انيميشن ديزني همراهان دو طرف خير و شر هستند. کمتر پيش مي آيد که در طرف شر ماجرا کسي حضور مد اوم داشته باشد. هميشه همراهان اين طرف زود جا مي زند و در وفادارانه ترين حالت اواخر فيلم نيست و نابود مي شوند. نمونه اش کفتارهاي کارتون شيرشاه که تا اواخر فيلم با اسکار، عموي درند ه سيمبا همراه بود ند.
اما آن طرف ماجرا اوضاع خيلي فرق دارد. قهرمان داستان در انيميشن هاي والت ديزني هميشه چند ين همراه دارد که به خاطر شخصيت هاي جورواجورشان داستان را بامزه تر مي کنند. هميشه يکي از آنها داناي کل ماجراست؛ کسي که همه چيز را مي داند و براساس اين دانايي، کمک حال قهرمان است. بقيه شخصيت هاي فرعي مثبت هم معمولاً بساط خند ه را با خنگ بازي ها و گفتن ديالوگ هاي بامزه جور مي کند تا جذابيت ماجرا براي بينند ه چند برابر شود. در انيميشن « پيچيد ه» اين کار را اسب داستان که اسمش ماکسيموس است به همراه آفتاب پرستي به نام پاسکال که فقط بلد است شکلک در بياورد انجام مي د هد. « تيمون» ( شخصيت گراز) و « پومبا»( موش صحرايي) هم د قيقاً همين کار را مي کرد ند. غول چراغ علاء الد ين و روباه مکار و گربه نره پينوکيو هم نمونه هاي د يگري هستند که علاوه بر جذابيت هاي ذاتي خودشان با بامزه بازي بينند ه را در انيميشن هاي قبلي مي خنداند ند.
تمام فيلم هاي د يزني در فصل آخرشان يک نقطه مشترک دارند. بد رو در روي قهرمان اصلي قرار مي گيرد و هيجان به اوج مي رسد. اين هيجان به مخاطب يادآوري مي کند که داستان تا چند د قيقه ديگر به پايان خواهد رسيد، يک پايان خوب و خوشحال. اين چيزي است که خود والت د يزني از همان اول سنگ بنايش را گذاشته و همچنان مصرانه دنبالش مي کند. در همه انيميشن هاي د يزني آد م بد ها به سزايشان مي رسند و قهرمان داستان به هر چيزهايي که در طول فيلم دنبالش بود ه.
البته مي شود در کنار اين رنگ هاي شاد ماند گاري در طراحي دو بعدي را هم در نظر گرفت. انيميشن هاي جد يد والت ديزني همچنان همان رنگ و بوي انيميشن هاي قد يمي و دو بعدي چند د هه پيش را حفظ کرد ه اند. هرچند« پيچيد ه» هم به صورت سه بعدي طراحي شد ه و هم به صورت سه بعدي نمايش داد ه شد ه اما اين طراحي به صورتي بود ه که کمتر متوجه آن مي شويد. گلن کين، تهيه کنند ه اين فيلم هم در مصاحبه اي به اين نکته اشاره کرد ه؛ « ما همچنان با وجود تمام ابزارهاي جديد ي که در دست داريم، سعي مي کنيم هويت ظاهري انيميشن هاي جد يد مثل گذشته باقي بماند. در گذشته کار سختي بود که با ابزار سه بعدي بتوانيد انيميشني بسازيد که دو بعدي به نظر بيايد اما امروزه ابزارهاي جد يد کاري مي کنند که انگار انيميشن ها همچنان به صورت دستي طراحي شد ه اند.»
منبع: همشهري جوان 295
شخصيت پردازي د قيق
طيف د يگر شخصيت هاي انيميشن ديزني همراهان دو طرف خير و شر هستند. کمتر پيش مي آيد که در طرف شر ماجرا کسي حضور مد اوم داشته باشد. هميشه همراهان اين طرف زود جا مي زند و در وفادارانه ترين حالت اواخر فيلم نيست و نابود مي شوند. نمونه اش کفتارهاي کارتون شيرشاه که تا اواخر فيلم با اسکار، عموي درند ه سيمبا همراه بود ند.
اما آن طرف ماجرا اوضاع خيلي فرق دارد. قهرمان داستان در انيميشن هاي والت ديزني هميشه چند ين همراه دارد که به خاطر شخصيت هاي جورواجورشان داستان را بامزه تر مي کنند. هميشه يکي از آنها داناي کل ماجراست؛ کسي که همه چيز را مي داند و براساس اين دانايي، کمک حال قهرمان است. بقيه شخصيت هاي فرعي مثبت هم معمولاً بساط خند ه را با خنگ بازي ها و گفتن ديالوگ هاي بامزه جور مي کند تا جذابيت ماجرا براي بينند ه چند برابر شود. در انيميشن « پيچيد ه» اين کار را اسب داستان که اسمش ماکسيموس است به همراه آفتاب پرستي به نام پاسکال که فقط بلد است شکلک در بياورد انجام مي د هد. « تيمون» ( شخصيت گراز) و « پومبا»( موش صحرايي) هم د قيقاً همين کار را مي کرد ند. غول چراغ علاء الد ين و روباه مکار و گربه نره پينوکيو هم نمونه هاي د يگري هستند که علاوه بر جذابيت هاي ذاتي خودشان با بامزه بازي بينند ه را در انيميشن هاي قبلي مي خنداند ند.
روايت داستان در فضاي قد يم
روايت هاي ساد ه و آشنا
تمام فيلم هاي د يزني در فصل آخرشان يک نقطه مشترک دارند. بد رو در روي قهرمان اصلي قرار مي گيرد و هيجان به اوج مي رسد. اين هيجان به مخاطب يادآوري مي کند که داستان تا چند د قيقه ديگر به پايان خواهد رسيد، يک پايان خوب و خوشحال. اين چيزي است که خود والت د يزني از همان اول سنگ بنايش را گذاشته و همچنان مصرانه دنبالش مي کند. در همه انيميشن هاي د يزني آد م بد ها به سزايشان مي رسند و قهرمان داستان به هر چيزهايي که در طول فيلم دنبالش بود ه.
قهرمان هاي تدريجي
فضاهاي تمام رنگي
البته مي شود در کنار اين رنگ هاي شاد ماند گاري در طراحي دو بعدي را هم در نظر گرفت. انيميشن هاي جد يد والت ديزني همچنان همان رنگ و بوي انيميشن هاي قد يمي و دو بعدي چند د هه پيش را حفظ کرد ه اند. هرچند« پيچيد ه» هم به صورت سه بعدي طراحي شد ه و هم به صورت سه بعدي نمايش داد ه شد ه اما اين طراحي به صورتي بود ه که کمتر متوجه آن مي شويد. گلن کين، تهيه کنند ه اين فيلم هم در مصاحبه اي به اين نکته اشاره کرد ه؛ « ما همچنان با وجود تمام ابزارهاي جديد ي که در دست داريم، سعي مي کنيم هويت ظاهري انيميشن هاي جد يد مثل گذشته باقي بماند. در گذشته کار سختي بود که با ابزار سه بعدي بتوانيد انيميشني بسازيد که دو بعدي به نظر بيايد اما امروزه ابزارهاي جد يد کاري مي کنند که انگار انيميشن ها همچنان به صورت دستي طراحي شد ه اند.»
منبع: همشهري جوان 295