بررسي نظري و تاريخي مواضع نهضت آزادي ايران در برخورد با انقلاب اسلامي (2)
نويسنده: سيروس حاجي زاده*
نهضت آزادي و مصدق
مصدقي هستيم و مصدق را از خادمين بزرگ افتخارات ايران و شرق مي دانيم.. ما مصدق را به عنوان يگانه رئيس دولتي که در طول تاريخ ايران، محبوبيت داشته و منتخب واقعي اکثريت مردم و قدم در راه خواسته هاي ملت برداشت وتوانست پيوند ميان دولت وملت را برقرار سازد و مفهوم دولت را بفهماند و به بزرگ ترين موفقيت تاريخ اخير ايران يعني شکست استعمار نائل گردد، تجليل مي کنيم و به اين سبب از تز و راه مصدق پيروي مي کنيم. (1)
نهضت آزادي که بيشتر در سال هاي دهه 50 سنگ جريان هاي اسلامي را به سينه مي زد و خود را در راستاي جنبش ديني و اسلامي مي خواند، همچنان نام مصدق را بزرگ مي داشت و او را مي ستود و مي گفت:
درود بر دکتر محمد مصدق، رهبر ما و سردار بزرگ رزمندگان نهضت ملي ايران.
حتي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ديدگاه جالبي از سوي نهضت آزادي مطرح مي شود:
انقلاب اسلامي، ادامه حرکت مصدق است و بزرگداشت مصدق به منزله بزرگداشت مبارزات بر حق ملت ايران است. (2)
اما حضرت امام با فراست کامل و آگاهي از اينکه جريان ها و گروه هايي با اهداف و مقاصد مختلف همواره سعي دارند تا نام مصدق را در عرصه سياست زنده نگه دارند، به تاثير دکتر مصدق و آيت الله کاشاني در تاريخ معاصر ايران پرداخته و درباره مصدق گفتند:
اگر مصدق مانده بود، سيلي بر اسلام مي زد. (3)
موضع گيري حضرت امام باعث نشد که نهضت آزادي در الگو سازي خود از مصدق تجديد نظر کند، بلکه همچنان به تکريم و تجليل از وي ادامه داد و هم اکنون نيز "مصدقي بودن " در مقدمه مرامنامه نهضت به عنوان اصلي اساسي و بنيادين مطرح مي باشد. پيروي نهضت آزادي از مصدق افزون بر آنکه ضعف ها و ناتواني هاي اقتصادي و سياسي وي را به نهضت آزادي نيز انتقال مي دهد، از نوعي رابطه منطقي و مستحکم ميان نهضت آزادي و جبهه ملي پرده بر مي دارد، زيرا از دکترمصدق همواره به عنوان " پدر جبهه ملي ياد مي شود " و بازرگان نيز تصريح کرد که نهضت آزادي فرزند جبهه ملي است.
مهم ترين ضعف نهضت آزادي در پيروي از مصدق، همان ضعفي است که در دوران نفوذ سياسي مصدق نيز ديده مي شود. مصدق رهبري بود که هيچ گاه مباني ايدئولوژيکي مشخص براي تاسيس و اداره نظام سياسي نداشت. فقدان مباني ايدئولوژيک در نظام سياسي باعث شده بود که او نظريه نظام مشروطه سلطنتي را مانند اغلب نخبگان اشراف سالار سنتي ايران که عمدتا وابسته به خاندان سلطنتي بودند به عنوان تنها آرمان خود ترويج کند. آرماني که هيچ گاه ريشه در باورهاي ملت ايران نداشت.
