پايه هاي خوبي براي مطالعات علمي در ايران وجود دارد

پرفسور "داگلاس اوشه روف" برنده جايزه نوبل فيزيك در سال 1996 است .او در اول آگوست 1945 متولد شد و در حال حاضر در دانشگاه استنفورد آمريكا به تدريس فيزيك كاربردي مي پردازد. تحقيقات او عمدتا بر روي فيزيك جامدات و سيال هاي كوانتومي در دماهاي فوق پايين متمركز است .او در سال 1996 به دليل كشف ابرشارگي هليوم -3،مشتركا همراه
يکشنبه، 5 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پايه هاي خوبي براي مطالعات علمي در ايران وجود دارد

پايه هاي خوبي براي مطالعات علمي در ايران وجود دارد
پايه هاي خوبي براي مطالعات علمي در ايران وجود دارد


 

نويسنده:سيد ايمان ضيابري




 
پروفسور داگلاس اوشه روف ، در مورد علم ايراني ها مي گويد.
پرفسور "داگلاس اوشه روف" برنده جايزه نوبل فيزيك در سال 1996 است .او در اول آگوست 1945 متولد شد و در حال حاضر در دانشگاه استنفورد آمريكا به تدريس فيزيك كاربردي مي پردازد. تحقيقات او عمدتا بر روي فيزيك جامدات و سيال هاي كوانتومي در دماهاي فوق پايين متمركز است .او در سال 1996 به دليل كشف ابرشارگي هليوم -3،مشتركا همراه با "ديويد لي " و "رابرت سي. ريچاردسون" موفق به كسب جايزه نوبل فيزيك شد.
پدر داگلاس فرزند مهاجران يهودي اي بود كه روسيه را ترك كرده بودند و مادر وي نيز فرزند مهاجران اسلواك بود . او در آبردين واشكنگتن متولد شد و در سال 1967 مدرك كارشناسي خود را از موسسه فناوري كاليفرنيا (Caltech) دريافت كرد. او براي ادامه تحصيلات خود در مقطع كارشناسي ارشد به دانشگاه كرنل رفت و در آنجا مشغول به انجام پژوهش در آزمايشگاه فيزيك حالت جامد و اتمي شد. او دكتراي خود را نيز از همين دانشگاه و در سال 1973 دريافت كرد. سپس به مدت 15سال به فعاليت در آزمايشگاه هاي بل متعلق به شركت AT&T پرداخت . تحقيقات او در اين مقطع نيز همچنان به فيزيك دماهاي پايين اختصاص داشت . او در سال هاي 1993 تا 1996 به عنوان مدير گروه فيزيك و فيزيك كاربردي دانشگاه استنفورد فعاليت كرد و در همين مدت ، اين رشته را تدريس نمود. او در سال 2003 به عنوان عضو هيئت تحقيق سانحه فضايي شاتل كلمبيا انتخاب شد تا دلايل متلاشي شدن فضاپيما بر فراز آسمان تگزاس در هنگام ورود مجدد به مدارزمين و كشته شدن هفت نفر سرنشين آن را مورد تحقيق و بررسي قرار دهد. اوشه روف در حال حاضر به عنوان عضوهيئت مشاوران انجمن دانشمندان و مهندسان آمريكا فعاليت مي كند.
از ويژگي هاي شخصي اوشه روف مي توان به چپ دست بودن وي اشاره كرد. موضوعي كه مورد اعتراض خود او هم قرار گرفته است! و به صورت تجربي ، به عكاسي هم مي پردازد و هر ساله براي دانشجويان جديد الورود رشته فيزيك دانشگاه استنفورد ، سميناري باعنوان "جنبه هاي فني تصويربرداري"برگزار مي كند.
"دانشمند"در ادامه مجموعه گفت و گوهاي خود با برندگان جوايز نوبل ، اين بار به سراغ پروفسور داگلاس اوشه روف رفته و پاي صحبت هاي خواندني او نشسته است .
اوشه روف اهل يك خانواده مرتبط با پزشكي است . پدر او دستيار پزشك و مادرش نيز پرستار بود. پدر بزرگ داگلاس و همه فرزندان او يا پزشك بودند و يا با پزشكان ازدواج كردند. يكي از عادت هاي داگلاس اوشه روف اين بود كه در كودكي ، اسباب بازي هاي برقي و الكتريكي مختلفش را خراب مي كرد تا بتواند به موتور آنها دسترسي پيدا كند و از نو همه قطعات را روي هم بچيند . او در اين مورد به "دانشمند" مي گويد :"در نسل ما ، براي بچه ها بسيار رايج بود كه از كاركرد دستگاه هاي الكتريكي ، مغناطيسي و اپتيك شگفت زده شوند و اين شگفت زدگي آنها را تشويق مي كرد تا بخواهند كه نحوه كاركرد اين دستگاه ها را بدانند . به طور كلي ، اگر شخصي در سنين كودكي ، توانايي و استعدادي براي انجام يك كار به دست بياورد ، قدرت آن استعداد نيز هم زمان با رشد او ، افزايش مي يابد."