نهضت آزادي و آيت الله طالقاني
اينجانب اگر چه از کوتاهي در انجام وظيفه خود نزد خدا و اولياي اسلام و نياکان بزرگوارم، شرمسارم ولي پيوسته در صف مبارزه با فساد و مفسدين باقي مانده و به اين سبب دعوت همکاري با بنيانگذار نهضت آزادي را پذيرفتم. (4)
جمله فوق نشان مي دهد که وي براي همکاري با بنيانگذاران نهضت آزادي دعوت شده بود و مي توان استنباط کرد که از آغاز در جريان تاسيس نهضت نبوده و حضور تعيين کننده اي نداشته است. اما پس از شکل گيري نهضت آزادي و آغاز فعاليت هاي سياسي آن، تا زمان انشعاب سازمان مجاهدين خلق ايران از نهضت آزادي، در بحبوحه مبارزه با رژيم شاهنشاهي همواره در صف نهضت آزادي بوده است. بافت اصلاح طلبي نهضت آزادي که به مبارزه پارلماني معتقد بود، باعث شد که از پذيرش مبارزه مسلحانه سر باز زند و از آن شانه خالي کند. شجاعت و جسارت آيت الله طالقاني، او را به تاييد مبارزه مسلحانه کشاند و راه طالقاني از نهضت آزادي جدا شد. وانگهي همکاري آيت الله طالقا ني با"فدائيان اسلام " و" جبهه ملي " در کنار نهضت آزادي مي تواند نمايانگر اين نکته باشد. وي با توجه به ضرورت اصل مبارزه با رژيم در چارچوب نهضت آزادي قرارگرفته و وابستگي کامل به خط ومشي انديشه اعتقادي و سياسي نهضت نداشته است.
شالوده تفکر نهضت آزادي سال ها پس از تاسيس نهضت، آن هم توسط بازرگان در زندان ريخته شد و مي توان طالقاني را در چارچوب تشکيلات سياسي و مسائل اعتقادي قرار داد که ما اکنون از نهضت آزادي سراغ داريم. افزون براينکه شخصيت هاي مذهبي و سياسي و اجتماعي هيچ گاه در حزب يا گروه خاصي نمي گنجند و نمي توان به دليل وجود شخصيت هايي چون طالقاني، دکتر شريعتي و دکتر چمران –که شعبه نهضت آزادي در اروپا و امريکا را تاسيس کردند – در نهضت آزادي، افکار و سليقه هاي اعتقادي و سياسي اين سازمان را توجيه نمود.
جبهه ملي
دکتر مصدق به همراه هم فکرانش و جمعي از نمايندگان سابق مجلس و گروهي از روزنامه نگاران به عنوان تلاش براي برگزاري انتخابات آزاد در روز 22مهرماه 1328 در دربار متحصن شدند.
در جريان اين تحصن، جبهه ملي ايران به همت مصدق و ياراني چون دکتر سيد حسين فاطمي، دکتر کريم سنجابي، دکتر سيد علي شايگان، دکتر شمس الدين جزايري، دکترمظفر بقايي و.... بنياد نهاده شد و از آن پس اطلاعيه هاي اين گروه با عنوان جبهه ملي انتشار يافت. به ديگر سخن، نطفه جبهه ملي ايران در دربار بسته شد. آزادي مطبوعات، انتخابات آزاد و لغو مقررات حکومت نظامي از اهداف و آرمان هاي جبهه ملي ايرا ن اعلام شد. مصدق با جلب موافقت آيت الله کاشاني و نيروهاي مذهبي و تبليغات وسيع گسترده جبهه ملي توانست براي سومين بار به مجلس دوره شانزدهم راه يابد.
مواضع جبهه ملي در برابر سلطنت
مصدق چه در دوران نمايندگي مجلس چه در دوران نخست وزيري و پس از آن همواره مراتب ارادت خود را نسبت به شاه و خاندانش ابراز مي داشت و حتي در دادگاه نظامي که به سال 1332 و1333تشکيل شد، تلاش زيادي نمود تا موافقت خود را با شا ه اثبات و خود را از اتهام ضديت با سلطنت تبرئه کند.
جبهه ملي با توجه به ساختار سياسي و مباني تئوريکي که از اساس در اعتقاد به نظام سلطنت مشروطه شکل گرفت، هيچ گاه موضع محکمي در مخالفت با نظام سلطنتي در ايران اتخاذ نکرد. حتي در دوران انقلاب اسلامي که اين رژيم مشروعيتي در ميان ملت ايران نداشت و دستش به خون هزاران نفر از ملت مسلمان ايران آلوده بود، نه تنها شعار ضد سلطنتي نداد بلکه با طرح شعارهايي چون شاه بايد سلطنت کند نه حکومت، براي حفظ نظام سلطنتي ضد عقلي در ايران تلاش کرد.
پينوشتها:
* کارشناس ارشد انديشه هاي سياسي در اسلام
1. همان، ج1، ص18.
2. همان، ج11، ص310.
3. صحيفه امام، ج 4ص457.
4. اسناد نهضت آزادي، ج1، ص 48.
ادامه دارد...
/ج