پايه هاي خوبي براي مطالعات علمي در ايران وجود دارد

محيط خانوادگي مساعد
 

اوشه روف محيط خانواده خود را در شكوفايي استعداد علمي اش تاثير گذار مي داند:"در مورد من و همين طور در مورد ريچارد فاينمن ، پدران ما علاقه به علم را از سنين كودكي در ما پرورش دادند . در مورد خانواده ام نيز بايد بگويم كه انها آزمايش هاي من را كه گاهي اوقات كمي خطرناك هم بودند ، با تحمل فراوان مي پذيرفتند."
پروفسور"ريچارد فاينمن" فيزيكدان سرشناس آمريكايي بود كه اوشه روف بخشي از دوران تحصيل كارشناسي خود در كلتك را زير نظر او گذراند . فاينمن در سال 1965 موفق به كسب جايزه نوبل فيزيك شد و در سال 1988 درگذشت.
اما پروفسور اوشه روف هم به مانند بسياري ديگر از برندگان جوايز نوبل ، هيچ وقت تصور نمي كرد كه برنده مهم ترين جايزه علمي جهان خواهد شد : "حقيقتا من تا زمان كشف ابرشارگي در هليوم ـ 3 ، هيچ وقت به برنده شدن جايزه نوبل فكر نكرده بودم ، تا اين كه در آن زمان ، عده اي مرا مطلع ساختند كه نامم را به عنوان يكي از نامزدهاي كسب اين جايزه به آكادامي نوبل معرفي كرده اند. اين اقدامي بود كه شديدا با سنت و قوانين اعطاي اين جايزه تضاد داشت ."
بر اساس رويه اعطاي جايزه نوبل ، هر ساله گروهي از دانشمندان ، نمايندگان پارلمان ها ، برندگان سابق جوايز نوبل ، استادان دانشگاه ، دولتمردان و چهره هاي سياسي ، بر اساس فراخوان كميته نوبل افرادي را به عنوان نامزدهاي پيشنهادي براي كسب جايزه نوبل معرفي مي كنند. همه ساله براي هر يك از رشته هاي شش گانه جايزه نوبل ، صد نفر از سراسر جهان به عنوان نامزد پيشنهاد مي شوند و در نهايت تصميم با داوران است كه برنده يا برندگان اصلي را مشخص كنند . اين كه چه كسي كدام يك از برندگان جوايز نوبل را به عنوان نامزد پيشنهاد داده ، حداقل تا 50 سال به صورت سري و مخفي باقي مي ماند. در حال حاضر ، اين امكان بر روي سايت اينترنتي كميته نوبل وجود دارد كه نام پيشنهاد دهندگان برندگان جوايز نوبل در 50 سال پيش را بدانيم.

پايه هاي خوبي براي مطالعات علمي در ايران وجود دارد

خلاقيت ، راه را باز مي كند
 

داگلاس اوشه روف معتقد است كه برندگان جوايز نوبل ،انسان هاي خارق العاده و غير قابل دسترسي نيستند ، بلكه تنها همت و تلاش بيشتري داشته اند . در پاسخ به اين سوالم كه برندگان جوايز نوبل ، چه شخصيت و چه اصولي دارند ، او گفت : "بايد بگويم كه برندگان جوايز نوبل بسيار قابل دسترس تر از محققان و پژوهشگران ميان رتبه اند ، با اين حال ،افراد بسيار بيشتري در سطح جامعه هستند كه مايلند برندگان جوايز نوبل را به برنامه هاي خود دعوت كنند. برندگان جوايز نوبل عموما افرادي هستند كه سهمي قابل توجه در فرايند توسعه علم بازي كرده اند . آنها از دانشمندان خوب و متوسط چندان باهوش تر نيستند ، بلكه كاري خلاقانه و مهم انجام داده اند."
اما به نظر مي رسد پروفسور اوشه روف از تاثير دريافت جايزه نوبل بر روند فعاليت هاي علمي اش چندان راضي نيست :"من دارم دير مي رسم! اساسا در حال رسيدن به اين نتيجه هستم كه برنده جايزه نوبل بودن ، شديدا گيج كننده است . من قبلا هر سال حدود هزار مايل پرواز مي كردم ، اما اين رقم حالا پنج برابر شده است . در نتيجه ، براي من ، تاثير برنده شدن جايزه نوبل بر فعاليت هاي تحقيقاتي ام ، مثبت نبوده است ."
جامعه علمي پويا و شاداب ، مهم است
و يك سوال كه هميشه از برندگان جوايز نوبل پرسيده ام ؛ چرا برندگان جوايز نوبل از كشورهاي در حال توسعه و كمتر توسعه يافته معرفي نمي شوند؟ چرا سهم اين كشورها در ميان برندگان جوايز نوبل ، اندك است؟ پروفسور اوشه روف پاسخ مي دهد: "در مورد علوم ، كشورهاي در حال توسعه به ندرت مي توانند زيرا ساخت هايي كه تلاش براي رشد و شكوفايي علمي را ممكن مي سازد ، پشتيباني و فراهم كنند . در نتيجه ، قابل درك است كه تعداد كمي از اين كشورها مي توانند جوايز نوبل در رشته هاي علمي و آزمايشگاهي را كسب كنند. در تئوري ، اين امر اندكي پيچيده تر است ؛ چرا كه لزوما به پول براي تهيه تجهيزات احتياجي نيست ، اما يك جامعه علمي پويا و شاداب مطمئنا به خلق دستاوردهاي نو كمك مي كند و اغلب بهترين دانشمندان در كشورهاي در حال توسعه ، كار خود را در كشورهاي توسعه يافته به پايان مي رسانند."

دستاورد پروفسور به زبان ساده
 

در اينجا بحث كمي تخصصي تر شد. از پروفسور اوشه روف درخواست كردم تا نتايج دستاورد خود يعني كشف ابرشارگي در هليوم ـ 3 را به زباني ساده و قابل درك برايمان تشريح كند. پاسخ او اين بود : "فازهاي ابرشاره هليوم ـ 3 مايع ، حالت هاي BSC هستند ؛ كه همانند ابررسانايي در برخي فلزات خاص اما با پيچيدگي بيشتر است . اتم ها و الكترون هاي هليوم ـ 3 ذرات Fermi هستند چرا كه هر دو يك اسپين خالص يك دوم دارند و در نتيجه هيچ دو اتمي از هليوم ـ 3 نمي توانند در يك حالت كوانتومي مشابه قرار بگيرند. در مورد فلزات ساده ، نظم حاصل به وسيله نظريه BCS كه در سال 1957 توسط باردين ، كوپر و شرايفر ارائه شد توجيه مي شود. هليوم ـ 3 نخستين موردي بوده در آن مشخص شد جفت هاي كوپر كه در حالت منظم ماكروسكوپي قرار گرفته اند ، درجاتي از آزادي دروني ، اسپين و تكانه زاويه اي اربيتالي دارند. در يك شرايط ، اين حالت ها پيش از ابررساناهاي با دماي بالا ظاهر مي شوند كه در آن ، گونه هايي از نظم مشابه را دارا هستند . با اين حال ، هليوم ـ 3 هيچ نوع استفاده تجاري ندارد و هزينه سرد كردن هليوم ـ 3 مايع تا دماي 0/002 كلوين كه در آن به ابرشاره تبديل مي شود ، بسيار بالاست . ارزش هليوم ـ 3 ابرشاره در اين است كه يكي از كلاس هاي درس طبيعت به شمار مي رود و به ما نشان مي دهد كه چه انواعي از نظم مي توانند در طبيعت وجود داشته باشند و چنين نظم هايي چه ويژگي هايي خواهند داشت."

بررسي سانحه انفجار شاتل كلمبيا
 

برنده جايزه نوبل فيزيك سال 1996 عضو گروه تحقيق و رسيدگي به حادثه فضايي شاتل كلمبيا بود. در ماموريت 107-STS سازمان ملي هوانوردي و فضايي آمريكا( ناسا) كه در 16 ژانويه 2003 آغاز شد ، هفت فضانورد مستقر در شاتل كلمبيا در روز اول فوريه 2003 و هنگام بازگشت به جو زمين به دليل متلاشي شن فضاپيما جان باختند و يكي از تلخ ترين خاطرات تاريخ فضانوري آمريكا را بر جاي گذاشتند .
اما ماموريت پرفسور اوشه روف در گروه تحقيق شاتل كلمبيا چه بود؟ او به دانشمندان اين گونه توضيح داد :"كلمبيا چه بود؟ او به دانشمند اين گونه توضيح داد :"كلمبيا در بازگشت به زمين در هم شكست ، چرا كه اندكي كف كم چگال و عايق حرارتي با جرم حدود 0/75 كيلوگرم ، به درون مخزن سوخت خارجي افتاد و با سرعت حدود 240 متر بر ثانيه يعني تقريبا سرعت يك گلوله ، به گوشه پيشين بال سمت چپ شات كلمبيا برخورد كرد و حفره اي به اندازه 30 سانتي متر مربع در صفحه RCC شماره هشت ايجاد كرد . با اين حال ، تحقيقات نشان دادند كه ريختن كف در چنين مواردي كم و بيش اتفاق افتاده و تا حدود 2 ماه قبل از پرتاب شاتل كلمبيا ، مقداري كف به داخل مخزن سوخت ريخت و يك گودي نسبتا بزرگ در يكي از پرتاب كنندگان موشك ايجاد كرد و منجر به مفقود شدن يك جعبه كنترل الكترونيك شد كه اگر ضربه اي وارد مي كرد ، مي توانست منجر به يك فاجعه فضايي ديگر شود . ناسا پذيرفت كه همراه با اين ريسك اقدام به پرتاب شاتل كند ، بدون اين كه مطالعه كافي را انجام داده باشد."
پروفسور اوشه روف اين طور ادامه داد :"وقتي شاتل پرتاب شد ، از طريق تصاوير ويديوئي ديده شد كه مقدار زيادي كف به داخل مخزن سوخت وارد شده و با بال چپ كلمبيا و احتمالا بخش جلويي آن برخورد كرده است . تلاش براي تخمين زدن خسارت احتمالي با استفاده از ماهواره هاي جاسوسي DOD براي تفسير برداري از بال چپ كلمبيا با اعلام نظر منفي رئيس گروه مديريت ماموريت بي نتيجه ماند و ما اندازه خسارت را قبل از آن كه بسيار ديد شده باشد ، متوجه نشديم . ما نتيجه گرفتيم كه ناسا تلاش كرده تا رفتار اشتباه سيستم هاي فرعي شاتل را بدون مطالعه كافي دلايل آن و بدون تلاش براي اصلاح اين رفتار ، عادي جلوه دهد . در گزارش Rogers Commission Report از حادثه انفجار شاتل چلنجر هم مشخص بود كه مديريت ارشد ناسا به مديران رده پايين توصيه كرده بود تا خود به مسائل امنيتي بپردازند و مديران رده بالا را از مشكلات باخبر نسازند."
و گفت و گوي ما با پروفسور اوشه روف با پيام اين دانشمند آمريكايي براي خوانندگان "دانشمند" در سراسر ايران پايان يافت: "هر چند كه علوم آزمايشگاهي گران هستند ، اما مطالعات نظري اين گونه نيستند . در نتيجه ، افراد باهوش در هر كجا كه مي توانند آموزش علمي خوبي ببينند ، قادر خواهند بود تا تاثير مثبتي بر علم بگذارند . در مورد ايران نيز بايد گفت كه پايه هاي خوبي براي مطالعات علمي وجود دارد."
سيد ايمان ضيابري روزنامه نگار و نويسنده مقيم رشت است و تاكنون گفت و گوهاي زيادي را با دانشمند تراز اول جهان براي "دانشمند" انجام داده است .

پايه هاي خوبي براي مطالعات علمي در ايران وجود دارد

منبع: ماهنامه دانشمند 565



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط